اشاره
اقدام جدید دونالد ترامپ رئیس جمهوری آمریکا درباره قدس اگرچه حکایت از توطئه جدید برای منطقه دارد، اما حقیقت آن است که شرایط سیاسی خاورمیانه و جهان به گونهای است که دیگر ابرقدرتها و نظامهای استعماری تعیینکننده نیستند. به همین دلیل بلافاصله یک هجمه گسترده بینالمللی علیه تصمیم ترامپ که قدس را پایتخت رژیم صهیونیستی خواند، صورت گرفت.
اگر ۷۰ سال قبل انگلیس رأی به اشغال فلسطین داد و آمریکا نیز از آن حمایت کرد و به سرعت یهودیان را از سراسر جهان روانه فلسطین کردند، اما امروز اقدام آمریکا با اعتراض و واکنش گسترده روبرو میشود تا جایی که حتی متحدان اروپایی آن نیز از این تصمیم ترامپ اعلام برائت میکنند. نه گروههای فلسطینی، نه محور مقاومت منطقه و نه کشورهای اسلامی اجازه نخواهند داد رؤیاهای جدید غربیها در خاورمیانه به واقعیت تبدیل شود. گروههای مقاومت فلسطینی پس از تصمیم جدید ترامپ، به صراحت گفتند حملات مسلحانه و انتفاضه جدید علیه رژیم صهیونیستی را آغاز خواهند کرد. از دیگر سو رهبران کشورهای اسلامی که قدس را اولین نماد دینی مسلمانان میدانند و حتی کشورهای غیراسلامی و بعضاً همپیمانان ایالات متحده نیز علیه تصمیم ترامپ موضع گرفتهاند. این علاوه بر تظاهرات گسترده در سراسر جهان علیه اقدام نابخردانه رئیس جمهوری آمریکاست. البته در این میان انتقاداتی به موضعگیری ضعیف اتحادیه عرب و کشورهای تأثیرگذار عربی وارد شده است.
برای اطلاع بیشتر از جزئیات مربوط به طرح ترامپ و موضع گروههای مقاومت فلسطینی در مقابل آن و همچنین بررسی سیاستهای آتی منطقه، گفتگویی مفصل با «ناصر ابوشریف» نماینده جنبش جهاد اسلامی فلسطین در ایران انجام دادیم که از نظر خوانندگان محترم روزنامه خواهد گذشت. یادآوری میشود که این گفتگو در محل روزنامه اطلاعات انجام شد و پیشاپیش از جناب ابوشریف که دعوت ما را پذیرفتند و همچنین جناب «طبیعتشناس» مترجم ایشان که ترجمه این گفتگو را قبول زحمت فرمودند، صمیمانه سپاسگزاریم.
ـ جناب ابوشریف، پرسش نخست را با ایران و روابط آن با گروههای فلسطینی آغاز میکنیم. در برههای شاهد تنش در روابط گروههای مقاومت فلسطین با ایران بودیم. این موضوع که پس از بهار عربی و بحران سوریه آشکار شد، با توجه به اینکه ایران همیشه پشتیبان پایدار مقاومت فلسطین بود چگونه قابل توجیه است؟ در ضمن گروههای فلسطینی اکنون بیشتر به کشورهای عربی نزدیک شدهاند آن هم در شرایطی که همان کشورهای عربی به اسرائیل نزدیک شدهاند. شما آینده روابط گروههای فلسطینی با ایران را چگونه ارزیابی میکنید؟
* به نظر من گروههای فلسطینی در این مدت به درک خوبی درباره ایران و مسائل منطقه رسیدهاند. البته برخی کشورهای منطقه مثل عربستان یا ترکیه به مردم فلسطین کمک مالی میکنند یا حتی قطر تاکنون صدها میلیارد دلار به فلسطینیها کمک کرده است. اما واقعیت این است که هیچ کشوری در دنیا مانند ایران جرأت نکرده به صورت علنی از مردم فلسطین حمایت مالی و نظامی کند. جنبش حماس در سالهای گذشته این موضوع را درک کرده بود که هیچ کشوری در دنیا توان حمایت تسلیحاتی از گروههای فلسطینی را مانند ایران ندارد و حتی گردانهای القسام شاخه نظامی حماس تاکنون هرگز روابطش را با ایران قطع نکرده است. کشورهای دیگر از جمله قطر ممکن است پول بیشتری به فلسطینیها بدهند اما در خصوص کمک تسلیحاتی و نظامی فقط ایران در کنار گروههای فلسطینی است و مقامات ایران بدون واهمه این موضوع را به دنیا اعلام کردهاند. اما مشکلی که در روابط خوب گروههای فلسطینی با ایران پدید آمد، از سوریه آغاز شد. برخی گروههای فلسطینی از جمله حماس در ابتدا بحران سوریه را انقلاب فرض کردند و معتقد بودند که ما به عنوان گروههای فلسطینی باید در کنار انقلابیون قرار بگیریم، حتی اگر حکومت آن، همپیمان ما باشد. البته این را هم بگویم که بشار اسد رئیس جمهوری سوریه و خالد مشعل رئیس سابق دفتر سیاسی حماس روابط دوستانه با هم داشتند و بشار اسد همه نیازهای حماس را برآورده میکرد. اشتباهی که اینجا شکل گرفت این بود که برخی گروههای فلسطینی از جمله حماس در ابتدای بحران سوریه، گفتند بیایید به کمک مخالفان اسد برویم چون یک حرکت انقلابی و مردمی آغاز شده است .
