آیت وکیلیان ـ شهروند| مسأله گفتوگو بین دو جریان اصلی کشور در روزهای اخیر به موضوع داغ رسانهها و محافل سیاسی تبدیل شده است. تکثری از آرا و نظرات گوناگون را میتوان بین سیاسیون هر دو جناح دید؛ چهرههای قدیمیتر هر دو جناح اصل مسأله گفتوگو را میپذیرند، اما برخی چهرهها با در نظر گرفتن اتفاقات 8ساله دولتهای نهم و دهم که فضای سیاسی کشور را تحتالشعاع خود قرار داد، معتقدند که نه فضا برای انجام چنین ایدهای وجود ندارد و نه شرط و شروطهای طرفین امکان گفتوگو را مهیا میکند. اردوگاه اصلاحطلبی اصل مذاکره را پذیرفته، اما جریان اصولگرا این ادله را مطرح میکند که شکل جزیرهای اردوگاه راستها امکان طرح گفتمانی مشترک برای مذاکره با اصلاحطلبان را سلب کرده است.
سابقه طرح گفتوگو میان دو جناح اصلی کشور زمینهای چندساله دارد؛ نامهنگاریهای محمدرضا خاتمی و اسدالله عسگراولادی در همین راستا صورت میگرفت. اما از سال 94 و بعد از انتخابات مجلس دهم اصلاحطلبان میداندار این موضوع شدند و با ایده مذاکره میان دو جریان سیاسی کشور با نام «گفتوگوی ملی» دوباره پرونده تعامل بین دو جناح سیاسی کشور را باز کردند. هرچند این ایده چندان مورد استقبال جناح روبهرو قرار نگرفت تا اینکه بعد از انتخابات 96 و پیروزی دوباره حسن روحانی این موضوع اینبار از سوی برخی چهرههای اصولگرا ازجمله محمدرضا باهنر شنیده شود. گرچه اینبار هم دیگر طیفهای اصولگرا چندان استقبالی از اظهارات چهره سنتی جناحشان یعنی باهنر نکردند تا اینکه این موضوع ابعاد جدیدی به خود گرفت و عدهای برای تلطیف فضای سیاسی خواهان این بودند که مباحث اختلافی میان دو جناح به جلسات گفتوگو برده شود. گرچه استقبال و ارادهای نسبت به طرح گفتوگوی دوجانبه صورت نگرفت، با اینحال حسن روحانی بهعنوان رئیسجمهوری هر بار و در مورد آخر در آستانه تشکیل دولت دوازدهم گفت که «اگر میخواهیم به اهدافی که مورد نظر ملت، انقلاب و نظام است، برسیم راهی جز وحدت، اتحاد و تعامل با یکدیگر نداریم.»
با این اوصاف، به نظر میرسد که آنقدر که اصلاحطلبان از گفتوگوی ملی استقبال میکنند، اصولگرایان استقبال نمیکنند. جدیدترین مصداق آن رد گفتوگوی جامعه روحانیت مبارز با مجمع روحانیون از سوی موحدی کرمانی، دبیرکل جامعه روحانیت است. با وجود آنکه غلامرضا مصباحیمقدم چندی پیش برای گفتوگو با مجمع روحانیون اعلام آمادگی کرده بود، دبیرکل این تشکل با زیر سوال بردن سخنگوی تشکل متبوع خود هر نوع گفتوگو با یک تشکل اصلاحطلب را رد کرد.
جای خالی آیتالله
از زمانی که طرح گفتوگو بین دو جریان اصلی کشور جهت برونرفت از مشکلات داخلی و خارجی کشور مطرح شد، شخصیت آیتالله هاشمی بهعنوان نقطه تلاقی این دو جریان مطرح میشد. اکنون با خلأ او بسیاری از سیاسیون این دو جریان امکان شکلگیری مذاکره را نه غیرممکن بلکه سخت میدانند. محمد هاشمی، برادر آیتالله در همین راستا معتقد است: «در سالهای اخیر مرحوم آیتالله هاشمی رفسنجانی جایگاه ویژهای داشتند، اکنونکه برای انجام گفتوگوی ملی جای چنین شخصیتی خالی است، اما تمام امکانات این کار آماده است و میتوان در مواقع بحرانی با وجود اراده سیاسی و استفاده صحیح از امکانات به وحدت ملی رسید.»
او همچنین در گفتوگو با خبرآنلاین گفته که گفتوگو و تعامل در بین نیروهای خودی در داخل کشور میتواند به یک انسجام بینجامد و وجود آن ضروری است و باید گفت قاعدتا این گفتوگوها باید پیرامون منافع ملی و مسائل اصلی کشور باشد.
