توکل کَرمان، فعال سیاسی و مدنی یمن و برنده جایزه صلح نوبل ۲۰۱۱ زمانی که خبر کشتهشدن علی عبدالله صالح را شنید، توُئیت کرد: «صالح عاقبتی تراژیکی پیدا کرد. ما در قیام مسالمتآمیز علیه او در جریان بهار عربی چنین عاقبتی را برای او آرزو نکردیم، ولی او بالاخره چیزی را درو کرد که کاشته بود.»
بر این نظر کرمان شاید بتوان این یا آن میزان خرده گرفت، ولی اصل آن نادرست نیست. صالح در ۳۴ سال زمامداری خود نتوانست ساختار سیاسی پایداری ایجاد کند که مبتنی بر مناسبات خانوادگی و قبیلهای نباشد و بندبازیهای سیاسی و حذف و جذبهای غیرمنتظره و نیز فساد و انحطاط اساس آن را تهدید نکند.
حق نشر عکس AFP Image caption توکل کَرمان، فعال سیاسی و مدنی یمن و برنده جایزه صلح نوبل ۲۰۱۱ زمانی که خبر کشتهشدن علی عبدالله صالح را شنید، توُئیت کرد: «صالح عاقبتی تراژیکی پیدا کرد. ما در قیام مسالمتآمیز علیه او درجریان بهار عربی هم چنین عاقبتی را برای او آرزو نکردیم، ولی او بالاخره چیزی را درو کرد که کاشته بودترقی شتابان سرباز ارتش
علی عبدالله صالح از زیدیها و از قبیله سنحان بود. در نزدیکی صنعا به دنیا آمد و تحصیلاتش به مدرسه قرآن محدود بود. بعدا اما بسان بسیاری از مردان هم قبیلهایاش بدون پایههای قوی تحصیلی در سن شانزده سالگی به ارتش ملحق شد. بیوگرافی صالح مثال بارزی از این واقعیت است که ارتش در بسیاری از کشورهای عربی استقلالیافته پس از جنگ اول یا دوم جهانی تنها نهاد متشکل اجتماعی بود که چشماندازی از ارتقا و پیشرفت برای بخشی از جوانان کشور و ارتباط آنها به جهان میگشود.
صالح به نسلی تعلق داشت که جنگ افسران جمهوریخواه و سلطنتطلبان در فاصله میان ۱۹۶۲ تا ۱۹۷۰ را در شمال یمن و قرارداد سال ۱۹۷۰ را تجربه کرد. این جنگ با ۲۰۰ هزار قربانیاش و قراردادی که در پایان آن به دست آمد شمال یمن را هم بسان شماری از کشورهای عربی به طور قطعی از نظام پادشاهی به جمهوری هدایت کرد، ولی اساس ساختار قبیلهای کشور را چندان دستخوش تغییر نساخت، حتی قسما به آن ابعادی گستردهتر داد.
بر چنین زمینهای بود که صالح پس از دو کودتا و ترور سیاسی در دوره ده ساله اول زمامداری نظامیان جمهوریخواه که خود نیز در آنها دست داشت، نهایتا در سال ۱۹۷۸ به قدرت رسید.
ابتدا تردید وجود داشت که او بتواند مدتی زیاد در این مقام دوام بیاورد. گزارش سازمان سیا از سرنوشت صالح نیز روایت مشابهای به دست میداد و دوام زمامداری او را بیش از یکی دو سال پیشبینی نمیکرد.
شروعی نسبتا موفق
رویکرد صالح در ابتدا محتاطانه و معطوف به ارتباط با همه طرفها بود، هر چند که نوسازی یمن و کاهش نقش شیوخ و قبیلهها را نیز در چشمانداز داشت. او از مشارکت نسبی مردم در امور سیاسی حمایت میکرد، انتخابات شهرداریها را به جریان انداخت، بر اختیارات و قدرت مجلس قانونگذاری تا حدودی افزود و در سیاست خارجی نیز مشی معطوف به رابطه گسترده با همه طرفها در پیش گرفت. این گونه بود که او سیاست متوازن میان شرق و غرب داشت. در شورای همکاری خلیج فارس هم عضو نشد و سیاستی پیگیر در رسیدن به اتحاد با یمن جنوبی را دنبال میکرد. توجه به مسائل اقتصادی هم بخشی از کارنامه دولت صالح در دهههای اول را تشکیل میدهد، چه تلاش برای صدور نفت و صرف درآمد آن برای ایجاد زیرساختها و چه اعزام نیروی کار به کشورهای عربی برای بهرهگیری از ارز ارسالی آنها در رونقدادن به اقتصاد کشور مولفههایی از این رویکرد بودند.
