ایران آنلاین / سایت عکاسی در گزارشی نوشت: تعریف هنر و دستهبندی سبکها و مکتبهای آن، همیشه مورد مناقشه بین صاحب نظران این حوزه بوده است. عکاسی هم از این قاعده مستثنی نیست، نویسندگان مختلف برای عکاسی گرایشهای مختلف تعیین کردهاند و برای هر گرایش تعریفی جداگانه قائل شدهاند. عکاسی مستند اجتماعی هم از دیدگاه نویسندگان تعاریف مختلفی دارد. اما در کنار این اختلافها وجه اشتراک آنها مستند بودن اتفاق و موضوعات، بدون دخالت عکاس، ادیتور و دیگر عوامل در ثبت موضوعات اجتماعی است.
فرهنگ عکاسی آکسفورد واژۀ مستندنگاری را چنین تعریف میکند: «سند ارائه کردن یا ثبت کردن. در عکسهایی که از مردم و رویدادها تهیه میشوند.» (ولز، ۱۳۹۰: ۲۹) اما تاریخ عکاسی خلاف این را اثبات کرده و بارها شاهد عدم صداقت عکاسان و ناشران عکس بوده است. در عکسهاى مستند و خبری، گاهی دیده میشود که عکسها صحنهسازی شده است. عکس افراشتن پرچم در ایووجیما از جو روزنتال، سربازانی را نشان میدهد که در حال افراشتن پرچم امریکا در ژاپن هستند، این کار ابتدا توسط خود سربازان صورت گرفت، سپس با دستور فرمانده با پرچمی بزرگتر در حضور عکاس تکرار شد تا بتوانند از این افراشتن پرچم عکسی داشته باشند. این عکس برندۀ جایزۀ پولیتزر همان سال شد و بیشترین باز نشر را در مطبوعات و دیگر رسانهها داشت.
نمونۀ دیگر عکس رایشستاگ از یوگِنی چالدی است. «یکی از سربازان ارتش سرخ به همراه پرچم، او (عکاس) را به بالای خرابههای رایشستاگ (مجلس آلمان) در برلین برده است. در آنجا همان سرباز پرچم را نصب میکند. تمام ماجرای این تصویر، نمایشی و صحنهسازی شده است. برجستهترین عکس مجموعۀ رایشستاگ به سمبلی از پیروزی و یک نمایش فاتحانه تبدیل شد.» (اشتپان،۱۳۹۱: ۱۳۶) چالدی در حین چاپ عکس متوجه تعدادی ساعت به غنیمت رفته بر مچ سرباز شد، که در نهایت مجبور به حذف آنها شد! استیو مک کوری یکی از برجستهترین عکاسان مستند، در ویرایش عکسها، اجسام و حتی انسانهای به ظاهر اضافی را حذف میکند.
عکاسان خبری زیادی به خاطر اعمالی چون مونتاژ و یا ویرایشهای فریبکارانه از کار برکنار شدند، این اعمال در حالی صورت میگیرد که خبرگزاریها، آژانسهای عکس و جشنوارههای مستند و خبری بر سند بودن عکسها تاکید و حساسیت زیادی دارند، اما با همۀ این حساسیتها هم اکنون عکاسان زیادی با عنوان عکاسی مستند اجتماعی آثاری را ارائه میدهند که از تعریف مستند تا حدودی دور و گاه به شدت با آن متفاوت است.
مجموعه عکس «دختران انتظار» متعلق به صادق سوری (نهاوند-۱۳۶۴) عکاس و تصویربردار است. دختران انتظار به زندگی تعدادی از دختران در کانون اصلاح و تربیت، واقع در شهر زیبای تهران میپردازد. در این عکسها لحظاتی از زندگی دختران زیر ۱۸ سال دیده میشود که به خاطر ارتکاب جرم به این مکان آورده شدهاند. عکسهای سیاهوسفید، القاء کنندۀ محیط بیروح و سرد است. در عکسها لحظاتی از خنده و شادی، گریه و غم، تفریح و ورزش، خلوتگزینی، ابراز همدردی و زندگی روزمرۀ دختران ثبت شده است. انتخاب موضوع جدید و جذاب، انتخاب تیتر و شرح عکسهای جنجالی، تمرکز روی احساسات دختران، کنتراست زیاد، نورهای نرم، ویرایش همخوان با موضوع، ازجمله ویژگیهای مثبت مجموعه عکس دختران انتظار است. به دختران انتظار توجههای زیادی شد و انتشار گستردهای داشت، در بسیاری از جشنوارههای معتبر مستند اجتماعی بینالمللی حضور و جوایزی زیادی را نیز کسب کرد. نگارنده در ادامه با بررسی تصاویر موجود، شرح عکسها، سایتها، جشنوارههای مختلف و مصاحبهها به واکاوی هویت واقعی این مجموعه عکس مستند اجتماعی میپردازد.