البته به مروز زمان، حماس به این اشتباه پی برد و فهمید این یک انقلاب مردمی نبوده زیرا خود مردم سوریه هم قربانی شدند. درباره سئوال مورد نظر شما که منظورتان این بود چرا حماس به این شکل عمل کرد و علیه دولت اسد موضع گرفت، واقعیت این است که حماس جزو اخوانالمسلمین است و همپیمانی قوی با اخوانالمسلمین مصر، قطر و ترکیه دارد و همه این کشورها در آن زمان حامی اخوانالمسلمین بودند و حتی بارقه امیدی داشتند که جنبش اخوانالمسلمین در لیبی هم پیروز شود و امیدوار بودند در سوریه نیز پیروز شود. این مسئله تأثیر زیادی روی موضع حماس داشت. اما ما به عنوان جنبش جهاد اسلامی وارد بازی منطقهای حماس نشدیم و گفتیم موضوع ما فقط فلسطین است زیرا ما به عنوان یک گروه کوچک نمیتوانیم وارد درگیری حکومتها و ملتهایشان شویم و هر کشوری هم که برویم، میهمان آن کشورها هستیم و مشکلات داخلی آنها به ما مربوط نیست. البته دیدگاه داریم اما این دیدگاه برای خودمان است و ما حق دخالت در مسائل داخلی کشورها را نداریم و مسئله اول ما فقط و فقط فلسطین است. موضوع دیگر اینکه وقتی ایران در مسئله سوریه مداخله کرد، در ابتدا مشکلی نبود ولی به مرور این موضوع دچار تناقض میان موضع ایران و موضع حماس در قضیه سوریه شد چون ایران از نظام سوریه حمایت کرد و حماس از مخالفان اسد که به اعتقاد حماسیها انقلابیون سوریه بودند. ولی با اینحال و به رغم اختلافاتی که به وجود آمد، حماس هرگز روابطش را با ایران و حزبالله لبنان قطع نکرد. موضوع سوریه هر چقدر جلوتر میرفت، حماس را بیشتر متوجه این مسئله میکرد که آنچه در سوریه اتفاق میافتد، انقلاب نیست بلکه یک توطئه جهانی علیه سوریه است تا سوریه را از مسیر مقاومت خارج کنند و به سمتی ببرند که خودشان میخواهند و دیدیم که چگونه مردم سوریه را نابود کردند. حماس فهمید که مردم سوریه بین چکش و سندان قدرتهای غربی و منطقهای گیر افتادهاند و در حال لهشدن هستند. پس از مدتی برای حماس کاملاً مشخص شد تنها کشوری که دارای طرح و دیدگاه و یک خطمشی واقعی در قبال مقاومت است، ایران است و فقط ایران رویکرد و نگرش واقعی دارد و بقیه هیچکدام رویکرد ندارند. به عنوان مثال ترکیه و قطر به فلسطینیها کمک میکنند اما طرح و رویکرد خاصی ندارند. حماس به خوبی متوجه شد تنها نوک پیکان در برابر استکبار غرب در منطقه از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی تا زمان حاضر، ایران است. مثلاً قطر یکبار به نظر میرسد انقلابی است و یکبار دیگر مزدور آمریکا؛ چون خطمشی و نگرش خاصی ندارد. اما نگرش و خطمشی ایران کاملاً مشخص است و خطمشی صحیح در منطقه در حال حاضر فقط ایران است. البته به حمدالله همه در طول این شش سال جنگ سوریه متوجه شدند که راه درست کدام است و راه اشتباه کدام؛ به رغم چیزهایی که ما در این چند سال از دست دادیم، اما الان خوشبختانه پیروزیهای زیادی را به دست آوردهایم و این مسئله میتواند زمینهساز پیروزیهای آینده شود.