بیشتر بخوانید:
- علی عبدالله صالح رئیس جمهور سابق یمن کشته شد
- علی عبدالله صالح و بهای سنگین پشت کردن به حوثی ها در مقابل عربستان
- فرمانده سپاه پاسداران: ایران به یمن کمک مستشاری میکند
- روحانی: ملت یمن مقابل بمباران عربستان چه کند؟
- هزاران نفر از هواداران علی عبدالله صالح در صنعا تجمع کردند
همین سیاستها به تحولی نسبی در بخش زیر بنايی کشور انجامید و توسعۀ راه ها و برقرسانی و گسترش شبکههای آموزشی و بهداشتی را تا حدودی به دنبال آورد. از تغییرات قابل توجه در دهههای اولیه زمامداری صالح افزایش شمار زنان تحصیل کرده و افزایش حضور آنها در امور اداری و تجاری بود.
با این همه، چه برخی ماجراجوییها در سیاست خارجی، چه افزایش فساد و به کارگیری اعضای خانواده و قبیله در ساختار قدرت و چه کاهشیافتن ذخایر نفتی و چه خشکسالی و بحران کمآبی و کاهش مواد غذایی شاخص عمده دهههای متاخر زمامداری صالح شدند.
در مجموع، باقیماندن ۳۴ ساله صالح بر اریکه قدرت عمدتا دو دلیل داشت. او شناخت قابل اعتنایی از کل یمن و قبیلهها و خانوادههای قدرتمند آن داشت. هم خاستگاه خانوادگی و قبیلهای او و هم ریاستش در دوران جوانی بر دستگاه امنیتی استان مهم تعز و اطلاعاتی که از این رهگذر داشت این تواناییرا برایش رقم زده بودند. او در عین حال شم، تیزبینی، و زیرکی ماکیاولیستی خاصی برای برخورد با دستجات و قبال مختلف داخل و کشورهای دور و نزدیک و نیز، ورود و خروج بعضا ریسکآمیز به اتحاد یا جدایی از آنها داشت.
حق نشر عکس Getty Images Image caption صالح نیرو و نفوذ قوی باقیماندهاش در ارتش و ارگانهای امنیتی را به خدمت اتحاد با حوثیها جهت خلع منصور هادی، رئیس جمهور جدید ونیز مقابله با حمله ائتلاف به رهبری سعودیها درآورددوستی و دشمنیها و ماجراجوییها
این بندبازی ماهرانه در داخل و خارج، به ویژه در دهههای اخیر بعضا به سنگ میخورد و نتیجهای بر عکس میداد. از جمله سال ۱۹۹۰ که اتحاد دو یمن رقم خورد و موفقیتی بزرگ در کارنامه صالح واردشد، در عرصهای دیگر سیاستی ماجراجویانه در پیش گرفت و یمن را به دشواری انداخت. صالح در جریان اشغال کویت توسط عراق جزء معدود رهبران عربی بود که در کنار صدام حسین ایستاد. او به لحاظ تربیت گسترده افسران ارتش یمن در عراق و کمکهایی که این کشور برای به راهاندازی پروژههای آبادانی در یمن کرده بود خود را مدیون بغداد میدانست. نزدیکی صالح با عراق در عین حال اهرمی برای توازن در برابر عربستان بود که از دیرباز هم به با یمن اختلافات ارضی داشت و هم نظام جمهوری در آن را خطری برای شیخنشینهای خیلج فارس میدید.
