
کاظم راستگفتار، کارگردان سریال «آشوب» در گفتوگو با
خبرگزاری بینالمللی قرآن (ایکنا) درباره این اثر سینمایی که تبدیل به سریال شده اظهار کرد: فیلمنامه این کار بسیاری طولانی بود و من تمام سعی خود را کردم که متن را خلاصه کنم، ولی با وجود تمام ملاحظهکاریها باز هم بیش از ۲۰۰ دقیقه تصویر برای این کار گرفته شد، بنابراین تصمیم گرفتیم در ابتدا نسخهای سینمایی از کار بگیریم و در ادامه مجموعه را در شبکه نمایش خانگی به نمایش درآوریم، البته شتاب در سریال هنوز هم در مجموعه قابل لمس است. برای مثال در هر قسمت سریال «شهرزاد» در زمانی ۵۰ یا ۶۰ دقیقهای، نهایت ۶ سکانس دیده میشد، اما در «آشوب» نزدیک به ۲۰ سکانس در هر قسمت به نمایش در میآمد.
وی در پاسخ به این سوال که سریالش در مقایسه با «شهرزاد» کاری کم خرجتر به نظر میآید، گفت: این کار اولین سریال تاریخی است که با بودجه بخش خصوصی (هزینه کارگردان) تولید شده، برای همین طبیعی است این کار در مقایسه با «شهرزاد» استانداردهای لازم را دار نباشد و تا حدی صحنهها کوچک به نظر رسد. برای همین باور من این است که منصفانه نیست این کار را با آثاری که توانایی بالای مادی دارند مقایسه کرد. نکته دیگر اینکه برخی مواقع شلوغ کردن هر صحنهای دلیلی بر زیباتر شدن میزانسن نیست، چون ممکن است برخی مواقع این عمل بر کیفیت کار تاثیر منفی بگذارد، اتفاقی که معتقدم در بخشهایی از سریال «شهرزاد» روی داده است.
این فیلمساز در پاسخ به این انتقاد که برخی شخصیتپردازی به شکلی مطلوبی پردازش نشدهاند، به نحویکه به روی بازی بازیگرانش از جمله آتیلا پسیانی تاثیر منفی گذاشته است، گفت: نقشی که شما درباره آن نظر دارید شخصیتی منفعتطلب دارد. برای مثال در جایی که لازم است فردی مذهبی میشود و در جایی دیگر نقش یک بازاری را ایفا میکند، برای همین رنگانگ بودن هم قادر نیست که در یک فرم به خصوص به خوبی فرو رود. این امر خود خواسته بود تا بتوانم دو رو بودن او را نشان دهم، ولیکن اگر درباره دیگر شخصیتها نیز سوال دارید، حاضر درباره هر یک حرف بزنم.
وی درباره زمان مد نظر سریال اظهار کرد: زمانی که من در سریال مد نظر دارم به هیچ وجه به دورهای خاص خلاصه نمیشود، البته در ظاهر قصه مربوط به دوره پهلوی دوم است، اما در واقع تنها به شکل ظاهری موقعیت آن زمان است، ولیکن در واقع از مشروطه گرفته تا امروز مد نظر این کار تاریخی است.
این فیلمساز در پاسخ به این سوال که در آثار وی معمولاً موضوعات دینی مد نظر است برای همین در این کار به چه طریق این گرایش در سریال لحاظ شده؟ تصریح کرد: اگر به تمامی کارهای من نگاهی بیندازید متوجه گرایشات اخلاقی و اسلامی من در کارهایم خواهید شد، حتی در کارهای طنزم نیز چنین موضوعاتی مد نظر قرار گرفته است، اما یک تفاوت آشکار در تصویرگری من به این موضوعات در مقایسه با کارهای دیگر وجود دارد. من در آثارم میخواهم با رفتار آدمها حرفم را بزنم. برای مثال در سریال «آشوب» این موضوع را در روند شکل گیری شخصیت اصلی قصه مشاهده میکنیم که چگونه در گذر زمان مجذوب قدرت شده و گرایشات اعتقادی خود را زیر پای میگذارد.