حتی الان موضع ترکیه نیز در قبال سوریه تغییر کرده و قطر نیز در مواضعش در قبال سوریه تغییراتی داده و وضع منطقه به سمت بهترشدن پیش میرود. این را هم بگویم که رابطه حماس با ایران به سمت بهبودی پیش میرود و حتی معاون رئیس دفتر سیاسی حماس سه بار در چند ماه اخیر به ایران آمده است و حتی اگر اسماعیل هنیه رئیس دفتر سیاسی حماس اجازه خروج از غزه را داشته باشد، مطمئناً اولین کشوری که به آن سفر خواهد کرد، ایران خواهد بود زیرا موضوع فلسطین از اصول اولیه انقلاب ایران است و همانطور که میدانید فلسطین کلید حل بحرانهای منطقه است.
ـ توطئه جدیدی علیه مسلمانان به طور عام و علیه فلسطینیها به طور اخص شکل گرفته است. قدس اگرچه مکانی مقدس برای مسلمانان جهان است اما برای فلسطینیها اهمیت ویژهای دارد، چون اگر پایتخت رژیم صهیونیستی شود هزاران فلسطینی ساکن قدس آواره میشوند و دست اسرائیلیها برای سرکوب و کوچاندن مردم فلسطین بازتر خواهد شد. سئوال این است که اجرای طرح ترامپ چه تبعاتی برای فلسطینیها و امت اسلام دارد؟
* تبعات این طرح بسیار زیاد است، البته ما از موضع ترامپ و آمریکا از قبل اطلاع داشتیم و مواضع آنها با مواضع رژیم صهیونیستی همسو است چراکه همیشه قدس را پایتخت ابدی و دائمی و یکپارچه رژیم صهیونیستی میدانند. تمامی دولتهای رژیم صهیونیستی اعم از چپگرا یا راستگرا نیز بدون استثنا قدس را پایتخت دائمی و ابدی و یکپارچه این رژیم میدانستند و میدانند. اسحاق رابین نخستوزیر پیشین رژیم صهیونیستی همین نظر را داشت و نتانیاهو نخستوزیر کنونی نیز همین نظر را دارد. در سال ۱۹۶۷ قدس شرقی پس از جنگ شش روزه که سبب اشغال مناطق وسیعی از فلسطین و اراضی عربی به دست اسرائیل شد، به این رژیم ضمیمه شد. در واقع اشغال قدس از مدتها قبل برنامهریزی شده بود اما در آن زمان بسیاری از کشورهای دنیا و طرفهای بینالمللی، قدس را به عنوان بخشی از اسرائیل به رسمیت نشناختند و آن را همچنان یک منطقه اشغال شده میدانستند. این موضوع گذشت تا سال ۱۹۹۵ که کنگره آمریکا طرحی را تصویب کرد که براساس آن قدس به عنوان پایتخت رژیم صهیونیستی شناخته میشد. این در حقیقت همسو با دیدگاهها و مواضع رژیم صهیونیستی بود. البته رؤسای جمهوری آمریکا از آن زمان این طرح را اجرایی نکردند و هر بار آن را به شکلی به تعویق میانداختند و هر شش ماه یکبار این طرح به تعویق میافتاد؛ تا اینکه نوبت به ترامپ رسید. ترامپ در مبارزات انتخاباتی وعده داد قدس را به رژیم صهیونیستی ضمیمه کند.
وقتی به قدرت رسید، سه بار از ابتدا این طرح را به تعویق انداخت تا اینکه در نهایت اخیراً این طرح را امضا کرد که به موجب آن قدس ضمیمه اسرائیل و به عنوان پایتخت این رژیم شناخته شود. پس از آن هم به وزارت خارجه آمریکا دستور داده شد زمینه انتقال سفارت آمریکا از تلآویو به قدس فراهم شود. البته این را هم بگویم که ساخت سفارت در قدس و انتقال آن از تلآویو چهار سال زمان میبرد. این طرح همانگونه که شما اشاره کردید تبعات و پیامدهای بسیار زیادی دارد. اولین خطر و پیامد آن، این است که فلسطینیهای ساکن قدس از حالت تبعه، خارج و به مقیم تبدیل میشوند که شمار آنها ۴۰۰ هزار نفر است و در این سالها به رغم توطئههای رژیم صهیونیستی برای اخراج آنها این افراد همچنان در قدس بودند و زندگی میکردند. کارت شناسایی افراد ساکن قدس با بقیه فلسطینیها متفاوت است یعنی فلسطینیهای ساکن مناطق ۱۹۴۸ در قدس، کارت مخصوص اسرائیلی و شناسنامه اسرائیلی و گذرنامه اسرائیلی دارند. این افراد بیشتر در مناطق «یافا» و «حیفا» زندگی میکنند.
