
زهرا چيذري
پنجمين ديدار مقام معظم رهبري با سران قوا درباره آسيبهاي اجتماعي هم انجام شد و آنطور كه عبدالرضا رحماني فضلي وزير كشور از اين ديدار روايت ميكند، رهبر معظم انقلاب بر پيگيري جديتر آسيبها از سوي مسئولان و دستگاهها تأكيد داشتهاند. با اين همه و با وجود برگزاري پنج جلسه در سطح عاليترين مقامات كشور به نظر ميرسد بحث آسيبهاي اجتماعي آنطور كه بايد و شايد مورد توجه قرار نگرفته تا روندي كاهشي را در حوزه اين آسيبها شاهد باشيم. اما به نظر ميرسد بخشي از اين آسيبها حكايت از تحرك جريان نفوذ تحت عناوين مختلف در ميان دستگاههاي اجرايي دارد، به گونهاي كه بخش مهمي از جريان آسيبهاي اجتماعي را ميتوان با جريان نفوذ در ارتباط دانست؛ آسيبهايي كه زن و كيان خانواده را بيش از همه هدف گرفتهاند. سراغ دكتر كبري خزعلي، عضو شوراي فرهنگی - اجتماعي زنان ميرويم تا در اين باره با وي به گفتوگو بنشنيم.
آيا توفيقاتي در مهار آسيبهاي اجتماعي بهدست آمده يا خير؟ آيا دولت موفق به تغيير فضاي جامعه در جهت كاهش آسيبهاي اجتماعي شده و اينكه آيا نفوذ و شبكه نفوذي كه بر اساس سياستها، معاهدات و كنوانسيونهاي غربي بوده، مهار و از اين شبكه خلع يد شده است؟
شبكه نفوذ كه مقام معظم رهبري تأكيد داشتند و در خصوص جزئيات عملكردشان گفتند كه به شكل شبكهاي كار ميشود و نفوذ فردي كه حتي در اوج قدرت و شبكه قدرت ميتواند در كنار مسئولان نظام حتي مراجع عظام قرار بگيرد، قابل شناسايي، قابل كشف و حذف است و اين درد امكان درمان دارد. اما شبكه نفوذ كه در بدنه اجرايي نظام در درون دولت و مسئولان دستگاهها با بازي با آمار، تغيير نتايج تحقيقات، جهتدهي به مسئولان با تصميمسازي براي مسئولان تصميمگيري آنها را عوض ميكند، همچنان وجود دارد و انجام ميشود چراكه هنوز اهتمام جدي مسئولان به ريشهكن كردن رويكرد شبكه نفوذ نيست. علت اصلي آن هم توجه افراطي به سياستهاي جهانيسازي غرب است كه بر اساس آن برنامههاي اول، دوم، سوم، چهارم و پنجم پيش از انقلاب و متأسفانه بعد از چند دهه توفيقات و خدمات مفصل نظام، سياستهاي اول تا پنجم و همچنين برنامه ششم كه اكنون نوشته شده باز بر اساس سياستهاي توسعه غربي است، يعني اينكه الگوي كشورهاي غربي انسانمحور، فردمحور و لذتمحور را پذيرفتهايم. بر اين اساس كه ما با اين الگو داريم حركت ميكنيم آثار اين تغييرات و تحولات را روز به روز داريم بيشتر مشاهده ميكنيم.
امروز ساختار خانواده ايراني كه زماني جزو افتخارات كشورمان محسوب ميشد با چالشهايي جدي مواجه است. چرا خانواده به عنوان بنياديترين ساختار جامعه ايراني اسلامي با چالش مواجه شده است؟
فرآيند جهانيسازي بر فرد، خانواده و تغييرات خانواده تأثير گذاشته كه طي اين فرايند، فردگرايي رشد ميكند، شاهد كاهش تمايل به ازدواج، افزايش طلاق و سرد شدن سراي صفا و صميميت خانواده، كاهش تمايل فرزندآوري و تغيير نقشها در ارتباطات خانوادگي، صله رحم و تغيير روابط درون خانواده و والدين و فرزندان به نام دموكراسي و آزادي هستيم كه متأسفانه هيچ گونه هماهنگي، همكاري و همفكري در اين زمينه جهت پيدا نميكند و هر كسي به دنبال منافع خوش است.
