شناسهٔ خبر: 23020000 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: روزنامه آفرینش | لینک خبر

سرمقاله

صاحب‌خبر -

آذر فخري 

حجم کمک‌هاي مردمي و هجوم مردم و نهادهاي رسمي و غيررسمي در روزهاي نخستين هر فاجعه‌اي چنان زياد است و چنان ترافيک سنگيني را بر منطقه تحميل مي‌کند، که ناخودآگاه اين توهم گريبانگيرمان مي‌شود که با اين همه کمک و امداد، ديگر براي بازماندگان نبايد مشکلي باقي بماند جز همان داغ و تروماي از دست دادگي و ويران‌شدگي کامل يک زندگي.

اما داستان کانکس و چادر چه معنايي خواهد داشت؛ بي امکانات رفاهيِ جانبي ( هم‌چون برق و حمام و سرويس‌هاي بهداشتي ) و بدون توجه به نيازهاي عاطفي افرادي که از اين پس تا سال‌ها بايد با ناامني و فقدان و مشکلات عاطفي و رواني گاه جبران ناپذير، دست به گريبان باشند. در اين ميان با اختلال‌هاي به‌وجود آمده ، شهرهاي زلزله‌زده درگير پس لرزه‌هاي اجتماعي گوناگوني شده‌اند. پس لرزه‌هايي چون انواع سرقت‌ها وعدم ارائه‌ي خدمات شهري مثل جمع آوري زباله‌ها از لا به لاي رديف چادرها و کانکس ها، عدم هدايت و کاناليزه کردن پساب‌ها و فاضلاب‌هاي چادرنشينان و ساکنين کانکس‌ها. اکنون زلزله‌زدگان ما درگير زلزله‌هاي بس قوي‌تر از آن‌چه که بر سر خانه و عزيزان‌شان آمده هستند. فکر کنيد مادر يا پدري را تمام يا اکثر عزيزان خود را از دست داده و اکنون نااميدانه در پي تامين کانکس يا وام، خود را به آب و آتش مي‌زند و البته مي‌دانيم که او درگير چه دور باطلي شده‌است.

داستان همه‌ي ما فرق مي‌کند. داستان ما دقيقا به نقطه‌اي که در آن ايستاده‌ايم و صندلي که روي آن نشسته‌ايم يا نداريم که بنشينيم بر مي‌گردد.همه چيز به اين بستگي دارد؛ به نقطه‌ي استقرار ما درمعرفت شناسي و نيز ميزان شفقت دروني مان نسبت به انسان‌هاي ديگر. اما زخم بزرگي در اين ميان دهان گشوده و شکافي گسترده ميان نگاه ما به هستي و رفتارهاي انساني‌مان انداخته است؛ زخم بسته و دلبسته شدن به صندلي‌ها و مکان‌هاي استقرارِ دوره‌اي. و از آن‌جا که کل جامعه‌اي که ما در آن زندگي‌هاي نازيسته‌مان را بر دوش مي‌کشيم، دچار احساس ناامني مزمن است؛ نا امني شغلي، اقتصادي و انواع ناامني‌هاي اجتماعي و جنسيتي .

پي‌آمد زلزله و کمک‌هايي که به دست مردم نرسيد يا خوب نرسيد، گراني ناگهاني قوت لايموت مردم و ديگر اقلام زندگي بود. گراني از پس گراني، سرماي خشکِ بي برف و باران، خشکسالي و آلودگي‌هاي زيست‌محيطي، فرسايش و قاچاق خاک و منابع جنگل‌ها، شکار بي‌رويه حيوانات و پرندگان و ناتواني در کنترل آن‌ها و بي‌شمار معضل و مشکل ديگر که بيانگر درک ناصحيح از مسائل مبتلا به جامعه‌اي است که قرار است بر مبناي واقعيت ها و به درستي مديريت شود.

اما البته زلزله، با تمام دردهايي که بر سرمان آوارکرد، يک چالش بزرگ نيز به همراه داشت؛ و آن واکنش و همراهي سريع و توفان خبر رساني بود که نهادهاي مختلف به راه انداختند تا کمک‌ها زودتر و به‌سامان‌تر به مقصد برسند. بسياري هنوز در مناطق زلزله‌زده حضور دارند و با حضور مشفقانه و همدلانه‌شان، در تلاش براي روحيه بخشي و تهيه‌ي امکانات مورد نياز هستند.

آنان فراموش نکرده‌اند، ما نيز در هر کجا که باشيم و در هر نقطه‌اي که ايستاده يا نشسته باشيم، فراموش نخواهيم کرد.

a.f.far99@gmail.com

نظر شما