حمیدرضا شکوهی
میگویند داموکلس، یک درباری خوشزبان و چاپلوس بود که در دربار پادشاه ستمگری بهنام دیونیزوس دوم پادشاه سیراکوز در قرن چهارم قبل از میلاد خدمت میکرد.داموکلس ادعا میکرد پادشاه، از نظر قدرت و صلاحیت اداره مملکت، مردی خوشبخت و موفق است.پادشاه که از چاپلوسیهای داموکلس خوشش میآمد روزی به او پیشنهاد کرد که آن دو یک روز جایشان را باهم عوض کنند تا داموکلس بتواند خود شخصاً این خوشبختی او را تجربه کند.داموکلس هم با شتاب و اشتیاق بسیار این پیشنهاد پادشاه را
قبول کرد.شامگاه در دربار، ضیافتی ترتیب دادند و داموکلس از اینکه شاهانه از وی پذیرایی میشد بسیار خوشحال بود.اما در لحظات پایانی شام و ضیافت بود که داموکلس متوجه شد شمشیر تیزی درست بالای سرش با تار مویی از دم اسب آویزان است.بلافاصله با دیدن شمشیر، طعم خوش غذا و لذت میهمانی، از بین رفت و با سرعت و دستپاچگی از جا برخاست و از پادشاه اجازه خواست تا مجلس را ترک کند و در همان حال گفت که دیگر هیچوقت آرزو نخواهد کرد که چنین خوشبخت باشد تا سایه شمشیری را که از آن زمان به بعد به شمشیر داموکلس شهرت یافت احساس کند.حکایت ایران و اعراب و برجام، بی شباهت به شمشیر داموکلس نیست...
نگرشی کلی به برجام به عنوان کاتالیزور یا مانع بهبود روابط ایران با اعراب، نگرشی ابتر است.حتی در زمان جنگ تحمیلی هشت ساله عراق بر ضد ایران، همه اعراب بر ضد جمهوری اسلامیایران نبودند و همان زمان، سوریه به عنوان کشوری عربی، همراه ایران بود.اما طی دهههای اخیر، کشورهای حوزه خلیج فارس همواره از مواضع تقریبا یکسانی در قبال ایران برخوردار بوده اند.اما طی یک سال گذشته با اختلاف ایجاد شده بین عربستان و همپیمانانش با قطر، شکاف بین اعراب در قبال ایران پررنگ شده است.یک طرف، عربستان و کشورهای حامیعربستان بویژه بحرین و یمن قرار دارند و در سمت دیگر قطر و کشوری بیطرف همچون عمان جای گرفته است.بنابراین وقتی سخن از نگرش اعراب به برجام و روابط با ایران در فضای پسابرجام به میان میآید، باید دو جبهه کشورهای عربی را در طیف بندی تازه ای که طی یک سال اخیر شکل گرفته
تفکیک کرد.
عمان و قطر هیچیک قرار گرفتن زیر سایه عربستان را بر نمیتابند.هر دو کشور با ایفای نقش فعال در معادلات بین الملل، تلاش کردهاند حضوری مثمرثمر در عرصه بینالملل داشته باشند.
ایجاد شبکه تلویزیونی الجزیره توسط قطر، آغاز این حرکت جاهطلبانه قطر بود که با میزبانی نشستهای مهم بینالمللی و منطقهای، تداوم یافت.اما عمان، نسبت به قطر، همواره به ایران نزدیکتر بود.مذاکرات ایران و آمریکا پیش از برجام، حتی در زمانی که مسوولیت مذاکرات هسته ای بر عهده تیم سعید جلیلی بود، با وساطت عمان آغاز شد و در پسابرجام نیز، عمان واسطه مبادلات انسانی و مالی دو کشور ایران و ایالات متحده پس از توافقات
برجامیبود.
اما قطر پس از تحریم از سوی چهار کشور عربی عربستان، بحرین، یمن و مصر، به سوی ایران سوق یافت و ایران و ترکیه تبدیل به دو متحد منطقهای قطر شدند.
بنابراین وقتی سخن از تاثیر برجام بر روابط ایران و اعراب به میان میآید، کشورهایی همچون عمان و قطر و طبیعتا عراق و سوریه را که روابطی استراتژیک با ایران دارند و برجام صرفا نقش مکمل در افزایش عمق استراتژیک این روابط داشته، باید مستثنی کرد و آنچه مدنظر قرار دارد، عربستان و همپیمانانش است.