وی در پاسخ به این مطلب که این نوع نگاه مستلزم دقت کافی در متن است، برای همین آنچنان که باید برای مخاطب قابل اینگونه اشارات فهم نیست، گفت: اتفاقاً آسیب رایج در سینمای ما اینجاست که فکر میکنیم مخاطب عام سینمای ایران چندان به تفکر تعقل علاقهای ندارد، برای همین هم مفاهیم مد نظر خود را سعی میکنیم به سادهترین شکل ممکن به تماشاگر منتقل میکنیم. نتیجه نیز این میشود که کارهای دینی شکلی سادهانگارانه پیدا میکند و در نهایت باعث دوری تماشاگر از این دست کارها میشود، اما در «آشوب» سعی شده اگر حرفی زده میشود در طول قصه بیان شود و از مستقیمگویی نیز تا حد ممکن پرهیز شود.
این فیلمساز در بخش دیگری از سخنان خود متذکر شد: معتقدم تاریخ معاصر ما به لحاظ دراماتیک جذابیت بالایی برای کارهای با ارزش هنری و سینمایی دارد، اما این توجه باید با واقعیتانگاری همراه باشد، منظور اینکه اگر ما بخواهیم تنها آنچه در گذشته روی داده را تخطئه کنیم، تماشاگر متوجه خواهد شد که کاری سفارشی پیش رویش قرار دارد، پس آن را نمیپذیرد. برای رهایی از چنین آسیبی به عنوان یک فیلمساز توصیه میکنم که به سینماگران اجازه دهیم که دقیقتر اتفاقات گذشته را نقد و بررسی کنند، در حقیقت به نوعی به هنرمندان خود اعتماد کنیم، چون هنرمندان این مرز و بوم مطمئن دلسوز و خیرخواه سرزمین خود هستند و بدون مطالعه کاری در این حوزه تولید نمیکنند.
راستگفتار در پایان سخنانش بیان کرد: خیلی دوست دارم در یک سریال یا فیلم سینمایی به تاریخ مشروطیت نظری دقیق داشته باشم به ویژه به نقش روحانیت در این حوزه بپردازم، زیرا میدانم سوالات متعددی درباره افرادی مذهبی حاضر در انقلاب مشروطه وجود دارد که پاسخ داده نشده است.
وی در پاسخ به این سوال که سریالش در مقایسه با «شهرزاد» کاری کم خرجتر به نظر میآید، گفت: این کار اولین سریال تاریخی است که با بودجه بخش خصوصی (هزینه کارگردان) تولید شده، برای همین طبیعی است این کار در مقایسه با «شهرزاد» استانداردهای لازم را دار نباشد و تا حدی صحنهها کوچک به نظر رسد. برای همین باور من این است که منصفانه نیست این کار را با آثاری که توانایی بالای مادی دارند مقایسه کرد. نکته دیگر اینکه برخی مواقع شلوغ کردن هر صحنهای دلیلی بر زیباتر شدن میزانسن نیست، چون ممکن است برخی مواقع این عمل بر کیفیت کار تاثیر منفی بگذارد، اتفاقی که معتقدم در بخشهایی از سریال «شهرزاد» روی داده است.
این فیلمساز در پاسخ به این انتقاد که برخی شخصیتپردازی به شکلی مطلوبی پردازش نشدهاند، به نحویکه به روی بازی بازیگرانش از جمله آتیلا پسیانی تاثیر منفی گذاشته است، گفت: نقشی که شما درباره آن نظر دارید شخصیتی منفعتطلب دارد. برای مثال در جایی که لازم است فردی مذهبی میشود و در جایی دیگر نقش یک بازاری را ایفا میکند، برای همین رنگانگ بودن هم قادر نیست که در یک فرم به خصوص به خوبی فرو رود. این امر خود خواسته بود تا بتوانم دو رو بودن او را نشان دهم، ولیکن اگر درباره دیگر شخصیتها نیز سوال دارید، حاضر درباره هر یک حرف بزنم.
