شناسهٔ خبر: 23050292 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: روزنامه شرق | لینک خبر

فرخ غفاري به روايت كامبوزيا پرتوي

مي‌خواست نگاه تازه‌ای‌پيدا كنيم

صاحب‌خبر -

رضا آشفته:11 سال از درگذشت فرخ غفاری، سینما‌شناس، منتقد و کارگردان فیلم می‌گذرد. او در آخرین روزهای سال ۲۰۰۶ میلادی، در 26 آذر 85، در پاریس چشم از جهان فروبست. جنوب شهر، عروس كدومه؟، شب قوزي، زنبورك و مرد كرايه‌اي فيلم‌هاي او هستند كه از سال 37 تا پيش از انقلاب ساخته شده‌اند. درباره تأثير اين فيلم‌ساز و منتقد با كامبوزيا پرتوي، يكي از فيلم‌نامه‌نويسان و كارگردانان بنام اين سال‌ها، گفت‌وگو كرده‌ايم.

   درباره اهميت و نقش شادروان فرخ غفاري در سينمای ايران مي‌خواهيم بدانيم؟
درباره اهميتش همين‌قدر بگويم كه سينما براي ايشان مسئوليت بسيار سنگيني مي‌شود، چون براي اين منظور و براي خواندن سينما به فرانسه مي‌روند و بعد هم برمي‌گردند و چون قبل از ايشان هم كمتر كسي بوده كه از ادبيات و اقتباس از ادبيات كهن استفاده كرده باشد، بنابراين وقتي او در سومين اثرشان به نام «شب قوزي» از هزارويك شب اقتباس كردند، اين باعث اهميت‌دادن به ادبيات در سينماي ايران مي‌شود و اين باعث وام‌گرفتن از ادبيات در سينماي ايران مي‌شود كه پيش از او هم بوده، اما با كيفيت پايين‌تر.
   به‌هرحال او شايد اين ادبيات را با ساختاری بهتر در سينماي ‌ما مطرح مي‌كند و اين تأثيرگذار مي‌شود؟
بله، او به اتفاق مرحوم جلال مقدم تيم خوبي بودند و آنها جويا و پوياي يك سينماي خوب بودند و درواقع سينما را جست‌وجو مي‌كردند و مي‌خواستند چيزهاي تازه‌تري را پيدا كنند و سينماي بهتر را در ايران جايگزين كنند. دقيقا مشخص است كه در سينما هدف دارند و با نگرشي در سينما مي‌خواهند چه نوع سينمايي را معرفي كنند، اما آنچه مي‌سازند با سينماي آن روز متفاوت است و در مقابل فيلم‌هاي آن‌موقع، اين نوع فيلم‌ها اندك بودند و همچنين ايشان و مرحوم دكتر هوشنگ كاووسي نيز هر دو از سينماي خاص فرانسه آمده بودند و به همين دليل هر دو نيز نگاه خوبي را وارد سينما مي‌كردند.
   چقدر فرخ غفاري در موج سينما تأثيرگذار بوده است؟
فرخ غفاري به‌گونه‌اي يكي از آغازگران سينماي موج نو در ايران است، اما آنچنان معلوم نبود كه چقدر موج نو براي سينمای ايران لازم بوده است، چون موج نو براي ما ناشناخته بود، اما اين هدف و دلخواه فرخ غفاري است كه در آثارش هم ديده مي‌شود، اما به‌هررو ايشان به دنبال نوع ديگري از سينما بوده‌‌اند كه با سينماي آن زمان كاملا متفاوت است. همچنين در سينماي كمدي نمونه‌اي را مي‌سازد كه با فيلم‌هاي كمدي آن‌موقع مانند آنچه منصور سپهرنيا، گرشا رئوفي و محمد متوسلاني مي‌ساختند، متفاوت است و ايشان فراتر از سينما حركت مي‌كنند. با بازيگراني كار مي‌كنند كه از تفكر برخوردارند و در سينما مي‌توانند همين متفاوت‌بودن را نشان دهند. به‌هرحال ايشان فيلم‌هاي عامه‌پسندي مي‌سازند كه از همين پشتوانه ادبي و سينمايي برخوردار است.
   چقدر اين سينما به‌لحاظ ساختاري مي‌تواند موفقيت داشته باشد؟
به نظرم موفق است، حداقل من خودم «شب قوزي» را دوست دارم و مي‌دانم كه فيلمي جسور و خوب بوده و البته اينكه چقدر موفق بوده است، بايد در نقد و تاريخ سينماي ايران مشخص شود.
   به‌هرروی او سينماتك را راه‌اندازي مي‌كند و اين خود مي‌تواند تأثيرگذار باشد؟
بله، راه‌اندازي سينماتك خيلي خوب است و سينمادوستان بسياري از آن استفاده مي‌كنند. الان يادم نيست كه در آنجا چه شاگرداني از او مي‌آموختند، اما مي‌دانم كه بسياري از سينمادوستان به آنجا مي‌رفتند.
   نقدهايش چقدر مفيد واقع مي‌شد؟
نقدهايش قابل‌تأمل و تكثير بود، چنانچه او سعي مي‌كرد نقد تازه، نگاه تازه و تأثيرگذار داشته باشد و مسائل سينما را مطرح كند و بسيار هم تأثيرگذار بود. او سواد سينمايي داشت و آگاه بر نقد بود و همين من نوعي را به تأمل وامي‌داشت.
   در مقايسه با دكتر هوشنگ كاووسي چگونه بوده است؟
هر دو را دوست داشتم و نوشته‌هايشان را دنبال مي‌كردم. هر دو فيلم هم مي‌سازند. فرخ غفاري جنوب شهر را می‌سازد. كاووسي هم فيلم هفده روز اعدام را مي‌سازد. هر دو تلاش مي‌كردند كه چيزي را در سينما ثابت کنند. براي همين وقتي فرخ غفاري زنبورک را مي‌سازد، در زمان خودش فيلم خوبي است و سناريوي خوبي هم دارد كه اين بار به‌دنبال اقتباس از ادبيات نيست بلكه از تاريخ و فرهنگ عامه اقتباس مي‌كند و باز هم موفق است.