هیچ مدیری هر چند صاحب دانش و تجربه فراوان باشد، از مشورت کردن بینیاز نیست. مشورت، استفاده از دانش و تجربه دیگران و افزودن عقل دیگران به عقل خود است.
استبداد فکری، مدیر را به بنبست میکشاند. فرمودهاند: «مَنِ اسْتَبَدَّ بِرَأْیهِ هَلَک» استبداد و خودکامگی در رای و نظر، هر انسانی را با در بسته روبهرو میکند. مولا علی(ع) میفرمایند: «هیچ پشتیبانی چون مشورت نیست» و همچنین میفرمایند: «هرکس با دیگران مشورت کند، در عقل آنها شریک شده است.» خداوند به پیامبرش که عقل کل و دارای ملکه عصمت بود، دستور مشورت داده و فرمودهاند: «وَشَاوِرْهُمْ فِی الْأَمْرِ» با اهل نظر مشورت کن. پیامبر اکرم(ص) آنجا که نص پروردگار نبود، در کارها با مردم مشورت میکرد، تا آنجا که میگفتند رسول خدا «کثیرالمشاوره» است. اما باید توجه کرد که در هر کاری با اهلش باید مشورت کرد، نه با هر کسی. مولا علی(ع) در امر مشورت، به مالکاشتر میفرمایند: «با اشخاص بخیل مشورت نکن که تو را از کرم و بزرگی بازمیدارد. با ترسو مشورت نکن که باعث ناتوانیات در کارها و تصمیمگیریها میشود. با حریص مشورت نکن که تو را به دستاندازی به مال مردم و بدی و ستم تحریک میکند.» بنابراین مشورت در کارها و تصمیمگیریها برای مدیر یک ضرورت است، اما در هر کاری با شخص مناسب با آن کار، باید مشورت کرد.
عاملیت
مدیر، هر دستوری که میدهد، باید خود به آن عامل باشد، وگرنه دستورها و خواستههایش بیاثر یا کماثر خواهد بود. اگر دستور اقامه نماز اول وقت یا صداقت و درستکاری، نظم و انضباط، پرکاری و دقت در کار، صرفهجویی و هریک از دستورهایی که مقتضای مدیریت اوست، به زیردستان میدهد، خود باید به آن عامل باشد. قرآن میفرماید: «لِمَ تَقُولُونَ مَا لَا تَفْعَلُونَ کبُرَ مَقتاً عِندَاللهِ اَن تَقُولوا مَا لَاتَفْعَلُونَ» چرا چیزی میگویید که خود به آن عمل نمیکنید؟ گناه سنگینی است که کسی چیزی بگوید که خود به آن عمل نمیکند. پیامبر اکرم(ص) میفرمایند: من به شما چیزی نگفتم مگر اینکه خود به آن عمل کردم. مولا علی(ع) میفرمایند: «هر کسی پیشوای مردم قرار گرفت، پیش از اینکه دستورات را به مردم بیاموزد، باید به خود بیاموزد و به آن عمل کند.»
اطاعت از مافوق
هر مدیری که انتظار دارد نیروهایش از او اطاعت کنند، لازم است از مافوق خود اطاعت کند، تا این سنت که مقتضای نظم و انضباط و انسجام تشکیلاتی یک سازمان منظم است، مورد احترام و رعایت قرار گیرد. اساسیترین و مهمترین این اطاعتها، اطاعت خداست، زیرا چنانکه گفتیم مدیر جهان هستی، خداوند است و همه در برابر او مسئولیم. هیچ مدیر مافوقی نباید دستوراتش خلاف دستور خداوند که همان دستورات اسلام است، باشد، وگرنه دستورش مطاع نیست، زیرا فرمودهاند: «لَا طَاعَه لِمَخْلُوقٍ فِی مَعْصِیه الخالق» اگر کسی دستوری مخالف دستور خداوند داد، نباید اطاعت کرد. (نهجالحکمت ص ۱۶۵)
سید علی گرامیان
∎