پویا آزاد بخت*
یکی از مهمترین نیازهای بشری اشتغال در جهت درآمدزایی است؛ که در گرو آن دیگر مایحتاج انسان همچون غذا، پوشاک، مسکن، ازدواج و... تامین میشود. لکن اشتغال به غیر از تامین مادیات نقش عمدهای در آرامش روح و روان انسان دارد. حال باتوجه به اهمیت موضوع باید نگاه ویژهای به آن داشت. اگر مروری کوتاه به وضعیت کشورمان داشته باشیم متوجه خواهیم شد؛ ایران کشوری غنی از نظر کشاورزی، معادن، اماکن گردشگری و مذهبی و دیگر منابع خدادادی است که قطعا از این فرصتها به نحو احسن در جهت درآمدزایی مستمر استفاده نشده است. ولی این امر نتیجه عدم برنامهریزی درست در بکارگیری نیروی انسانی و فناوری توسط نهادهای دولتی و خصوصی است. لذا نیروی انسانی به عنوان اصلیترین نیروی مولد در پیشبرد اهداف نقش پررنگتری را خواهد داشت. ایران در بین کشورهای دنیا دارای یکی از جوانترین نیروی انسانی است؛ اما متاسفانه از این ظرفیت به خوبی استفاده نمیشود و در جامعه شاهد بیکاری روزافزون آنها به خصوص قشر تحصیلکرده و یا مشغولیت به کار در رشته غیر از تخصص دانشگاهی و علمی آنها هستیم. مرکز آمار ایران «میزان بیکاری جوانان را ۲۱٫۸ درصد اعلام کرده که تقریباً دو برابر نرخ متوسط بیکاری در ایران است» و به نقل از خبرگزاری مهر «براساس نتایج وضعیت بازار کار در نیمه نخست امسال، جمعیت بیکار کشور ۳ میلیون و ۱۵۶ هزار نفر و جمعیت شاغل کشور نیز، ۲۳ میلیون و ۸۲۷ هزار نفر است». آمارهای رسمی و غیر رسمیمتعددی از نرخ بیکاری جوانان وجود دارد که قطعا شرایط جامعه بیشتر از این
آمارهاست.
با توجه به اینکه نگارنده خود جوان و فارغالتحصیل دانشگاه است و با معضل بیکاری بیگانه نیست. وقتی یک جوان پارتیبازیها، بیتوجهیها، مدارک بیارزش، صف وام و شغل بیحاصل، را میبیند و میشنود، روزی هزار بار میمیرد و زنده شدنی در کار نیست و در ادامه دست و پنجه نرم کردن با مشکلاتی همچون عدم تناسب در عرضه و تقاضا، برنامهریزی اشتباه مدیریتی، استخدامهای نمایشی، اشغال فرصتهای شغلی توسط اتباع بیگانه، عدم توزیع امکانات و صنایع اشتغال زا در کشور، افزایش بی رویه دانشگاههای پولی و فارغالتحصیلان بیتخصص، تبعیض جنسیتی در بکارگیری نیروی انسانی زن ومرد و صدها مشکل دیگر رمقی برای ادامه نمییابد.
در ادامه این بحث تنها به یکی از مشکلات بیکاری در ایران اشاره میشود. طبق آمارهای غیررسمی نزدیک به دو میلیون فرصت شغلی در ایران طی سال 89 توسط اتباع بیگانه در بخشهای خدماتی، صنعت، کشاورزی ،دامداری تصرف شده است. حال سوال اینجاست؛ افرادی بر این باورند ایران همچون تمام دنیا مهاجرپذیر بوده و باید شرایط کار برای این اتباع ایجاد کرد، یا جوانان ایرانی مایل به انجام امور محوله که اتباع خارجی انجام میدهند نیستند و البته دلیل محکم دیگری همچون درآمدزایی از مهاجرین از طریق پرداخت حق اقامت یا کمک های سازمان ملل به دولت نیز دارند. در جواب باید گفت اولا: کشورهای پیشرفتهای که پذیرای مهاجرین خارجی هستند اکثریت جوانان آنان مشغول به کار بوده و مشکلات عدیدهای همچون ما نداشته و در خیابان شاهد مسافرکشی اجباری دانشجوی دکترای فلان رشته از روی فقر نیستند.
