سمیرا صیدی- خبرنگار داوطلب| روزها و شبهای اول پس از حادثه با این روزها و شبها خیلی فرق میکرد؛ هوا سرد بود حتی برای امدادگرها و نیروهای کمکرسان هم وسایل گرمايشی فراهم نبود. زلزله زیر و زبر کرده بود، همه چیز را، همه داشتنیها را، همه مردم روانه کوچه و خیابان شده بودند. گزارشها که میآمد از وسعت زمینلرزه خبر میداد؛ از بیسابقهبودن این زمینلرزه در طی 50 سال گذشته در ایران. در این بحبوبه حس انسانی مردم به جوش آمده بود؛ خیلی از همان شب اول آمدند از همان ساعات اول پس از حادثه. در این میان افرادی که برای کمک به میدان حادثه میآمدند، بعضیها نیاز به حضورشان بیشتر حس میشد. کسانی با تخصصهایی که داشتند به صورت اصولی قدمی در این راه خدمت میگذاشتند. گروهی از آنان پزشکان سفیدپوشان جمعیت هلالاحمر بودند؛ آماده بودند برای خدمت. یکی از آنها دکتر فرزین معتمدی، معاون بهداشت، درمان و توانبخشی جمعیت هلالاحمر استان کرمانشاه بود. حالا با گذشت بیش از یک ماه از زلزله صحبتهایش از زلزله شنیدنی است. نوشته زیر روایت این پزشک از روزهای اولیه زلزله ازگله است که با هم میخوانیم.
فرصت طلایی و فراخوان تیم درمانی RDH
ساعت 21 و 48دقیقه یکشنبه شب بود که زلزله رخ داد، به محض وقوع من و دیگر همکارانم خود را به مرکز کنترل و هماهنگی جمعیت هلالاحمر استان کرمانشاه رساندیم. به علت بالابودن شدت لرزه و هشدارهایی مبنی بر ترک خانهها مردم در کوچهها و خیابان بودند و به همین دلیل ترافیک بسیار بالا بود، ما ساعت 23 و 30دقیقه به جمعیت رسیدیم. طی مسیری که میآمدیم و به دلیل بالابودن ترافیک توانستیم بهره کافی را از زمان ببریم و با تماس تلفنی نیروهای تیم RDH یا بیمارستان صحرایی سریعالاستقرار را برای اعزام به مناطق زلزلهزده فراخوان کردیم. اعضای تیم متشکل از فوق تخصص جراحی، دو پزشک عمومی، پرستار و تکنیسین دارو، امدادگران بود. همزمان با ما اعضای تیم RDH در مرکز کنترل و هماهنگی جمعیت هلالاحمر استان حضور پیدا کردند و در مرکز مستقر شدند. به دلیل اینکه کار خدمات درمانی باید در اسرع وقت صورت بگیرد، ما بلافاصله با تهران و استانهای مجاور لینک شدیم. قبل از ارزیابیها، ابتدا قرار بود که تیم استان کردستان در شهرستان سرپل ذهاب مستقر شود و تیم کرمانشاه در قصرشیرین؛ اما پس از اینکه متوجه شدیم بیمارستان سرپل ذهاب تخریب شده و به دلیل داشتن تجهیزات کاملتر تیم کرمانشاه، مسیرها را با یکدیگر عوض کردیم؛ تیم کرمانشاه به سمت سرپل ذهاب و تیم کردستان به سمت ثلاث باباجانی اعزام شدند. ما نیز فراخوان کردیم که تیمهای لرستان و همدان و ایلام هم در صوت نیاز به سمت سرپل ذهاب اعزام شوند.
نیمهشب و بارگیری تجهیزات بیمارستانی
از ساعت 24 همان شب تا 3 بامداد بارگیری تجهیزات بیمارستانی طول کشید، تجهیزات در دو کانکس و دو خودرو ایسوزو بارگیری شدند، تیم کرمانشاه همراه با 17 پزشک، پرستار، پیراپزشک و 8 امدادگر و راهانداز و یک خودرو رونیز و یک مینیبوس که کلا 25نفر بودند به سمت سرپل ذهاب حرکت کردند و ساعت پنج و 30دقیقه صبح بود که وارد منطقه شدند. با هماهنگیهای از قبل انجامشده با دانشگاه علوم پزشکی و رئیس شعبه شهرستان سرپل ذهاب بهترین مکان برای برپایی بیمارستان را همان زمین و محوطه بیمارستان شهدا دانستیم. پس از اینکه وارد محوطه شدیم با تل عظیمی از جنازه، مصدوم، ترومایی و... مواجه شدیم.
