اتوبوسی به درهای سقوط میکند، یا به کوه برخورد میکند و واژگون میشود. چند دانش آموز و معلم، یا دانشجو، کشته و مجروح میشوند. خانوادههایی عزادار میشوند. پلیس اعلام میکند علت حادثه در دست بررسی است. بعد، معلوم میشود که اتوبوس معیوب یا فرسوده بوده، یا معلوم میشود نقطه محل سانحه حادثهخیز بوده و شیب جاده غیراستاندارد بوده و گاردریل و روشنایی نداشته است. یا معلوم میشود اصلاً اتوبوس نقص فنی مادرزادی از کارخانه داخلی داشته است، یا معلوم میشود راننده سرعت مطمئنه را رعایت نکرده، شاید هم معتاد یا خواب بوده است …
پیامهای تسلیت وزیر آموزش و پرورش و بقیه، صادر میشود، قوه قضائیه میگوید ما آمادگی کامل داریم به هر نوع تخلفی در این زمینه در اسرع وقت رسیدگی کنیم. در رسانهها، انتقادها شروع میشود، برخی صنایع خودروسازی را مقصر اصلی میدانند، برخی وزارت راه را، برخی وزارت آموزش و پرورش یا علوم را، البته به خاطر بیدقتی در انتخاب اتوبوس و راننده. برخی نبود فرهنگ ترافیکی را علت حادثه میدانند، برخی نبود نور در جادهی سیاه شب را. برخی فقدان نظارت را، برخی اصل سفر را زیر سئوال میبرند و مثلاً اگر اتوبوس، دانش آموزان را برای اردوی راهیان نور، میبرده است، میگویند مگر واجب است اردوی راهیان نور با این خطرات برگزار شود، از راه دور هم میتوان با شهیدان تجدید بیعت کرد… کمکم موضوع سیاسی میشود، جریان اصولگرا، جریان مقابل را به تلاش برای کمرنگ کردن ارزشها و جا انداختن لیبرالیسم فرهنگی متهم میکند، جریان اصلاحطلب، جریان مقابل را به سوء استفاده از یک سانحه رانندگی برای انگ زدن به جناح مقابل متهم میکند…
تلویزیون گفتگوی ویژه خبری میگذارد. پلیس راهور میگوید جریمهها را زیاد میکنیم، نماینده وزارت بهداشت میگوید «سلامت رانندگان» را بویژه از نظر اعتیاد، مرتباً پایش میکنیم، نماینده وزارت صنایع و سازمان استاندارد میگوید اتوبوسهای فرسوده را جمع میکنیم، به اتوبوسهای نو که استانداردهای ایمنی لازم را ندارند، مجوز شمارهگذاری نمیدهیم، جلو تولیدشان را میگیریم… نماینده وزارت راه میگوید۷۰۰ نقطه حادثهخیز جادهها را اصلاح هندسی میکنیم. وزارت نیرو میگوید روشنایی همه جادهها را تأمین میکنیم…
در مجلس نمایندهای نطق غرا میکند. میگوید این فاجعه است که دانشآموزان و دانشجویان و فرزندان دلبند این آب و خاک قربانی ضعف مدیریت میشوند. میگوید وزارت راه سالهاست میخواهد نقاط حادثهخیز استان ما را اصلاح هندسی کند، هنوز نکرده است، نور جادهها را تأمین کند، هنوز نکرده است… این زیبنده جمهوری اسلامی نیست که سالانه ۱۸ هزار نفر در جادهها تلف شوند.
جادهها شده است قتلگاه هموطنان ما… آن سالی که اتوبوس حامل دانشجویان دانشگاه شریف به دره رفت، شش دانشجوی نخبه کشته شدند، بازمانده آنها «مریم میرزاخانی» بود که بعد دیدیم نابغه ریاضی جهان شد. این دانشآموزان و دانشجویان بزرگترین سرمایه ملی ما هستند. باید هرچه زودتر کاری کنیم… تا دیگر هرگز شاهد چنین حوادث مصیبباری نباشیم…
در دولت، هیأت دولت بر ضرورت بهکارگیری همه تمهیدات برای جلوگیری از تکرار چنین حوادثی تأکید میکند. سخنگوی دولت در جمع خبرنگاران میگوید دولت تصمیمات مهمی در این زمینه اتخاذ کرده است… بعد، همهچیز آرامآرام فراموش میشود… دوباره اتوبوسی به دره میرود یا چپ میکند… و دوباره همان سریالهای تلویزیونی و نطقها و خطابههای آتشین و سخنان کارشناسانه و کارگشایانه آغاز میشود… درحالی که هنوز نه اتوبوس اصلاح شده، نه فرهنگ رانندگی، نه پیچ پرخطر جاده … و نه مدیریت ما.