حمایت صالح از صدام حسین در جنگش با ایران عملا به سودش تمام شد و در میان کشورهای حوزه خلیج فارس موقعیتش را بهبود بخشید. اما با ایستادن در کنار صدام در ماجرای کویت، صالح موجی از خشم شیوخ عرب و اخراج صدها هزار نیروی کار یمنی از این کشورها را دامن زد و بحرانی اقتصادی و دیپلماتیک را نصیب کشورش کرد.
در دو دهه آخر زمامداری صالح، او بیش از پیش با یمنی روبرو بود که به لحاظ اقتصادی مشکلات بیشتری مییافت، ذخایر نفت رو به اتمام بود، بحران آب و فساد و ارتشا هم رو به اوج. در عرصه سیاسی هم واگرایی و اختلافات رو به تشدید بود.
حوثیها در دهه آخر قرن میلادی گذشته از سیاست کژدار و مریز همراهی با حکومت به در آمدند و بیش از پی علیه تبعیض خود وارد اعتراض شدند، اعتراضی که دولت مرکزی در دهه گذشته با جنگ به آن واکنش نشان داد و در سرکوب حوثیها درنگ نکرد. قبایل دیگر هم که منافع خود را در دولت مرکزی تامینشده نمییافتند به شورش و مشکلسازی برای صنعا روی آوردند، از جمله با ربودن شهروندان خارجی. مغبونشدن بخشهایی از مردم و نخبگان سیاسی جنوب یمن از اتحاد با شمال و تشدید گرایشهای واگرایانه هم مزید برعلت شد و به جنگ راه برد.
اگرچه صالح در این جنگ پیروز بیرون آمد، ولی واگرایی عملا پایان نیافت. «مجاهدان» یمنی بازگشته از جنگ شوروی در افغانستان هم گرچه ابتدا کم و بیش به خدمت دولت درآمدند، ولی بعدا برایش مسئلهساز شدند و هستههای اولیه القاعده را در این کشور بهوجود آوردند.
طعم شیرین قدرت و زد و بند با دشمن سابق
با وقوع حملات یازده سپتامبر در آمریکا ستاره بخت صالح دوباره تا حدودی درخشش گرفت و او توانست خود را به عنوان مولفهای از جنگ با تروریسم متحد آمریکا کند، بدون آن که بتواند بر مشکلات فزاینده درون یمن فائق آید. بهبود مناسبات با ایران که از سال ۱۹۹۰ و در پی اتحاد دو یمن شروع شده بود نیز دوام نیاورد و دیدار صالح از ایران در سال ۱۳۷۹ و دیدار متقابل محمد خاتمی در سال ۱۳۸۲ از یمن نقاط اوج این رابطه دوباره رو به نزول شدند. از آن پس تشدید بحران میان دولت مرکزی یمن و حوثیها و نیز بهبود رابطه یمن با عربستان و آمریکا بر رابطه غیرمحکم تهران و صنعا دوباره سایهانداز شد.
با شروع بهار عربی در سال ۲۰۱۱ مخالفان گوناگون صالح نیز زمینه را برای اعتراض مهیا یافتند. او ولی در ارتش و نیروهای امنیتی که زمامشان را به نزدیکان خود سپرده بود و نیز در میان بخشهایی از مردم که با بندبازی و صرف پول و امتیازبخشی وفاداریشان را خریده بود پایگاهی همچنان قابل اعتنا داشت. این گونه بود که قصد کنارهگیری نداشت و ماهها به بازی ادامه داد و از سرکوب و خونریزی فرونگذاشت.
فوریه ۲۰۱۲ هم که صالح کنار رفت، چنان قدرت و مکنت دوران زمامداریش به کامش شیرین آمده بود که هر لحظه مترصد انتقامگیری از مخالفان داخلی و منطقهایاش بود و برای بازگشت به قدرت لحظه میشمرد.
اندکی بعد از آن که صالح از قدرت رفت شورای امنیت سازمان ملل به تحقیق دریافت که او در دوران زمامداریش با سوءاستفاده از قدرت و با فساد، میلیاردها دلار ثروت اندوخته و آنها را در بیست کشور ذخیره کرده است. رویکرد و سلوک سیاسی او هم مانع از آن شده بود که اعتماد اجتماعی، نهادهای مدنی و دولتی قوی که سامانده مناسبات اجتماعی در دوره بحرانها باشند شکل بگیرند و به حل بحرانها و تسهیل دوران گذار کمک کنند.