تمام محوطه بیمارستان پر شده بود از چنین افرادی، صحنه وحشتناک و بسیار دردناکی بود که دل هر انسانی را به درد میآورد؛ تختهای بیمارستانی را به داخل محوطه منتقل کرده بودند و عملا درمان انجام نمیشد و بیشتر فعالیتها به صورت امدادرسانی بود؛ به جای اینکه کار درمانی صورت گیرد. لحظه به لحظه تعداد بیماران و جنازههایی که به بیمارستان میآوردند، بیشتر میشد. این قضیه همچنان ادامه پیدا کرد تا ما راهحل مناسبی برای اسکان در محوطه حیاط بیمارستان یافتیم و مستقر شدیم. استقرار تجهیزات بیمارستانی در محوطه بیمارستان شهدا سرپل ذهاب ساعت 8 صبح بود که همه تجهیزات بیمارستانی را راهاندازی کردیم، تمام مریضهایی که در بیرون بودند را به داخل منتقل و کار درمانی را آغاز کردیم. ما از قبل یکسری پیشبینیها را داشتیم و مقداری دارو، سرم، تزریقات و... را با خود همراه داشتیم؛ اما با توجه به اینکه تعداد بیماران و مجروحان بسیار بالا بود و داروهایی که ما با خود همراه داشتیم، جوابگوی تمام بیماران نبود، به همین دلیل یک کانکس که دانشگاه علوم پزشکی ارسال کرده بود را با هماهنگیهای لازم به بیمارستان منتقل کردیم و با تجهیزات خود ادغام و انبار دارویی را مدیریت کردیم و یکسری آتلهای مختلف را هم همراه داشتیم و از نظر فیکسکردن شکستگیها مشکلی نداشتیم، تقریبا میتوان گفت در هر دقیقه 3 بیمار وارد بیمارستان میشد. ما برای ارایه خدمات به بیماران نیازمند بستری طبق هماهنگیاي که با اورژانس و هلیبرد جمعیت کرده بودیم، ابتدا بیماران را به صورت سرپایی مداوا و برای ادامه روند درمانی به مراکز بیمارستانی استان منتقل میکردیم تا فضای کافی برای بیماران بعدی وجود داشته باشد، البته یک کار بسیار مهم دیگر این بود که تیم درمانی ما کار آتلبندی و بخیهزدن را در همان محل انجام میدادند و نیاز به انتقال به مراکز درمانی نبود.
روز اول و تولد نوزادی سالم
عصر روز بیستودوم آذرماه یا همان روز اول بود که مادری باردار به بیمارستان صحرایی مراجعه کرد که اصلا حال مساعدی نداشت، زمان حمل وضع آن فرا رسیده بود. پس از معاینات متوجه شدیم که نوع زایمان این مادر بسیار سخت است و احتمال مرگ مادر یا فرزند بسیار زیاد است، زایمان از نوع بریچ بود، یعنی نوزاد به جای اینکه سر در پایین و پاها در بالا قرار بگیرد برعکس قرار گرفته بود و باید سرازین میشد. به همین دلیل او را به همراه ماما تیم با آمبولانس انتقال دادیم، اما در طی مسیر که وضع مادر نامساعد بود، مجبور شدند طی مسیر آمبولانس را نگه دارند و در همان جا ماما تیم به همراه همکاران داوطلب نوزاد را به دنیا آوردند و خوشبختانه حال و وضع مادر و نوزاد خوب بود.
تولد نوزاد دوم در نیمهشب دوم حادثه زلزله
در نیمهشب دوم بود که تقریبا روحیه همه همکاران به دلیل دیدن وضع نامساعد همنوعان خود در اثر مجروحشدن شدید، فوتشدگان و... بسیار مخدوش شده بود؛ در ارایه کار خدمات درمانی حتی برای لحظهای همکاران فرصت استراحت را نداشتند که بتوانند روحیه خود را بازیابی کنند در همین لحظهها بود که نور روشن دیگری در نیمههای شب تابید و آن هم با مراجعه مادر باردار دیگری در خصوص زایمان بود، همکاران با دیدن این مادر انرژی و قوای تحلیلرفته خود را یکبار دیگر احیا کردند، ابتدا کار ویزیت را انجام دادند، پس از معاینات متوجه شدند که زایمان باید خیلی سریع انجام شود و سریع مادر باردار را به اتاق زایمان منتقل کردند و دومین زایمان انجام شد و با صدای نوزاد متولدشده روحیه همکاران برای ارایه خدمات چند برابر شد.
