دویچه وله: به رسمیت شناختن بیت المقدس (اورشلیم) به عنوان پایتخت اسرائیل از سوی ترامپ، باعث انتقادات گسترده گردید؛ اما پرسش این است که چه دلایلی پشت این موضوع نهفته است؟ کارشناسان یک دلیل سیاسی و یک مسئله روانشناختی راعنوان می کنند.
از روز چهارشنبه، هنگام اعلام تصمیم دونالد ترامپ مبنی بر انتقال سفارت ایالات متحده از تلاویو به بیتالمقدس، انتقادات زیادی هم در ایالات متحده و هم در کشورهای سراسر جهان افزایش یافته است.
چنانچه شورای امنیت سازمان ملل روز جمعه نشست ویژهای را در مورد این اقدام یک جانبه رئیس جمهور امریکا برگزار کرد، و معترضان در کشورهای اسلامی به خیابنهاا آمده و این تصمیم را نکوهش کردند. پنج کشور اروپایی فرانسه، بریتانیا، آلمان، سوئد و ایتالیا نیز در بیانیه مشترکی اعلام کردند که این تصمیم حکومت امریکا به گفتگوهای صلح در منطقه کمکی نمیکند.
روز پنجشنبه روزنامه «نیویورک تایمز» یک نظرسنجی از سفیران اخیر ایالات متحده در اسرائیل منتشر کرد. ۹ تن از ۱۱ سفیری که از سوی رئیس جمهورهای جمهوریخواه و دموکرات ایالات متحده گماشته شده بودند، با این تصمیم دونالد ترامپ مخالف هستند. علاوه بر این، در ایالات متحده نیز روز پنجشنبه، بیش از ۱۰۰ دانشمند متخصص در زمینه «مطالعات یهودی» با امضای طوماری مخالفت خود را با این اقدام ترامپ ابراز کردند.
همزمان با این که واشنگتن با انتقادات گسترده روبرو است، این سوال مطرح می شود که چرا حکومت ترامپ با وجود صداهای مخالف از سوی متحدان نزدیک خود در اروپا و منطقه، دست به چنین کاری زده است.
خشنودی پروتستانهای انجیلی
مارتین ایندیک، فرستاده سابق ایالات متحده در مذاکرات اسرائیلی – فلسطینی و سفیر سابق این کشور در اسرائیل دلیل اصلی این اقدام ترامپ را کاملا یک مسئله داخلی و قابل تشریح میداند.
ایندیک که در حال حاضر معاون «انستیتوی بروکینگز» است، نوشته است: «این پیشکش [ترامپ] به حامیان پروتستان مسیحیاش بود؛ خالص و ساده».
استیون اشپیگل، مدیر «مرکز توسعه خاورمیانه» در دانشگاه کالیفورنیا موافق است که خشنود ساختن هواداران محافظهکار مسیحی و یهودی یکی از عناصر اصلی این تصمیم ترامپ بوده است. در خلال کارزار انتخاباتی، ترامپ بارها وعده داد که بیتالمقدس (اورشلیم) را به عنوان پایتخت اسرائیل به رسمیت بشناسد و سفارت کشورش را به آنجا انتقال بدهد.
میوه حاضر و آماده
برخلاف بسیاری از تلاشهای ترامپ برای عملی کردن وعدههای انتخاباتیاش، از جمله اصلاح نظام بیمه یا منع سفر شهروندان برخی کشورها، مسئله به رسمیت شناختن بیت المقدس به عنوان پایتخت اسرائیل، دم دستترین میوه یا به عبارتی، آسانترین کاری بود که رئیس جمهور به تنهایی میتوانست انجام دهد.
اشپیگل میگوید که غیر از دلایل سیاسی، عامل غیرسیاسی دیگری هم وجود دارد که توضیح میدهد چرا ترامپ یکباره سیاست چند دهه امریکا در قبال خاورمیانه را تغییر داد. او میگوید که این تصمیم یک علاقه شدید است که به خودی خود الزاما ایده بدی نیست. او توضیح میدهد: «درهم و برهم کردن چیزها و ارائه طرح بهتر، یقینا خوب است، اما در اینجا کارساز نیست، به خصوص این که شما یادآوری نکنید که بیت المقدس شرقی پایتخت اسرائیل خواهد بود».
آشفته کردن همه چیز
هر دو کارشناس از تصمیم ترامپ و چگونگی انجام آن انتقاد میکنند؛ به خصوص که این کار رویکرد حکومت امریکا به خاورمیانه را فلج میکند؛ جایی که یکی از معدود مناطقی است که به گفته اشپیگل سیاست ترامپ در قبال آن تاکنون منصفانه و مثبت بوده است.
اشپیگل میگوید: «به نظر میرسد که همه چیز بهتر میشود». او توضیح می دهد: «مردم در خاورمیانه از اوباما راضی نبودند؛ بنابراین ترامپ فکر کرد که میتواند از این نکته به نفع خود استفاده کند. ترامپ یقینا در خاورمیانه نمره بد نمیگیرد، مثل دیگر جاها. او فقط همه چیز را به هم ریخت».
ایندیک میگوید که تصمیم ترامپ درباره بیت المقدس با استراتژی کلی او در قبال خاورمیانه تضاد دارد. او توضیح میدهد: «دستیاران او کوشش کردند تا این اقدام با استراتژی گفتگوهای صلح ترامپ متناسب باشد، اما این کار خیلی غیرمتناسبتر از آن شد که بتواند خشم فلسطینیها را فرو بنشاند».
به نظر اشپیگل، تصمیم ترامپ به روند صلح خاورمیانه ضربه جدی میزند و نقطه نظر واشنگتن در قبال این منطقه را آسیب میرساند.
ایندیک، فرستاده سابق ایالات متحده در مذاکرات اسرائیلی-فلسطینی میگوید: «این موضوع کاملا سمبولیک است چون سفارت تا چندین سال منتقل نخواهد شد. اما با این اقدامهای سمبولیک، بحران خاورمیانه شعلهورتر کرد».
∎