روزنامه اعتماد با محسن میردامادی مصاحبه ای انجام داده است.
بخشهایی از این مصاحبه را می خوانید:
نسبت بين اصلاحطلبان و دولت را چطور تعريف ميكنيد؟وظايف و دامنه حمايت از دولت تا كجا بايد ادامه پيدا كند؟
دولت مستقر، دولت مطلوب اصلاحطلبان نيست اما دولت مقبول آنها است. ما به صورت نسبي نگاه ميكنيم اگر روحاني رييسجمهور نميشد چه كسي قرار بود رييسجمهور شود و دولت تشكيل دهد؟ در اين مقايسه دولت قابل قبول است. اين به معناي نقد نداشتن به دولت نيست. حتما نقد داريم و نقدهاي ما هم جدي است. به نظر من كاري كه اصلاحطلبان بايد انجام دهند بسيار ظريف است. در واقع ضمن حمايت از كليت دولت بايد نقدهاي خود را بيان كنند، ولي نه به صورتي كه در نهايت منجر به ياس مردم از صندوق راي بشود. ما در نگاه كلان كليت دولت را تاييد ميكنيم اما در برخي مسائل نقد جدي داريم. اگر نقدها گفته نشود در آينده به نقطه ضعف اصلاحطلبان تبديل ميشود.
در دوره قبلي موضع انتقادي از سوي اصلاحطلبان نميديديم و مواضع محافظهكارانه بود. با اين اوصاف در دولت دوم شاهد نقد اصلاحطلبان از دولت خواهيم بود؟
موضع ما نسبت به دولت اتحاد و انتقاد است. بايد در نظر داشت كه تفاوتي ميان دولت اول و دوم روحاني وجود دارد. در دور اول رياستجمهوري روحاني ما ملاحظات و محدوديتها بيشتري داشتيم چرا كه اگر قرار بود نقدهاي جدي مطرح شود و در انتخابات بعد باز از او حمايت كنيم يك تناقض بود. ضمن اينكه ممكن است در دولت دوم كارهايي انجام شود كه بيشتر از دولت اول قابل نقد باشد. سانسور در نقد به روحاني را قبول ندارم ولي اينكه نقد روحاني اپيدميك و علامت روشنفكري تلقي شود هم مناسب نيست و تبعات منفي خواهد داشت.
شما قايل به تغيير در رويكرد حسن روحاني بعداز انتخابات هستيد؟
نه چندان؛ اگر ميخواهيم ببينيم روحاني تغيير كرده است يا نه نبايد حرفها و شعارهاي دوران انتخابات را ملاك و معيار قرار داد، هرچند به نظرم آقاي روحاني در اين موارد زياده روي كرد. روحاني را بايد با ٤ سال اول مقايسه كنيم. اگر روحاني را با ٤ سال اول مقايسه كنيم من تغيير و چرخش به راست در او نميبينم. آنهايي كه الان منتقد روحاني هستند شعارهاي انتخاباتي را ملاك قرار ميدهند. شعارهاي انتخاباتي را در هيچ كجا و در هيچ شرايطي نميتوان ملاك و معيار قرار داد. هميشه كانديداها شعارهايي ميدهند و اساسا نبايد انتظار داشت اگر انتخاب شدند به آنها عمل كنند، هرچند به نظرم آقاي روحاني در اين موارد زيادهروي كرد. نبايد شعارهاي روحاني را مبنا قرار داد. اگر دولتهاي اول و دوم آقاي روحاني را با هم مقايسه كنند يا تركيب كابينه را در كل تغيير فاحشي به نظر نميرسد.
در دولت دوم روحاني حرف و حديثهايي در مورد اختلاف آقاي جهانگيري و روحاني شنيده ميشود. پيشنهادهايي هم مطرح شده كه آقاي جهانگيري استعفا داده و خود را براي انتخابات ١٤٠٠ آماده كند. به نظر شما چنين پيشنهادي منطقي است؟ آيا اصلاحطلبان به تجربه تاريخي در مورد بحث استعفا توجهي ندارند؟
اين موضوع را چندان جدي نميبينم. نزديكان آقاي جهانگيري موضوعاتي چون كمرنگ شدن نقش ايشان در دولت را تكذيب ميكنند. از سويي اگر قرار باشد جهانگيري براي ١٤٠٠ كانديدا شود در دولت بودن يا نبودش چندان تاثيري ندارد. اينگونه نيست كه اگر جهانگيري از دولت بيرون بيايد در سال ١٤٠٠ موقعيت بهتري داشته باشد. اتفاقا اگر در دولت باشد بيشتر در افكار عمومي مطرح است. آقاي جهانگيري در مناظرات انتخاباتي جلوه خوبي داشت و به هر حال يكي از كانديداهاي محتمل اصلاحطلبان است اما لزومي ندارد كه كنارهگيري كند كه اگر بعدها انتقادي به دولت است سهمي در آن نداشتهباشد. به هر حال جهانگيري در دولت اول حضور داشته و الان هم حضور دارد اگر انتقادي هم مطرح باشد به هر دو دولت وارد است و جهانگيري نميتواند خود را مبرا كند. اگر قرار است كانديدا شود بايد از سياستهاي دولت روحاني دفاع كند. طرح استعفاي جهانگيري برنامه مثبتي نيست.
محتمل است اتفاقي كه براي روحاني-عارف رخ داد براي جهانگيري-لاريجاني تكرار شود؟
احتمال اين موضوع بسيار ضعيف است. اگر شرايط سال ١٤٠٠ مشابه شرايط امروز باشد كه با هم حرف ميزنيم به نظر من ما در انتخابات ١٤٠٠ چند كانديدا از سوي اصلاحطلبان خواهيم داشت كه نهايتا مشابه سال ٩٢ با نظرسنجي از مردم گزينهاي كه راي بيشتري دارد مورد حمايت قرار ميگيرد.
حمايت اصلاحطلبان از لاريجاني دور از ذهن است؟
حمايت اصلاحطلبان از لاريجاني در انتخابات ١٤٠٠ خيلي دور از ذهن و شايد بتوانيم بگوييم غيرممكن است.
تفاوت روحاني با لاريجاني را در چه ميبينيد كه حمايت اصلاحطلبان از او را دور از ذهن ميدانيد؟
سال ٩٢ مهمترين مساله اين بود كه نهاد انتخابات بازسازي و احيا شود و كانديدايي متفاوت از كانديداهاي اصولگراي افراطي رييسجمهوري شود. آقاي روحاني اين ويژگيها را داشت و راياش هم از آقاي عارف در نظرسنجيها بيشتر بود. در مقام مقايسه اصلا آقاي لاريجاني را شبيه به روحاني نميبينم كه در مقابل يك كانديداي اصلاحطلب در نظرسنجيها راي بيشتري بياورد.
ممكن است ميان اصولگرايان اجماعي روي عليلاريجاني اتفاق بيفتد؟
بعيد است اين اجماع اتفاق بيفتد. احمدينژاد شكافي در ميان اصولگرايان به وجود آورده كه بعيد است به اين زوديها ترميم شود.
نظر شما