در حال حاضر 50 فدراسیون ورزشی و باشگاههای متعدد، جزیره وار اداره میشوند و همه میدانیم در شرایط کنونی تدوین و پیادهسازی نظام جامع ورزش در این آشفته بازار محال است. دولت در راس بسیاری از اماکن ورزشی قرار دارد و برای خصوصیسازی در ورزش نیز هنوز تعریفی وجود ندارد. بزرگترین دلخوشی فدراسیونها یا تیمهای ورزشی درج نام حامی مالی روی پیراهن یا تبلیغات محیطی است بدون آن که یک نظام تبلیغاتی مناسب با قابلیتهای اقتصادی در آن پیاده شود.
در شرایطی که حرفهای شدن، تجاری شدن و رسانهای شدن به عنوان سه مقوله اصلی و راهبردی مدیریتهای ورزشی مورد توجه جهانی است، ماموریت و هدف اقتصادی در ورزش ما فاقد برنامهریزی مناسب است.
ورزش ایران همچنان برای شرایط حمایتی و مالیاتی، خطقرمزهایی را با خود برای فدراسیونها و باشگاهها دارد. استادیومها و اماکن ورزشی و پروژههای نیمهتمام ورزشی و خصوصیسازی و کوچک شدن دولت بر اساس اصل 44 دیده شده است اما در بسیاری از مواقع برای تیمها و باشگاهها محقق نمیشود.
موارد دیگری هم میتوان در حوزه آموزش و پرورش و سازمان ورزش شهرداریها و نهادهای دیگر جست و جو کرد که معمولا فعالیتهای موازی در ورزش دارند. بسکتبال در ورزش ایران تافته جدا بافته نیست، اما با در نظر گرفتن همه این موارد تا پیش از انتخابات، نوآوری و ایدهپردازی در وضع موجود برای رسیدن به وضع مطلوب ارکان مدیریت آینده بسکتبال را تشکیل خواهد داد. باید مراقب بود. ممکن است با فروکش کردن هیجانات، برخورد احساسی و تحلیلهای فرد محورانه انتخابات، انتخاب فردی که برآمده از شرایط هیجانی و شتابزدگی جامعه است، پیامدهای منفی به بار آورد. شناخت مرز بین شعار تا خواستههای منطقی با استانداردهای دست یافتنی ورزش در انتخابات نیز وظیفهای است که بر عهده جامعه بسکتبال با کمک اعضای مجمع انتخاباتی فدراسیون گذاشته شده است. اعضای مجمع با نگرشی جامعهشناختی به کلیت برنامههای نامزدها در تمام حـــوزهها، در شکلگیــری، درک نوین و روزآمدی بسکتبال متناسب با نیازهای اهالی این ورزش تاثیر گذارند و فعالیتهای آینده در بسکتبال در گرو انتخاب آنهاست.
محمد رضاپور
ورزش