اما افرادی که در مناطق ۱۹۶۷ در قدس زندگی میکنند دارای کارت آبیرنگ هستند که شکل آن فرق میکند و مشخص است این افراد ساکن قدس هستند و اینها تبعه اسرائیل محسوب نمیشوند. دومین خطر و پیامد منفی طرح ترامپ این است که تمامی مقدسات شهر قدس تحت اختیار و کنترل رژیم صهیونیستی قرار خواهد گرفت زیرا تاکنون به طور کامل در اختیارشان نبود اما طرح ترامپ آن را به طور کلی در کنترل صهیونیستها قرار خواهد داد. در گذشته رژیم صهیونیستی بسیار تلاش کرد مقدسات قدس را در اختیار بگیرد اما هر بار با اعتراضات فلسطینیها و درگیری با صهیونیستها ناکام ماند. هدف رژیم صهیونیستی از اجرای این طرح این است که حاکم تمام عیار و بلامنازع قدس شود. این در حالی است که بخش قدیمی قدس فقط یک کیلومتر مربع است؛ یعنی تمامی مشکلات تاریخی بر سرقدس به دلیل همین یک کیلومترمربع است. اما خطری که قدس را تهدید میکند این است که رژیم صهیونیستی از سالها قبل شهرکهایی را به صورت کمربندی در اطراف قدس ایجاد کرده است؛ خطر طرح ترامپ هم این است که در صورت اجرا، نه فقط بخش قدیمی که یک کیلومتر مربع است بلکه تمامی کمربندی که از جنوب به بیتلحم و ازشمال به رامالله و از شرق به رود اردن منتهی میشود، جزو قدس قرار میگیرند و تمامی این مناطق پایتخت اسرائیل خواهند شد. این در حالی است که این کمربندی که رژیم صهیونیستی از شهرکهای صهیونیستنشین ایجاد کرده، کرانهباختری و قدس را به دو قسمت تقسیم کرده است و این خطری است که این شهر را تهدید میکند.
پیامد دیگر طرح ترامپ این است که مقدسات همه مسلمانان در قدس به طور کامل در کنترل و اختیار رژیم صهیونیستی قرار خواهد گرفت و این رژیم قادر خواهد بود هر بلایی را که خواست بر سر این مقدسات در بیاورد. البته این را بگویم که فلسطینیهای قدس و اعراب ساکن مناطق ۱۹۴۸ میلادی، حق نماز دارند یعنی میتوانند در مسجدالاقصی نماز بخوانند اما فلسطینیهای ساکن کرانهباختری و مناطق ۱۹۶۷ اجازه ندارند و باید مجوز اسرائیل را داشته باشند. مشکل دیگری که وجود خواهد داشت این است که رژیم صهیونیستی خواهد توانست دیوارهای مسجدالاقصی را تغییر دهد یا اینکه برای حراست از آن در داخل مسجدالاقصی ساختمانسازی کند، یا اینکه حتی میتواند داخل مسجدالاقصی کنیسه بسازد، یا حتی عبادت را میان مسلمانان و یهودیان تقسیمبندی کند؛ همان کاری که در الخلیل انجام داد و به این ترتیب میتواند بر مساحت بیشتری از کرانه باختری که در اطراف قدس وجود دارد سیطره پیدا کند. بنابراین یکی از پیامدهای طرح ترامپ این است که از این به بعد مذاکرات صلح دیگر بیمعنی است که البته ما از همان نخست، مذاکرات صلح را قبول نداشتیم. همچنین از این به بعد طرح راهحل دو کشور پایان یافته و دیگر چیزی به این نام وجود ندارد و میتوان گفت این راهحل برای همیشه دفن شد و توهم آنهایی که تاکنون اعتقاد به روند سازش با اسرائیل داشتند نقش برآب شد چون دیگر عملاً چیزی باقی نمانده که بخواهند درباره آن مذاکره کنند.
ادامه دارد
در گفتگوی اختصاصی نماینده جنبش جهاد اسلامی فلسطین با اطلاعات عنوان شد - گفتگو:نادر مازوجی ـ آرش میریخانی - بخش اول
ابوشریف: هیچ کشوری مثل ایران از فلسطین حمایت نمیکند
صاحبخبر -
∎