دوما: آیا این فرصت اشتغال؛ که مدعی بر عدم انجام کار نظافتی یا خدماتی توسط جوانان ایرانی هستند در اختیار آنها قرار گرفته است؟ شواهد مستند و قابل لمس همه ما از مشاهده شرایط موجود در سطح شهر نشان میدهد بدون شک«نه». به فرض مثال اکثریت نیروهای خدماتی مستقر در شرکتهای پیمانکار طرف قرارداد با یکی از بزرگترین ارگانهای دولتی در تهران، از اتباع بیگانه استفاده شده است. سه معادله به ذهن میرسد اول: این افراد مهاجر با حقوق کمتر و بدون بیمه کار میکنند که این خلاف عرف، انسانیت و قوانین وزارت کار بوده و به نفع سرمایه گذار و پیمانکار است باید تحت پیگرد قانونی قرار گیرد. دوم: این افراد حقوق، بیمه و مزایا را کامل دریافت میکنند. که در هر دو مورد فوق الذکر خیانتی آشکار به جوان بیکار ایرانی که محتاج کار و حقوق آن فعالیت هست میباشد. سوم: با دریافت حق اقامت از نیروی کار اتباع خارجی چه کمکی در جهت اشتغال جوانان میشود؟ به فرض مثال تمام این پول صرف هزینههای جاری کشور گردد؛ کاملا هویداست که با ورود نیروی کار ارزان خارجی نیروی کار داخلی از اشتغال خارج میگردد و قطعا منطقی نیست که بگوییم درآمد حاصل از روادید یا دیگر درآمدهای وابسته به ورود آنان خرج اشتغال جوانان ایرانی میشود و نهایت شاهد جوانانی بیکار، بیامید که در رویای یک کار آبرومند هستند خواهیم بود.
شاید به جرات گفت یکی از دلایل اعتیاد و بیبند و باری جوانان مربوط به عدم اشتغال و توانایی تامین هزینه زندگی شخصی خودشان است که ناگریز آلوده میشوند. با گشت و گذاری کوتاه در شهر میتوان جوانان مشتاق کار فراوانی را دید؛حتی زنان و مردان فراموش شده تا ابد کارتن خواب که حاضرند با تمام وجود به جای اتباع خارجی با همان حقوق و مزایا کار کنند. قطعا موافقت با ورود و یا نادیده گرفتن حضور غیرقانونی کارگران اتباع خارجی در سطح شهر یک خودزنی بوده و متولی این امر نباید برای درآمدزایی خود باعث درآمدزدایی از
جوانان شود.
در خاتمه باید تاکید کرد مشکل اشتغال را با شعارهای انتخاباتی شیک ومجلسی، وامهای فوریتی بدون منطق عملیاتی و طرح توجیهی، برنامههای کوتاه مدت جیمبویی، استخدامهای حبابی و کاذب، همایشهای سریالی و خوابآور نمیتوان حل کرد؛ اشتغال ریشه در ماهیت یک سیستم با برنامهریزی جامع، مدیر و مدبر دارد. انتظار ما جوانان بدون بند «پ» صرفا استخدام در دستگاههای دولتی یا خصوصی نیست؛ بلکه شرایط اقتصادی جامعه بهبود بیشتری یابد که حداقل هر فرد بر اساس توانایی و تخصص خود شغلی مرتبط یا غیر مرتبط را ایجاد و بتواند نیازهای اساسی خود را تامین نماید. با تمام این اوصاف هنوز به آینده کشورمان امیدواریم و آرزویی به جز سربلندی این آب و خاک نیست.
*عضو هسته مرکزی سازمان جوانان
و دانشجویان حزب مردم سالاری
بیکاری من از تو، اشتغال تو از من
صاحبخبر -