∎
پیامهای تسلیت وزیر آموزش و پرورش و بقیه، صادر میشود، قوه قضائیه میگوید ما آمادگی کامل داریم به هر نوع تخلفی در این زمینه در اسرع وقت رسیدگی کنیم. در رسانهها، انتقادها شروع میشود، برخی صنایع خودروسازی را مقصر اصلی میدانند، برخی وزارت راه را، برخی وزارت آموزش و پرورش یا علوم را، البته به خاطر بیدقتی در انتخاب اتوبوس و راننده. برخی نبود فرهنگ ترافیکی را علت حادثه میدانند، برخی نبود نور در جادهی سیاه شب را. برخی فقدان نظارت را، برخی اصل سفر را زیر سئوال میبرند و مثلاً اگر اتوبوس، دانش آموزان را برای اردوی راهیان نور، میبرده است، میگویند مگر واجب است اردوی راهیان نور با این خطرات برگزار شود، از راه دور هم میتوان با شهیدان تجدید بیعت کرد… کمکم موضوع سیاسی میشود، جریان اصولگرا، جریان مقابل را به تلاش برای کمرنگ کردن ارزشها و جا انداختن لیبرالیسم فرهنگی متهم میکند، جریان اصلاحطلب، جریان مقابل را به سوء استفاده از یک سانحه رانندگی برای انگ زدن به جناح مقابل متهم میکند…
تلویزیون گفتگوی ویژه خبری میگذارد. پلیس راهور میگوید جریمهها را زیاد میکنیم، نماینده وزارت بهداشت میگوید «سلامت رانندگان» را بویژه از نظر اعتیاد، مرتباً پایش میکنیم، نماینده وزارت صنایع و سازمان استاندارد میگوید اتوبوسهای فرسوده را جمع میکنیم، به اتوبوسهای نو که استانداردهای ایمنی لازم را ندارند، مجوز شمارهگذاری نمیدهیم، جلو تولیدشان را میگیریم… نماینده وزارت راه میگوید۷۰۰ نقطه حادثهخیز جادهها را اصلاح هندسی میکنیم. وزارت نیرو میگوید روشنایی همه جادهها را تأمین میکنیم…
در مجلس نمایندهای نطق غرا میکند. میگوید این فاجعه است که دانشآموزان و دانشجویان و فرزندان دلبند این آب و خاک قربانی ضعف مدیریت میشوند. میگوید وزارت راه سالهاست میخواهد نقاط حادثهخیز استان ما را اصلاح هندسی کند، هنوز نکرده است، نور جادهها را تأمین کند، هنوز نکرده است… این زیبنده جمهوری اسلامی نیست که سالانه ۱۸ هزار نفر در جادهها تلف شوند.
جادهها شده است قتلگاه هموطنان ما… آن سالی که اتوبوس حامل دانشجویان دانشگاه شریف به دره رفت، شش دانشجوی نخبه کشته شدند، بازمانده آنها «مریم میرزاخانی» بود که بعد دیدیم نابغه ریاضی جهان شد. این دانشآموزان و دانشجویان بزرگترین سرمایه ملی ما هستند. باید هرچه زودتر کاری کنیم… تا دیگر هرگز شاهد چنین حوادث مصیبباری نباشیم…
در دولت، هیأت دولت بر ضرورت بهکارگیری همه تمهیدات برای جلوگیری از تکرار چنین حوادثی تأکید میکند. سخنگوی دولت در جمع خبرنگاران میگوید دولت تصمیمات مهمی در این زمینه اتخاذ کرده است… بعد، همهچیز آرامآرام فراموش میشود… دوباره اتوبوسی به دره میرود یا چپ میکند… و دوباره همان سریالهای تلویزیونی و نطقها و خطابههای آتشین و سخنان کارشناسانه و کارگشایانه آغاز میشود… درحالی که هنوز نه اتوبوس اصلاح شده، نه فرهنگ رانندگی، نه پیچ پرخطر جاده … و نه مدیریت ما.