این اقدام بخشی از سناریوی ایالات متحده در راستای سرپوش گذاشتن بر ناکامی های پی در پی سعودی ها و اماراتی ها در جنگ نزدیک به چهار ساله علیه ملت یمن و همچنین انحراف افکار عمومی از اقدامِ خلاف مقررات بین المللیِ ترامپ مبنی بر به رسمیت شناختن بیت المقدس به عنوان پایتخت رژیم صهیونیستی است.
پر واضح است که در صورت واقعی بودن سخن هیلی هم نمی توان اتهامی به ایران وارد کرد. چرا که هیچ مدرک معتبری در دست نیست تا نشان دهد این جنگ افزار ها از هر نوعی که باشد پس از تصویب قطعنامه ی شورای امنیت و محاصره ی گسترده ی یمن وارد این کشور شده است.
از آن گذشته ارتش یمن سالیان دراز از کاربران موشک زمین به زمین معروف ساخت شوروی سابق یعنی 'اسکاد' بوده و احتمال اینکه یمنی ها در این سال ها توانایی مهندسی معکوس و ساخت ده ها فروند از این موشک را به دست آورده باشند نه تنها دور از ذهن نیست بلکه کاملا هم منطقی جلوه می کند.
و باز هم اگر با وجود چنین محاصره ای تجهیزاتی از هر کشور و طرفی وارد یمن شده و به دست رزمندگان انصارالله و ارتش این کشور رسیده باشد نشان دهنده ی منتهای بی کفایتی و توخالی بودن ارتش سعودی و ائتلاف تحت رهبری آن است که علی رغم کمک های همه جانبه ی آمریکا توانایی نظارت بر چندین کیلومتر مرز دریایی یمن را ندارد.
به نظر می رسد که باید پیرامون دو انگیزه ی آمریکا در به راه انداختن این نمایش که در بالا بدان ها اشاره شد کمی بیش تر اندیشه کنیم.

ناکامی آشکار ائتلاف سعودی در جنگ یمن و شکست فتنه ی داخلی
نزدیک به چهار سال از به راه انداختن جنگی نابرابر علیه ملت مقاوم یمن به دست سعودی ها و هم پیمانان منطقه ای و فرامنطقه ای آن ها می گذرد و آنچه تا به امروز با هزینه ای چند ده میلیاردی و بی آبرویی بیش از پیش خود نزد افکار عمومی جهانیان به دست آوردند تقریبا هیچ است.
دولتی دست نشانده، بی اختیار، نامشروع و تبعیدی به رهبری منصور هادی که تنها بر روی کاغذ وجود دارد، تحمل تلفات و شکست های سنگین و پی در پی در جبهه ها و ناکامی در رسیدن به اهداف از پیش تعیین شده و همچنین فرسایشی شدن جنگ که زیان های گسترده ای بر پیکره ی توان اقتصادی عربستان وارد کرده تنها بخش هایی از عدم کامیابی ائتلاف در یمن به شمار می رود.
در این میان دو رویداد مهم در هفته های اخیر وضعیت را برای محمد بن سلمان، ولیعهد جنگ افروز و بلند پرواز خاندان سعودی بدتر هم کرد. اولی شلیک و اصابت موشک های انصارالله به نقاط راهبردی عربستان و از آن میان فرودگاه ریاض بود که مقامات این کشور و همچنین حاکمان امارات را به شدت بیمناک ساخت و دیگری شکست فتنه ی هواداران عبدالله صالح و کشته شدن وی بود.
شاید اقدام صالح در عهدشکنی و خیانت به انصارالله و به راه انداختن جنگ داخلی را در یمن بتوان آخرین امید و خدعه ی سعودی ها برای به دست آوردن کمینه ای از منافع و امتیازات در یمن و نشستن بر سر میز گفت وگو دانست. سردمداران ریاض به حرف شنوی ارتش از صالح و نفوذ او بر قبایل یمنی بیش از اندازه دل خوش کرده و حساب باز کرده بودند. در حالی که در عمل در عرض چند روز فتنه شکست خورده و دیکتاتور یمن هم به تاریخ پیوست.

انحراف افکار عمومی جهان اسلام از مساله ی قدس
اقدام خلاف عرف و قوانین بین المللی ترامپ در به رسمیت شناختن بیت المقدس به عنوان پایتخت رژیم غاصب صهیونیستی به رغم زمینه چینی های فراوان با سران کشورهایی مانند عربستان و امارات و جلب پشتیبانی ضمنی آنان در این باره، با واکنش شدید و یکپارچه ی امت اسلامی روبرو گشت که در یک هفته ی اخیر هر روز اخبار آن به گوش می رسد.
بنابراین به نظر می رسد یکی از اهداف جنبی و البته قابل توجه آمریکا در رابطه با بحث موشکی یمن و اتهام زنی علیه کشورمان انحراف توجهات از فلسطین و کاهش فشار بر اسراییل باشد. بدیهی است که این ادعای واشنگتن هم در مسیر همان نقشه ی راه همیشگی مقامات آمریکایی برای ایران هراسی و اختلاف افکنی میان ایران و همسایگانش در خاورمیانه است.

نتیجه گیری
آنچه روشن است اینکه نگرانی بنیادین سعودی ها و به طبع آن ها ایالات متحده نه ایرانی بودن یا نبودن جنگ افزار های نیروهای ارتش و مردمی یمن، بلکه دستیابی رزمندگان یمنی و یگان موشکی این کشور به توانمندی طراحی، ساخت، راه اندازی و بهره برداری از موشک های میان برد و برد بلند است که ورودشان به صحنه ی نیرد معادلات طرف غربی-عربی را دچار دگرگونی کرده است.
بنابراین به هیچ روی دور از انتظار نخواهد بود که این غوغا ها و داستان سازی ها علیه ایران و انصارالله حول محور موشک همچنان ادامه داشته باشد و با تغییر شرایط سناریو های دیگری از سوی آنان مطرح شده و جنگ رسانه ای-تبلیغاتی افزایش یابد.
--------------------------------------
* کارشناس روابط بین الملل