«بنیاد لاجوردی» اقدام به نمایش دورههای کاری یکی از نقاشان معاصر به نام «بابک اطمینانی» کرده است. عنوان این نمایشگاه «بابک اطمینانی، مروری بر آثار» بوده که بیش از یک هفته از شروع آن میگذرد. همچنین از کتاب مجموعه آثار او نیز رونمایی شده و این برای علاقهمندان به کتاب در دسترس و قابل خرید است. «بابک اطمینانی» نقاشی است که او را بیشتر با آثار آبسترهاش میشناسند. کسی که انبوهی از نمایشگاههای انفرادی و گروهی، داوری جشنوارهها و دوسالانهها، تدریس در دانشگاه، برگزاری کارگاه و سخنرانیهای متعدد، برگزیده چهارمین دوسالانه بینالمللی نقاشی معاصر جهان اسلام و عضو هیأتمدیره انجمن نقاشان ایران را در رزومه خود دارد. او که پس از تجربه رشتههای گوناگون، سرانجام در 28سالگی به نقاشی علاقهمند شد. این اتفاق در زمستان سال 1984 در کالیفرنیا و با دیدن منظرهای در طبیعت و احساس خاصی درون او شروع شد. سالها کار و تجربه جدی در این زمینه، امروز باعث شکلگیری این نمایشگاه و چاپ کتاب از او شده است.
بد نیست برای آشنا شدن بیشتر با او به دیدن آثارش بروید. در این نمایشگاه پس از ورود و در سالن نخست 10 اثر با ابعاد بزرگ متشکل از چند دوره کاری او روی دیوار نصب شدهاند. بالای چهار تابلو این جمله روی سقف حک شده: «و من این دشت را درمینوردم در خموشی و در سکوت، در جستوجوی حیاتی که نگاه تو در من انگیخته، ای ظلمت منور!» شاید بتوان آن را بیانهای گویا برای بخشی از نقاشیهای آبستره «بابک اطمینانی» دانست. آثار او معنیکننده کلمه «اتفاق و حادثه» است. از تکنیک و روش کار او بیخبریم، اما چیزی که نتیجه کار به ما نشان میدهد، برخورد اتفاقی رنگ با بوم و ایجاد بافتهای متنوع است. برخوردهای رخ داده ما را به یاد تصاویر فضاپیماها از مکان خارج از جو کرهزمین میاندازد. حتی خیلی قبلتر از اکنون. انفجارهایی که منجر به ایجاد کهکشانها، منظومهها، سیارات و ستارگان شدهاند. پس میتوان گفت او مشغول «انهدام، خلق و ایجاد» است. رفتارهای «اکشن پینتینگ» او تابلوهای بزرگی ایجاد کردهاند که با مشاهدهشان خود را در بیکران آسمانها خواهید دید.
«نیروی محرکه اصلی در کارهای اطمینانی عامل تصادف است که تعمدا ایجاد میشود تا او بتواند با مشاهده و همراهی این حادثه پرآشوب آن را به تدریج واضح، زیبا و یکپارچه گرداند. اگر با ذرهبین به این آثار نگاه کنید، چندلایهبودن ساختار ارگانیک آنها و ریزبافتهای منظمشان را خواهید دید که چگونه همه چیز را به هم پیوند دادهاند. در تمام این سالها نقاشی کردن و مشاهده روند آن باعث شده تا هنرمند به تشکیل هستی، منشأ حیات، ظهور جسم و سرچشمه جان بیندیشد و با این معانی زندگی کند.»
در سالن بعدی در مورد زندگی و بیشتر روند کاری که طی این سالها گذرانده، توضیحاتی روی دیوارها نوشته شده. این توضیحات با آثاری از او که مربوط به همان دوره است، همراه شدهاند. زندگینامه او با جمله «1335؛ در سیزدهم اسفند در تهران متولد میشود» شروع میشود و در ادامه با سال 1348 و دوران دبیرستان او ادامه مییابد. 1357 و رفتن به انگلستان و سپس آمریکا. پاییز 1363 و تجربهای که او را به دنیای هنر میکشاند. شروع خلق آثار هنریاش با تکههای بریده کاغذ و نامنویسی در کالج هنرهای کالیفرنیا بود. فعالیت و یادگیری هنر را بهطور جدی در این کالج شروع کرد. 1367 با مجموعهای به نام «آتلیه طراحی» دوره کارشناسی را به اتمام میرساند. در این مجموعه، آثاری با گرایش کوبیستی از او را شاهدیم. پایاننامه خود را در سال 1368 با نمایش «صدویک اثر» ارایه میدهد، آن هم با رتبه ممتاز. قبل از آنکه دوره کارشناسی ارشد خود را شروع کند، نخستین نقاشیهای آبسترهاش شکل میگیرد. او این کار را با کمک و بکارگیری تمهای فارسی انجام میدهد. به این ترتیب و در سال 1370 پایاننامه کارشناسی ارشد خود را تمام میکند. این پایاننامه 970 کلمه هست. «من هنرمندی هستم که در غرب تحصیل کرده است، ولی نقاشیها، احساسات و اندیشههایش بیشتر و بیشتر به سمت شرق اشاره دارند.» این بخشی از همان 970 کلمه است. بعد از اتمام تحصیلات بود که به ایران بازگشت. سال 1372 با یک نقاشی کوچکی که میکشد، آثار خلقشده در آمریکا و ایران را به هم مرتبط و وصل میکند. این اثر منجر به خلق مجموعه «منظومهها» و نخستین نمایشگاهش در ایران شد. اما ایجاد نقاشیهای آبسترهاش در ایران داستان ساده و جالبی دارد که یک جمله از آن این است: «یک روز بهطور اتفاقی یک تکه رنگ از پالت بر روی زمین خیس افتاد...»
اگر برای دیدن این نمایشگاه به گالری «بنیاد لاجوردی» بروید، داستان زندگی و آثار او را با جزییات بیشتری خواهید دید. این نمایشگاه به مدت دو ماه به آدرس خیابان ویلا، کوچه سپند، شماره 32 برپا خواهد بود.
در جستوجوی کهکشانهای ناپیدا
صاحبخبر -