صالح پس از برکناری در صنعا ماند و مترصد فرصت برای بازگشت قدرت. او گرچه با حوثیها جنگیده بود و در سرکوب آنها تعلل نکرده بود، ولی در ورودشان به صنعا در سال ۲۰۱۴ و دعوی قدرتشان نقش داشت و بعدا هم رسما با آنها برای احیای قدرتش از در اتحاد درآمد، نشانهای از چرخشهای صالح که برای کسب یا حفظ قدرت از هیچ اتحاد و زد و بندی ابا نداشت.
صالح نیرو و نفوذ قوی باقیماندهاش در ارتش و ارگانهای امنیتی را به خدمت اتحاد با حوثیها جهت خلع منصور هادی، رئیس جمهور جدید و نیز مقابله با حمله ائتلاف به رهبری سعودیها درآورد. ولی این اتحاد هم به اعتبار سوءظن سابقهدار حوثیها به صالح و هم به اعتبار انگیزهها و جاهطلبیهای صالح و فاصلهای سابقهدار که با متحد اصلی حوثیها در منطقه (ایران) داشت طبیعی بود که چشماندازی نداشته باشد و هر آن با مشکل روبرو شود.
حق نشر عکس Getty Images Image caption با مرگ صالح و گسست احتمالی نیروهای او از حوثیها، اینها هم تنهاتر میشوند، به خصوص که در صنعای دو و نیم میلیون نفری هم زیاد هوادار ندارند و هواداران صالح هم در این شهر کم نبودند.بازی ناکام آخر
در ماههای اخیر که امارات و عربستان به این نتیجه رسیده بودند که غلبه در جنگ یمن احتمالا بدون جداییانداختن در اتحاد حوثیها و صالح امکانپذیر نیست، با او وارد مذاکره و قول و قرارهایی شدند. این قولها که قرار بود جاهطلبی صالح را ارضا کند و به بازگشت خود او یا پسرانش به قدرت معطوف بود، به علاوه اشراف صالح بر نارضایتیهای رو به گسترش در صنعا و جاهای دیگر از دو و نیم سال زمامداری حوثیها او را به چرخشی جدید، یعنی دوری از حوثیها و گرایش به سوی ائتلاف رهنمون شد. این چرخش اما به قیمت جان خود صالح تمام شد.
با مرگ صالح و گسست احتمالی نیروهای او از حوثیها، اینها هم تنهاتر میشوند، به خصوص که در صنعای دو و نیم میلیون نفری هم زیاد هوادار ندارند و هواداران صالح هم در این شهر کم نبودند. ائتلاف تحت رهبری عربستان نیز زخمخورده از شکست معادلهای که قرار بود صالح در آن نقش بازی کند و نیز در راستای ممانعت از این که حوثیهای نزدیک به ایران حالا بیش از پیش نقش محوری در معادلات قدرت در یمن بازی میکنند احتمالا حملات و تهاجمات خود را تشدید خواهد کرد و تا اطلاع ثانوی نسبت به انتقادهای بینالمللی همچنان بیاعتنا خواهد ماند..
به این ترتیب آنچه که بدون صالح هم عمق و ادامه مییابد، رنج و حرمانی است که یمنیها با بمبها و تحریمهای سعودیها و در میانه جنگی تحمل میکنند که اگر ابتدا هم جنگ نیابتی ریاض و تهران نبود، ولی رفته رفته چنین شاخصهای گرفته است. سپاه حالا ابایی ندارد که از حضور مستشاران خود در یمن سخن بگوید و از راههای مختلف در صدد رساندن سلاح و آذوقه به حوثیها برآید تا به نوبه خود به این جنگ نیابتی شدت بخشد.
با این همه، مرگ صالح شاید این واقعیت را بیش از پیش روشن کرده باشد که یمن هم مثل سوریه و عراق و لبنان سرنوشتش از جمله به فروکشکردن خصومت میان تهران و ریاض و تصمیم آنها در گردنگذاشتن به رای و اراده مستقل مردم این کشورها وابسته شده است.