مواضع طیفهای مختلف اصولگرا
برخی از چهرههای شاخص اصولگرا تکثر فکری و نظری در این اردوگاه را مانعی در راه گفتوگوی دو طرف ارزیابی میکنند. سخنگوی جامعه روحانیت مبارز در پاسخ به این سوال که سال گذشته اصولگرایان پیشنهاد اصلاحطلبان مبنی بر گفتوگوی ملی را رد کردند، اکنون شاهد طرح گفتوگو بین جریانهای سیاسی از سوی اصولگرایان هستیم. دلیل آن چیست؟ به ایلنا گفته که «یک مانع بزرگ برای عدم استقبال از پیشنهاد اصلاحطلبان میبینم و آن، این است که اصلاحطلبان هنوز مواضع خود را نسبت به فتنه ۸۸ اعلام نکرده و به نحوی آن مسیر را ادامه میدهند.» حجتالاسلام غلامرضا مصباحیمقدم در رابطه با تغییرات تاکتیکی اصولگرایان و طرح بحث میانهروی از سوی آنها نیز اظهار کرد: «اصولگرایان یک طیف نیستند، بلکه طیفهای مختلف دارند که مواضعشان چه در گذشته و چه امروز یکی نیست و نسبت به این گفتوگوها هم طبعا مواضع متفاوتی را خواهند داشت.»
اما در این میان هستند برخی فعالان و کنشگران اصولگرایی که در روزهای اخیر به موضوع گفتوگوی بین دو طرف واکنش نشان داده و از آن استقبال کردهاند؛ محمدجواد ابطحي، عضو جبهه پايداري در پاسخ به اين سوال كه آيا در صورت برقراری گفتوگو میان اصلاحطلبان و اصولگرايان جبهه پايداري نيز با اصلاحطلبان به گفتوگو مينشيند، گفته است: «اگر چارچوبها و استاندارد گفتوگو مشخص شود، يعني اينكه ما براساس چه اصول و شرايطي گفتوگو ميكنيم، مانعي براي اين گفتوگوها نميبينيم و پايداري هم با اصلاحطلبان وارد گفتوگو ميشود. وي در ادامه اظهارات خود مدعی شد که «ما يك وجه مشتركي براي گفتوگو ميخواهيم و آن وجه مشترك قانون اساسي و رهبري است.» نماینده عضو جبهه پایداری مجلس گفته: «آقای عارف از طرف اصلاحطلبان میتواند یکی از گزینههایی باشد که به نمایندگی از جناح چپ این گفتوگوها را به پیش ببرد و از طرف اصولگرایان نیز حجتالاسلام غلامرضا مصباحیمقدم میتواند نظرات آنان را نمایندگی کند.»
با وجود تناقضاتی که در گفتار برخی از چهرههای اصولگرا در پذیرش اصل مذاکره وجود دارد، برخی از آنان همچنان معتقدند که فضا برای مذاکره وجود دارد، اگرچه آن را منوط به پذیرش شروطی میدانند. مجتبی ذوالنوری، نماینده اصولگرای مجلس پیرامون ایده گفتوگو بین جریانات سیاسی اصولگرا و اصلاحطلب و تشکیل یک پارلمان یا اتاق فکر مشترک بین این دو جریان، گفت: «چون اصلاحات و اصولگرایان رأس و لیدر ندارند، لذا بعید میدانم که این گفتوگو اتفاق بیفتد، اما بههرحال ما آماده مذاکره با اصلاحطلبان هستیم.»
لاریجانی، ناطق و عارف بهترین مذاکرهکنندگان؟
علی مطهری هم که بارها بر لزوم حفظ وحدت ملی تأکید کرده، با پذیرش اصل گفتوگو میان دو جریان اصلی کشور پیشنهاد داده که محور این مذاکرات را افراد شاخص هر دو جناح برعهده بگیرند. نايبرئيس مجلس شوراي اسلامي در گفتوگو با نامهنیوز در مورد اينكه آیا مصداق این اصولگرایان اعتدالی و معقول میتوانند چهرههایی چون لاريجاني و ناطقنوري باشند، گفت: «اين افراد جزو معتدلین در جريان اصولگرا هستند و ميتوانند در اين زمينه نقشآفرين باشند.» نايبرئيس مجلس دهم در مورد اينكه در جريان اصلاحات چه كساني ميتوانند پيشقدم شوند، بیان کرد: «در جريان اصلاحات نيز آقاي عارف ميتواند تأثيرگذار باشد، آقاي خاتمي نيز ميتواند اين نقش را به عهده بگيرد البته اگر به وي اجازه گفتوگو بدهند.»