ویزیت 7هزار بیمار طی 72 ساعت اول
ما طی 72ساعت اول بیش از 8هزار بیمار را ویزیت کردیم که از این تعداد حدود 4هزار نفر را برای مداوای تکمیلی به استان منتقل کردیم، علاوه بر هلی برد جمعیت هلالاحمر برای اعزام بیماران از طریق اتوبوس آمبولانس و آمبولانس نیز کار اعزام انجام میشد.
استقرار دستگاه سونوگرافی
در بیمارستان صحرایی
نکته بسیار مهم که در حوادث معمولا فراموش میشود و منجر به مرگ بسیاری از بیماران میشود، بیمارانی هستند که از نظر ظاهری وضع مساعدی دارند اما متاسفانه باعث خونریزی داخلی شدهاند و هیچ علایمی هم در آنها مشخص نیست و ما برای پیشگیری از این حوادث که منجر به فوت افراد میشود، دستگاه سونوگرافی را با خود همراه بردیم و متخصص سونوگرافی هم داشتیم. از 158 بیماری که طی دو روز سونوگرافی شدند تقریبا 18 بیمار خونریزی داخلی داشتند و 10 مورد هم مشکوک به خونریزی بودند و اگر تشخیص داده نمیشد، قطعا منجر به فوت آنها میشد.
ارايه خدمات داوطلبانه
از روز دوم با ورود بسیاری از پزشکان داوطلب مواجه شدیم؛ از استانهای مختلف پزشکان زیادی فوج فوج به صورت داوطلبانه برای ارایه خدمات خود را به سرپل ذهاب رساندند، همین امر باعث شد سرعت خدمترسانی بسیار بالا رود. یک لحظه که خود من یک آمار سرانگشتی گرفتم، همزمان 25پزشک و 46پرستار داوطلب در همان بیمارستان صحرایی که فضای بسیار کوچکی هم داشت، مشغول خدمت بودند. همزمان پزشکان و پرستاران داوطلب استانهای ایلام، همدان و لرستان را به روستاهای صعبالعبور اعزام کردیم که در آنجا ارایه خدمت کنند و اگر مورد خاصی هم بود به بیمارستان صحرایی منتقل کنند.
حضور پزشکان ارتش در چادرهای هلالاحمر
تقریبا روز دوم بود که ارتش خود را به سرپل ذهاب رساند و در گوشهای دیگر و در کنار چادرهای هلالاحمر بیمارستان خود را راهاندازی کرد، با توجه به اینکه تجهیزات آنها سنگین بود و قابلیت جابهجایی نداشت، نمیتوانستند بهسرعت ارایه خدمت کنند؛ پس درنهایت پزشکان آنها در چادرهای ما مستقر شدند. در روز چهارم بود که تیم دانشگاه علوم پزشکی کردستان به محل بیمارستان برای استقرار آمدند. با مکاتبهای که با رئیس دانشگاه علوم پزشکی استان داشتیم، ما بیمارستان خود را از آنجا خارج کردیم و به فکر ارایه خدمات پس از بحران بودیم که پس از بحران باید یک درمانگاه متشکل از تمام قسمتهای یک بیمارستان باشد و چون ما معین دانشگاه هستیم و طی مکاتبهای که با دانشگاه علوم پزشکی داشتیم و ارزیابیهای خود متوجه شدیم که علاوه بر سرپل ذهاب، شهرستان ثلاث باباجانی و جوانرود هم نیاز به یک درمانگاه داشت پس ما به صورت سیار یک درمانگاه را برپا کردیم.
ارایه خدمات توانبخشی جمعیت هلالاحمر استان کرمانشاه در مناطق زلزلهزده
با توجه به اینکه جمعیت هلالاحمر همواره در راستای ارایه بهترین خدمات به افراد آسیبدیده گام برمیدارد و همواره در پی یافتن راهی درخصوص تسکین آلام بشری است بهخصوص اگر ارایه خدمات از نوع درمانی باشد که دیگر هیچ کموکاستی را در این مسیر نمیپذیرد، به همین دلیل برای اولینبار در حوادث رخداده در کشور معاونت درمان جمعیت هلالاحمر استان کرمانشاه یک مرکز توانبخشی را در مناطق زلزلهزده دایر کرده است و در این مرکز خدمات ارتوپد فنی و خدمات فیزیوتراپی را ارایه میدهد. کتفبند، قوزبند، کمربند طبی و... را نیز رایگان در اختیار بیماران قرار میدهد. یکی از معضلات نبود خدمات توانبخشی که برای بیماران پیش میآید همان بیحرکتی است و همین ارایه خدمات کمک زیادی به بیماران میکند. این خدمات همچنان بر اساس نیاز دانشگاه علوم پزشکی ادامه دارد.