شايد بتوان گفت فرزندسالاري بيشترين نماد را پيدا كرده است. روابط زناشويي تضعيف شده است. شبكههاي ارتباطي خانواده به صورت صله رحم تضعيف شده است. بيشترين تأثير در اين زمينه را ميتوان در فضاي مجازي ديد. متأسفانه اين نسل را دارند به اين سمت ميبرند كه پدر و مادر، خاله و عمو و عمه و دايي بيشتر از آنكه واقعي باشند در فضاي مجازي بوده و در اين شبكهها جهت ميگيرند.
آيا ميتوان اينگونه نتيجه گرفت كه همين تحولات منجر به رشد آسيبهاي اجتماعي در كشور شده است؟
بله. بر اثر اين تحولات است كه شاهد ازدواج كمتر و طلاق بيشتر هستيم و بر اين اساس ميبينيم كه آسيبهايي مثل فساد و مسائل و معضلات آن در جامعه، بالاترين آثار طلاق، بالا رفتن آمار اعتياد و حاشيهنشيني را به همراه دارد.
در برابر رشد آسيبهاي اجتماعي بايد چگونه عمل كرد؟
دو سال است كه مقام معظم رهبري با جلسات متعدد با سران قواي سهگانه خواستار دقت و توجه و دلسوزي مسئولان در زمينه آسيبهاي اجتماعي هستند و ميفرمايند كه اينها مثل خانواده شما بوده و همانگونه كه براي فرزندان خودتان دل ميسوزانيد براي اينها بايد از ته دل، دل سوزاند.
بايد ببينيم كه چقدر تغييرات در جامعه در اين دو سال بهوجود آمده است. بيشترين بار موضوع آسيبهاي اجتماعي در دولت به صورت ويژه مربوط ميشود به نهادهايي كه با مفاسد اجتماعي سر و كار دارند؛ نهادهايي مثل بهزيستي و برنامهريزيهاي بهزيستي، برنامهريزي وزارت بهداشت، برنامهريزيهاي وزارت آموزش و پرورش براي پيشگيريها و تربيت و مهارتهاي لازم براي مبتلا نشدن نوجوانان و جوانان به مسائلي كه در شرايط بحران بلوغ بهوجود ميآيد.
متأسفانه ما شاهد هستيم كه در جهت عكس اين آسيبها در برنامهها تلاش ميشود. آموزش جنسي را به دستور سند 2030 و آموزش جامع جلو ميبرند. در مجموعه برنامههاي موجود الان مراكز مختلف كه اسنادش موجود است، آموزشهاي ذكر شده در سند 2030 دارد براي محصلان، براي كودكان و نوجوانان، تسري پيدا ميكند.
وزارت بهداشت معتقد است براي كنترل افزايش بار بيماري ايدز بايد استراتژيهايي را اجرايي كند كه يكي از اين استراتژيها برنامههاي آموزشي پيشگيرانه است كه اتفاقاً بر اساس استانداردها طراحي شده و مورد تأييد است. به نظر شما اشكال چنين آموزشهايي در كجاست؟
بايد گفت كه اين آموزشها باعث حيازدايي و بلوغ زودرس و از بين رفتن ارزشها، اخلاق و فرهنگ جامعه ميشود. از آن طرف، اولويت بيضابطه دادن- حتماً روي اين قيد تأكيد دارم- به اشتغال زنان باعث شده تشويق كنند كه 30 درصد، 50 درصد بدون بررسي شايستهسالاري، عدالت اجتماعي براي زنان زمينهسازي و بسترسازي شود. بايد گفت در اين فعاليتهاي بيضابطه حتي ممكن است افرادي كه تخصص، تجربه و تعهد بيشتري داشته باشند به دليل عمل به دستور سند 2030 كه بر واگذاري مشاغل به زنان تأكيد دارند، از چرخه اشتغال حذف بشوند.