صادق سوری عنوان مجموعه عکس را، دختران انتظار (دخترانی منتظر اعدام) به انگلیسی Waiting Girls (Waiting for Capital Punishment) انتخاب کرده است و همچنین در استیتمنت توضیح داده که برخی از این دختران، افرادی هستند که به مرگ محکوم شدهاند و منتظر هستند که به سن قانونی ۱۸ سال برسند تا حکم اجرا شود و برخی از آنها بنا بر جرمشان تا مدتی باید در زندان بمانند. انتظار برای مرگ موضوع جذاب و نقطه قوت این مجموعه عکس است.
سوری در اکثر شرح عکسها به خاطر جذابیت بیشترِ موضوع از کلمۀ Jail و Prison به معنای زندان به جای کانون استفاده کرده است، اما میبایست از Correction and Rehabilitation Center به معنی کانون اصلاح و تربیت استفاده میکرد، که البته حساسیت کمتری بر میانگیزد. در کانون اصلاح و تربیت هیچگاه حکم اعدام صادر نمیشود و هیچگاه دختری اعدام نشده است، اما سوری در عنوان و همچنین در شرح عکس اول، این افراد را دخترانی در انتظار اعدام معرفی میکند.
با انتخاب کانون اصلاح و تربیت دختران برای عکاسی، با وجود حساسیتهای زیاد، این سؤال مطرح میشود که مجوز عکاسی از این کانون چگونه اخذ شده است؟! سوری در برخی مصاحبهها در این باره میگوید: «همراه گروه فیلمسازی به این کانون وارد شدم و اجازه عکاسی را کسب کردم.» وی اشارهای به نام فیلم و کارگردان نمیکند، درحالیکه نام فیلم «رؤیاهای دم صبح» به کارگردانی مهرداد اسکویی (تهران-۱۳۴۸) است. صادق سوری ابتدا در سمت تصویربردار به این محیط وارد شد، اما بعد از سه روز به دلایل تکنیکی، کارگردان فرد دیگری را جایگزین او کرد و در نهایت عکاسی پشت صحنه فیلم را به او سپردند. سوری پس از ده روز، به دلیل دریافت پیشنهاد تصویربرداری، عکاسی از گروه فیلمسازی و کانون اصلاح و تربیت را رها کرد.
مهرداد اسکویی مستندساز و عکاس مستقل است، فیلم رؤیاهای دم صبحِ او در مورد دخترانی است که در کانون اصلاح تربیت شهر زیبای تهران زندگی میکنند. این فیلم سومین اپیزود یک سهگانه است: نخست روزهای بدون تقویم، دوم آخر روزهای زمستان و سوم رؤیاهای دم صبح. اسکویی پس از ساخت دو فیلم با عنوانهای ذکر شده در کانون اصلاح و تربیت پسران و پیگیریهای زیاد توانست اعتمادها را جلب و مجوز ساخت فیلم در کانون دختران را کسب کند. وی نتیجۀ ده سال تحقیق و زندگی خود را صرف ساخت فیلم رؤیاهای دم صبح کرد و در نهایت بعد از انتظار طولانی برای مجوز، فیلم در زمستان ۹۲ کلید خورد و مرحلۀ تصویربرداری آن ۲۰ روز طول کشید.
اسکویی در مورد اپیزود سوم میگوید: «این فیلم تقاضای زیادی ندارد، تنها یک بخش نادیدۀ جامعه را نشان میدهد، که در صورت انتشار گسترده فیلم تاثیر بیشتری برای سامان بخشی و معنا بخشی به زیست بهتر ما در جامعه خواهد داشت.» وی در ادامه توضیحاتش میافزاید: «این دختران معصوم و زیبا، روح پاکی دارند اما شرایط جامعه و مشکلات خانوادگی سبب شده است که دچار اشتباهاتی شوند.» حال سوال اینجاست، ایده و موضوع دختران کانون اصلاح و تربیت متعلق به چه کسی است؟ کارگردان یا عکاس؟! در این مورد مطمئناً کارگردان و حق و حقوقی برای آن دارد. در گام نخست صادق سوری ایدۀ مجموعه عکس دختران انتظار را از مهرداد اسکویی گرفته است. در حالی که برداشت از ایده مستلزم اجازۀ صریح مالک ایده است، اما به سوری، نه بهصورت شفاهی و نه بهصورت کتبی، چنین اجازهای داده نشده است. بیشک، بدون حضور اسکویی چنین ایدهای برای سوری وجود نداشت و همچنین قادر به دریافت مجوز برای عکاسی در کانون دختران نبود. در نتیجه مجموعه عکس دختران انتظار نماهای فیلم رؤیاهای دم صبح با کمی تغییر است که توسط کارگردان و دیگر عوامل فیلم، با طراحی میزانسن، نورپردازی و …برای تصویربرداری مهیا شده است.
به عبارتی سوری فضاهای ساخته شده برای تصویربرداری را عکاسی و با اضافه کردن تیتر و شرح عکس، به عنوان مجموعه عکس مستند، به صورت مستقل منتشر کرده است. در نگاه کلی صادق سوری علاوه بر ایده، از موضوع، شخصیتها و میزانسن فیلم رؤیاهای دم صبح سوءاستفاده کرده است. حال سؤال اصلی این است که آیا میتوان عکاسی پشت صحنه فیلم را عکاسی مستند اجتماعی خواند؟! قطعاً هرگز.