به گزارش خبرنگار ما، سي و يكم خردادماه سال91، مأموران پليس از ناپديد شدن مرد 30سالهاي به نام كريم در شهريار باخبر شدند. با اعلام اين مفقودي، همسر آن مرد كه اكرم نام داشت در تحقيقات گفت از شوهرش خبري ندارد، اما وقتي مأموران به رابطه پنهاني او با يكي از دوستان شوهرش كه احمد نام داشت پي بردند به قتل اعتراف كرد. او گفت: «ما تبعه افغان هستيم. من و احمد كه او هم تبعه افغان است با هم رابطه داشتيم و او به من علاقهمند شده بود. روزي به او گفتم شوهرم به رابطهمان پي برده و بهتر است مرا فراموش كند. با شنيدن اين حرف بود كه خودش به تنهايي نقشه قتل شوهرم را كشيد.» او در ادامه گفت: «روزي به باغي كه احمد در آن كار ميكرد، رفتم و متوجه آتشسوزي شدم. بعدها فهميدم او شوهرم را كشته و جسدش را سوزانده است.»
به اين ترتيب احمد بازداشت شد. او با اقرار به جرمش در تشريح جزئيات حادثه گفت: «من و كريم با هم دوست بوديم و رفت و آمد خانوادگي داشتيم. در خلال اين رفت و آمدها بود كه اكرم از بداخلاقيهاي شوهرش با من درد دل ميكرد. از روي دلسوزي به او محبت ميكردم كه منجر به علاقه شد. وقتي احمد به رابطه من و اكرم پي برد تصميم به قتل گرفتم به همين دليل او را به باغي كه در آن كار ميكردم، كشاندم و با چند ضربه چاقو او را كشتم.» متهم در خصوص جنايت بر ميت گفت: «بعد از قتل جسد را در همان باغ آتش زدم و بقاياي آن در گوني ريخته و در كانال آبي رها كردم.»
با اقرارهاي متهم، پرونده به شعبه دهم دادگاه كيفري يك استان تهران فرستاده شد. متهم در اولين جلسه رسيدگي به پرونده با درخواست قصاص از سوي اوليايدم به قصاص محكوم و همسر مقتول نيز به حبس محكوم شد. اين حكم با اظهارات تازه متهم از سوي يكي از شعبات ديوان نقض و بار ديگر به همان شعبه ارجاع داده شد. بنابراين پرونده بار ديگر در همان شعبه روي ميز هيئت قضايي به رياست قاضي قربانزاده قرار گرفت. در آن جلسه متهم با انكار جرمش در توضيح اظهارات جديدش گفت: «هيچ وقت با همسر مقتول رابطهاي نداشتم و در قتل نقشي نداشتهام. روز بازجويي از آنجائيكه بيسواد بودم مأموران پليس خودشان ماجراي قتل را در پرونده نوشتند و مرا تحت فشارهاي بازجويي مجبور كردند پاي آن نوشتهها را انگشت بزنم.» در پايان هيئت قضايي با توجه به انكار جرم از سوي متهم، اما بنا به شواهد و قرائن موجود در پرونده وي را بار ديگر به قصاص محكوم كرد.