به باور شما اين برنامهها مصداقي از نفوذ است؟
من سند براندازي نظام را كه به دستور امريكا و مدير مركز اكثريت ايرانيان ساكن امريكا براي براندازي در استريت ژورنال چاپ شده توصيه ميكنم مطالعه كنيد. با بررسي اين سند ميبينيد كه دقيقاً برنامه براندازي چگونه دارد پيش ميرود. رسماً در اين سند ميگويند كه بايد نقشه راه داشته باشيم و مخالفان را حمايت كنيم. بايد ديپلماسي عمومي را عوض كنيم. ادعاي نابرابري ميان زن و مرد، مسئله تبعيض عليه زنان و تضاد در جامعه ايران را بايد دامن بزنيم. بايد تشويق به بيحجابي كنيم. آزاديهاي يواشكي و امثال اينها را ترويج كنيم. بايد دائماً دولت را زير سؤال ببريم كه چرا زنان را به ورزشگاه راه نميدهند. اينها نمونههايي است از اين دست مسائل كه ميبينيم در جامعه ما دارد دنبال ميشود.
آيتالله مكارم شيرازي بسيار هوشمندانه به اين مسئله پرداختند كه آيا واقعاً مسئله امروز ما، جامعه ما، زنان ما و خانواده ما ورود به ورزشگاههاست يا مسئله نيازهاي اوليه آب و نان و مسائل اقتصادي كه مردم در مشكلات تأمين آنها دارند دست و پا ميزنند. بهراستي آيا مسائلي همچون ورود به ورزشگاهها تنها براي طبقات بالا و لاكچري جامعه نيست كه حالا ميخواهند بروند ورزشگاه مسابقات مردان را ببينند. در حالي كه هماكنون زنان ما در رشتههاي مختلف ورزشي حق فعاليت و حتي حضورهاي بينالمللي نيز دارند كه منجر به كسب مدالها، نشانها و افتخارات فراواني نيز شده است.
حضور در ورزشگاهها به دلايلي آسيبهايي دارد كه نه تنها در ايران كه بلكه در جهان هم مطرح است. نميشود كه با جوسازي و غوغاسالاري با اين مسئله برخورد كرد، بايد اين مسئله قانوني با منطق و استدلال بررسي شود كه آيا اين موضوع به نفع خود جوانان و زنان است، آيا خود زنان اين مسئله را ميپذيرند.
چه اقدامات ديگري براي تحقق اين نفوذ در دست اجراست؟
در كنار اين بحث ما ميبينيم كه يكسري جهتهايي داده ميشود كه ما بايد دولت در سايه تشكيل دهيم و مجلس آنلاين درست كنيم، در شرايطي كه دشمن مشغول تجزيهطلبي در منطقه است، عدهاي پيشنهاد تشكيل زنان، مجلس كردها، مجلس بلوچها و... را ميدهند، آيا تجزيهطلبي و فروپاشي و تغيير نظام ممكن است در دولت وجود داشته باشد؟ آيا مسئولان محترم نظام و رياست محترم جمهور به زيرمجموعههاي خودشان توجه ميكنند؟ اين مسائل دارد در درون دولت رقم ميخورد.
يعني شما تمام اين مسائل را مغرضانه و با اهداف از پيش تعيين شده ميدانيد؟
وقتي مهمترين مسئله ميشود اشتغال زنان ولو اينكه تعداد زيادي از مردان از كار بركنار بشوند، وقتي عاديسازي فساد و فحشا به دستور سند 2030 كه ميگويد بايد براي نشان دادن رفع خشونت از زنان و براي زن و مرد و توانمندسازي زنان روسپيگري آزاد بشود، شغل بشود، نبايد نگران بود؟
از آن طرف آموزش جنسي به بچهها از دوران كودكي و نوجواني داده بشود و از سوي ديگر سقط جنين رايج بشود و بهداشتي شود و در اختيار باشد، اينها همه نشان ميدهد كه دارند خط ميدهند براي نابودي اين نسل و ما داريم ميبينيم همه اينها را كه در دولت دارد پياده ميشود.