وی درباره زمان مد نظر سریال اظهار کرد: زمانی که من در سریال مد نظر دارم به هیچ وجه به دورهای خاص خلاصه نمیشود، البته در ظاهر قصه مربوط به دوره پهلوی دوم است، اما در واقع تنها به شکل ظاهری موقعیت آن زمان است، ولیکن در واقع از مشروطه گرفته تا امروز مد نظر این کار تاریخی است.
این فیلمساز در پاسخ به این سوال که در آثار وی معمولاً موضوعات دینی مد نظر است برای همین در این کار به چه طریق این گرایش در سریال لحاظ شده؟ تصریح کرد: اگر به تمامی کارهای من نگاهی بیندازید متوجه گرایشات اخلاقی و اسلامی من در کارهایم خواهید شد، حتی در کارهای طنزم نیز چنین موضوعاتی مد نظر قرار گرفته است، اما یک تفاوت آشکار در تصویرگری من به این موضوعات در مقایسه با کارهای دیگر وجود دارد. من در آثارم میخواهم با رفتار آدمها حرفم را بزنم. برای مثال در سریال «آشوب» این موضوع را در روند شکل گیری شخصیت اصلی قصه مشاهده میکنیم که چگونه در گذر زمان مجذوب قدرت شده و گرایشات اعتقادی خود را زیر پای میگذارد.
وی در پاسخ به این مطلب که این نوع نگاه مستلزم دقت کافی در متن است، برای همین آنچنان که باید برای مخاطب قابل اینگونه اشارات فهم نیست، گفت: اتفاقاً آسیب رایج در سینمای ما اینجاست که فکر میکنیم مخاطب عام سینمای ایران چندان به تفکر تعقل علاقهای ندارد، برای همین هم مفاهیم مد نظر خود را سعی میکنیم به سادهترین شکل ممکن به تماشاگر منتقل میکنیم. نتیجه نیز این میشود که کارهای دینی شکلی سادهانگارانه پیدا میکند و در نهایت باعث دوری تماشاگر از این دست کارها میشود، اما در «آشوب» سعی شده اگر حرفی زده میشود در طول قصه بیان شود و از مستقیمگویی نیز تا حد ممکن پرهیز شود.
این فیلمساز در بخش دیگری از سخنان خود متذکر شد: معتقدم تاریخ معاصر ما به لحاظ دراماتیک جذابیت بالایی برای کارهای با ارزش هنری و سینمایی دارد، اما این توجه باید با واقعیتانگاری همراه باشد، منظور اینکه اگر ما بخواهیم تنها آنچه در گذشته روی داده را تخطئه کنیم، تماشاگر متوجه خواهد شد که کاری سفارشی پیش رویش قرار دارد، پس آن را نمیپذیرد. برای رهایی از چنین آسیبی به عنوان یک فیلمساز توصیه میکنم که به سینماگران اجازه دهیم که دقیقتر اتفاقات گذشته را نقد و بررسی کنند، در حقیقت به نوعی به هنرمندان خود اعتماد کنیم، چون هنرمندان این مرز و بوم مطمئن دلسوز و خیرخواه سرزمین خود هستند و بدون مطالعه کاری در این حوزه تولید نمیکنند.
راستگفتار در پایان سخنانش بیان کرد: خیلی دوست دارم در یک سریال یا فیلم سینمایی به تاریخ مشروطیت نظری دقیق داشته باشم به ویژه به نقش روحانیت در این حوزه بپردازم، زیرا میدانم سوالات متعددی درباره افرادی مذهبی حاضر در انقلاب مشروطه وجود دارد که پاسخ داده نشده است.