«دانکرک» ؛
زمين، دريا و آسمان
اميرعلي نصيري (منتقد و مدرس دانشگاه)
سالها پيش با تماشاي يادگاري (کريستوفر نولان) در کنار ديگران (الخاندرو آمنابار)، آسمان وانيلي (کمرن کرو)، بازي (ديويد فينچر) و مظنونين هميشگي (برايان سينگر)، نولان در فهرست کارگردانهاي جوانِ محبوبم قرار گرفت و کارهاي بعديش را با دقت دنبال کردم. نميدانم تا به حال شده هنگام تماشاي فيلمي احساس کوچکي کنيد و دربرابر حجم عظيم تصاوير و موسيقي ناتوان شويد؟ بعد از تماشاي دارودستههاي نيويورکي در سينما سپيده (پانزده سال پيش) دانکرک دوباره اين حس را در من زنده کرد.
داستان دانکرک در جنگ جهاني دوم اتفاق ميافتد و درباره تخليه نيروهاي بريتانيا، فرانسه و بلژيک از شهر دانکرک در فرانسه است. در جريان اين عمليات تاريخي بيش از 800 قايق نظامي ارتش بريتانيا جان دستکم 335 هزار سرباز انگليسي و فرانسوي را که در محاصره ارتش آلمانها گرفتار شده بودند، نجات دادند. نولان اين ماجرا را از زمين، دريا و آسمان و درسه بازه زماني متفاوت بهصورت سهلَتي روايت ميکند.
راز کار نولان در چيست که دانکرک تبديل به تجربه تصويري غريبي براي تماشاچي ميشود؟ تعليق کُشنده، کم بودن ديالوگ، موسيقي فراوان، بطئي و زيباي هانس زيمر در سراسر فيلم، استفاده از جلوههاي ويژه ميداني به جاي جلوههاي تصويري رايانهاي، ثبت تصاوير بر روي نگاتيو 70 ميليمتري آيمکس به جاي دوربين ديجيتالي، صداي مايکل کين در مرکز فرماندهي، تبديل شدن بمب افکنهاي آلماني به آنتاگونيست، همذاتپنداري با سرباز نوجوان انگليسي يا پرواز هواپيماي اسپيتفاير با موتور خاموش بر فراز ساحل دانکرک. دليلش هر چه باشد، دانکرک در کنار بندر نورماندي در فيلم نجات سرباز رايان دو ساحل از جنگ جهاني دوم هستند که براي هميشه در يادها خواهند ماند.
∎