از آن طرف مشاهده ميكنيم كه تحريكات اجتماعي را بالا ميبريم و سنش را پايين ميآوريم، فساد و فحشا را آزاد و رها ميكنيم و جامعه را به دستور برنامههاي 2030 و بر اساس بندهاي 3 و 4 و 5 داريم جهت ميدهيم در اهداف خرد و شاخصهايش نه در اهداف كلان.
درباره بحث افزايش سن ازدواج چطور؟ اين مسئله با چه هدفي از سوي برخي چهرهها در حال دنبال شدن است؟
ميگويند كه ازدواج با تأخير و حتماً بالاي 18 سال انجام شود و در هر كشوري و در هر شرايطي اگر ازدواج زير 18 سال صورت گرفت بايد آن دختر مجازات شود. ما عيناً با اين وضعيت در حال بازگشتن به 70 سال پيش و زمان رضاخان هستيم كه ميگفت دختر و پسر يعني عروس و داماد و پدر و مادرهايشان و عاقد بايد به زندان بروند، يعني اينكه ازدواج و خانه همسر رفتن ميشود خشونت و رفتن به زندان ميشود مرحمت و لطف. اين بازيها دوباره شده، از سويي فيلمها، كنسرتها، مدلينگ و اردوهاي مختلط دارند جهت ميگيرند، بعد حالا ما ميگوييم نفوذ وجود دارد يا نه؟، بله وجود دارد. نفوذ با همه آثارش كه براي براندازي وجود دارد، اما متأسفانه به دست خود دولت عليه دولت دارد رقم ميخورد. فكر نميكنم كه رياست محترم جمهور به هيچ وجه راضي باشند كه براندازي نظام و دولت و ضربه خوردن به دولت با بودجه دولت انجام بشود.
بد نيست كه بعضي از اين نمونهها را دوستان مطالعه كنند كه به نام ايدز، آموزشهاي وسيع براي ترويج حيازدايي پيش ميرود و در عين حال مسائل منجر به فساد دارد به بچهها آموزش داده ميشود. بچهها با مطالبي آشنا ميشوند كه حتماً دچار انحراف و بلوغ زودرس ميشود و از كودكي نيازهايي پيدا ميكنند كه ديگر به سن 18 سالگي نميرسد كه منتظر ازدواج بشوند و بعد جامعهاي متأسفانه حقير و معتاد و دچار انواع آلودگيها و ايدز را ميخواهند براي انتظار ظهور بسازيم.
نقش دولت و شخص رئيسجمهور را در اين ميان چگونه ميبينيد؟
من معتقدم مسئولان محترم نظام و مسئولان عاليرتبه نه براي خودشان نه در برنامههايشان نه براي فرزندانشان هرگز اين اهداف را دنبال نميكنند ولي همان شبكه نفوذ در درون دارد اين مسائل را جهت ميدهد. آنها قول دادهاند كه كاري ميكنيم كه با ايجاد دولت در سايه مثلاً مرجع ملي براي زنان و كودكان، براي رفع خشونت، براي پيشگيري از خشونت و امنيت زنان چيزهايي را كه ميخواهند، بهوجود بياورند. اين شبكه به همراهي آژانسهاي سازمان ملل و به همراه انجياوهايي كه خودشان دارند ايجاد ميكنند، زمينه براندازي يا تسليم كردن دولت يا به قول آنها تبديل كردن دولت و مجلس به ماشين امضاي عوامل غرب و عوامل نفوذي دشمن را برنامهريزي ميكنند. اما ما نيز هرگز نخواهيم گذاشت، مردم ما، قدرتهاي انجياوهاي ما و مسئولان عاليرتبه پاك ما متوجه شبكه نفوذ هستند و از آنها خلع يد خواهند كرد.