عربستان با ایران اختلافات ریشه ای دارد.این اختلافات، صرفا برآمده از تعبیر عرب و غیرعرب نیست بلکه برآمده از رقابت منطقه ای نزدیک و فشرده دو کشور در منطقه است.ایران و عربستان اگرچه در جبهههای رودررو در حال نبرد نیستند اما در جبهههایی میجنگند که دو طرف اصلی رقابت را تشکیل میدهند.در سوریه، در یمن، در بحرین، در عراق، این دو کشور رقابتی سنگین با هم دارند و معادلات منطقه ای طی یک سال اخیر به گونه ای رقم خورده که ایران در اغلب جبههها دست بالاتر را داشته است.
پیروزی ایران در سوریه و عراق بر جبهه مخالف به سرکردگی عربستان، و ناکام ساختن عربستان در بحرین و یمن، نشان میدهد عربستان در مقابل ایران موفقیتی نداشته است و در همین راستا میتوان هتاکی و لحن تند مقامات عربستان در قبال ایران را
ارزیابی کرد. اما در این میان نقش برجام چیست؟ عربستان میدانست که در صورت توافق ایران و آمریکا و تحقق توافق هسته ای یا همان برجام و پذیرش ایران در عرصه بینالملل، امکان ایجاد جبهه مخالف بر ضد ایران دشوارتر میشود.به همین دلیل در طول مذاکرات هسته ای از لابی خود استفاده کرد و لابی سعودی _صهیونیستی در طول مذاکرات هستهای تلاش کرد تا به هر قیمت ممکن از توافق ایران و قدرتهای جهانی جلوگیری کند.اما عزم جدی ایران از یک سو و آمریکا و پنج قدرت جهانی از سوی دیگر برای تحقق توافق هستهای، لابیهای پیدا و پنهان اعراب و صهیونیستها را ناکام گذاشت و زمینه جلب حمایت جامعه جهانی از توافق برجام را فراهم ساخت. توافقی که علیرغم فضاسازیهای تند دونالد ترامپ رییس جمهور جدید آمریکا، همچنان مورد حمایت جامعه جهانی قرار دارد و تنها آمریکا، اسرائیل و عربستان سعودی با
آن مخالفند. برجام مانع از آن شد که عربستان بتواند اجماعی بر ضد ایران شکل دهد و این بزرگترین شکست برای عربستان است.هیات حاکمه جوان عربستان، به دنبال به حاشیه راندن ایران بود اما وقتی از تحقق این هدف ناکام ماند، به حملات لفظی صریح علیه ایران روی آورد و حتی در دادن امتیازات فراوان به دونالد ترامپ که در زمان انتخابات، عربستان را به گاوی شیرده تشبیه کرده بود که باید آن را تا آخر دوشید، از هیچ تلاشی فروگذار نکرد. چرا که هدف، تقویت جبهه مخالف ایران بود که البته برجام، آنقدر توافق محکمیهست که عربستان و آمریکا و رژیم صهیونیستی را در نیل به این هدف
ناکام بگذارد. عربستان نتوانست مانع از تحقق برجام شود و توافق هسته ای که زمینه بازگشت ایران به جامعه جهانی را فراهم ساخت، شکست اول برای عربستان بود.از سوی دیگر عربستان در جبهههای مختلف منطقه ای با ایران در حال نبرد است و از آنجا که در این نبردها اغلب ناکام بوده، حال که نمیتواند ایران را به عنوان یک خطر جدی برای جامعه جهانی معرفی کند به تحرکات ایذایی روی آورده است.اما واقعیت آن است که تا زمانی که توافق برجام پابرجاست، عربستان توان ایجاد اجماعی بر ضد ایران را نخواهد داشت.
برجام همچون شمشیر داموکلس بر روی سر هیات حاکمه عربستان سعودی قرار گرفته و تنها همراهی دونالد ترامپ در آمریکا با عربستان و مواضع یکسان رژیم صهیونیستی با آنها در قبال ایران، موجب شده آنها همچون شادی داموکلس در ضیافت پادشاه، خطر برجام را گاهی به فراموشی بسپارند. اما وقتی اروپا با جدیت از برجام حمایت میکند، و چین و روسیه همچنان حامیبرجام و همچنین مواضع ایران در منطقه هستند و وقتی شکافی جدی بین آمریکای عصر ترامپ با اتحادیه اروپا ایجاد شده، سایه شمشیر بیش از هر زمان دیگری بر سر داموکلس - عربستان و حامیانش - سنگینی میکند تا مانع از هرگونه حرکت جدید آنها بر ضد ایران شود.توافق بینالمللی بر روی برجام، همچون سایه شمشیر داموکلس است که سعودیها را تهدید میکند و این مهمترین نقطه امیدوارکننده برای ایران، در تنهایی عربستان و همپیمانان محدودش در منطقه است.