اصلاحطلبان پیشگام مذاکره با جناح مخالف
اما اصلاحطلبان درباره گفتوگو میان دو جناح سیاسی کشور با یکدیگر همصداترند؛ عباس عبدی، فعال سیاسی اصلاحطلب در اینباره گفته که ما از هرگونه مذاکره استقبال میکنیم، چون طالب این بحث بودیم و نجفقلی حبیبی در گفتوگویی با برنا، با تأکید بر اینکه اصلاحطلبان همواره خواستار آشتی ملی بودهاند، اظهار کرد: «به اعتقاد من جناح مقابل همچنان پیشگام نشدهاند و همواره ما اصلاحطلبان در این مورد پیشتاز بودهایم.»
اسماعیل گرامیمقدم، سخنگوی حزب اعتماد ملی
نیاز به خوشبینی قبل از هر مذاکره
من به مسأله گفتوگوی میان اصلاحطلبان و اصولگرایان خوشبین نیستم؛ برای اینکه این گفتوگو به وجود بیاید، نیاز است که ما مولفههای خوشبینی را تعریف کنیم و انتظار داشته باشیم که یک چنین گفتوگویی به وقوع بپیوندد و سپس نتایج گفتوگو منجر به دستاوردهایی برای دو جریان سیاسی باشد. از سال 92 این گفتوگوها صورت گرفته است و در سایه چنین گفتوگوهایی بوده که در سال 92، 94 و 96 جریان اصلاحطلب به همراه جریان اصولگرای معتدل به پیروزیهایی دست پیدا کردند. اما در همه این موارد، دستاوردهای این گفتوگو و سپس این ائتلاف به مصادره یک جریان سیاسی و اقلیت رفته است. ادامه این روند برای فضا و چشمانداز 98 و 1400 بدبینی ایجاد کرده است و اساسا جریان سیاسی اصلاحطلب را مجبور کرده که به هویت اصیل اصلاحطلبی خود بیندیشد قبل از آنکه به پیروزی در این انتخاباتها فکر کند. در جریان انتخابات مجلس سال 94 شرایط به گونهای شد که بعد از راهیابی به خانه ملت کاندیداهایی که ذیل نام اصلاحطلبی ورود پیدا کرده بودند، با جریانهای دیگری ائتلاف کردند و در جریان انتصابهای دولت نیز ما دیدیم که اصلاحطلبان پشت در ماندند. تقریبا میتوان گفت که اکثریت دولت را به خودشان اختصاص دادند. همین جریان برنامههای خود را بهگونهای پیش میبرند که در انتخابات 1400 به تنهایی در رأس قرار گیرند. با چنین شرایطی نمیتوان چشمانداز مثبتی برای مذاکره پیشبینی کرد.
ابوالقاسم رئوفیان، فعال سیاسی اصولگرا
زمان عملیاتی کردن گفتوگوی ملی
بحث گفتوگوی ملی از سال گذشته مطرح بوده و موضوع مذاکره و ضرورت آن به انحای مختلف از ناحیه فعالان سیاسی مطرح شده است. فکر میکنم که در چنین شرایطی زمان عمل فرارسیده است. درواقع کسی نمیتواند منکر ضرورت مذاکره باشد و آثار مثبت آن خود موضوع دیگری است. لذا فکر میکنم که زمان عملیاتی کردن این پیشنهاد فرارسیده است و افراد مختلفی هم این موضوع را مطرح کردهاند. مورد اخیر را میتوانیم به سخنان علی مطهری استناد کنیم. دیگر فعالان سیاسی اصولگرا نیز در این زمینه گفتوگوهای مبسوطی را ارایه کردهاند. از سوی دیگر، مثلث آقایان عارف، ناطق و لاریجانی شاید تکمیلکننده نمایندگی جریانهای مختلف نباشد. بههرحال آقایان لاریجانی و ناطق دو چهره اصولگرا و عارف اصلاحطلب است. به نظر میآید ما در این مذاکره کسانی را در نظر بگیریم که جریانات مختلف کشور را نمایندگی کنند. شاید ناگزیر از انتخاب دو شخصیت از طیفهای مختلف اصلاحطلبی باشیم که آن را نمایندگی کنند. همینطور از جریان اصولگرا، باید بپذیریم که ناطق و لاریجانی نمایندگی طیف معتدل اصولگرا هستند. طبیعتا طیفهای دیگر اصولگرا نیز بینیاز از نماینده نخواهند بود. در اینجا مسأله شخص نیست، مسأله طیفهای مختلف با رویکردهای متفاوت است. اکنون در جبهه اصلاحطلبان و همچنین در جبهه اصولگرایان افرادی را داریم که رادیکال هستند و رویکردهای افراطگرایانه نسبت به مسائل دارند و طبیعتا باید پای میز بیایند و به مذاکره تن دهند.
∎