اطلاعات
مجرم از قاطعيت قضائي ميترسد نه گشتويژه
محمد مطهري:...چه تعقيب و گريزهاي خطرناک و چه جانفشانيهايي که نيروي انتظامي براي دستگيري آنان [اراذل و اوباش] نميکند و شهيد هم ميدهد، ولي متأسفانه گاهي شرور زودتر از مأمور به منزل ميرسد! در اين شرايط، بهراهانداختن گشت جديد براي مبارزه با سارقان و اراذل، چه مشکلي را حل ميکند؟ اينکه قوه قضائيه نيروي خود را صرف رصد کامنت و توييت انتقادي ـ حتي تخريبي ـ و پاسخ به آنها و احضار و دادگاهيکردن اين و آن کند، بيترديد بهضرر خودش تمام ميشود. بهجاي آن، دستگاه قضائي بايد اقتدار خود را ـ بدون ملاحظه هيچ ارتباط و انتساب و انتصابي ـ بر برخورد قاطع با غارتگران، متجاوزان، زمينخواران، مفسدان اخلاقي، قاضيهاي فاسد، شاهدان دروغين، قاچاقچيان، کلاهبرداران و همه کساني که دمار از روزگار مردم درآوردهاند، متمرکز کند. در ميان دهها ميليون پيام روزانه، اين که چند فرد سياسي در اين توييت و آن کانال عليه يا له قوه قضائيه چه بنويسند اهميت چنداني ندارد، مهمتر، ميليونها توييت نامرئي است که هر روز به نفع يا عليه قوه قضائيه در ذهنهاي مردم نقش ميبندد که محتواي آن را عملکرد خود دستگاه قضائي تعيين ميکند و بس.
قانون
استيضاحش کنيد
گويي برخي سعي دارند القا كنند كه رأي مردم تأثير چنداني بر تغيير سياستهاي حاكم در مديريتهاي شهري و كلان كشور ندارد و در همين راستا همان روندي را در پيش گرفتهاند كه مردم تلاش كردند تغيير دهند. از روزهاي آغاز انتصابات در شهرداري تهران، تعداد زيادي از اعضاي شوراي شهر نسبت به نوع انتصابات در اين مجموعه بهخصوص بهکارگيري نيروهاي نزديک به تفکر شهردار گذشته تهران انتقاداتي را به محمدعلي نجفي داشتند. به نظر ميرسد چالش اعضاي شوراي شهر تهران و شهردار کمي پيچيدهتر از اين است که به نظر ميرسد. اتفاقي که اگر از هماکنون برايش تدبيري انديشيده نشود، ميتواند باعث بروز يأس و نااميدي در بدنه رأي اين جماعت شورا شود. اعضاي شوراي شهر، نمايندگان تفکر مردم در بهشت هستند و بايد قطبنماي خود را با مردم تنظيم کنند. اگر قرار باشد شوراي شهر به شوراي شهرداري تبديل شود، اتفاقي بدتر از دوران شوراي قبل با شهرداري رقم ميخورد. سخن اين است که يک پايان تلخ بهتر از تلخي بيپايان براي روابط شورا و شهرداري ميتواند باشد.
جامعه فردا
چالش اقليم
کشمکشهاي غالبا حقيري که در کشور ما جريان دارند، چند معارضه و چالش بزرگ را زير غبار خود محو ميکنند. اين چالشهاي بزرگ و اساسي که با سرنوشت فلات و مردم ايران پيوند خوردهاند در حوزههاي فرهنگ و اقليم، اقتصاد و سياست فراوانند و از ميان آنها به باور بسياري از خبرگان، چالش اقليمي، بزرگترين خطري است که اين حوزه تمدن را در قرن 21 تهديد ميکند. محور اين چالش، آب است. هشدارهاي اهل نظر درباره اينکه ايران با خطر کمبود آب در اثر خشکسالي و بدمصرفي روبهرو است در حدي که هر خفتهاي را بيدار کند داده شده است، اما متأسفانه ساختار سياسي کشور توان بيرونآمدن از غفلت بيتوجهي به مسائل بنيادين و غرقشدن در نزاع حقير بر سر ابزارهاي قدرت را ندارد. تأسف بيشتر در اين است که مديريت کلان کشور نيز به اين بيتوجهي آلوده است و آنچه را ميتوان به عنوان وظيفهاش تعريف کرد انجام نميدهد. ما فقط زماني ميتوانيم اقدام بنيادين و بدون تاريخ مصرف براي رويارويي با چالشهاي اقليمي داشته باشيم که برنامه و اقدام ما به آمد و رفت دولتها وابستگي نداشته باشد.
کیهان
آن مرد با باراني نيامد!
...ماجراي عضو زندانيشده تيم هستهاي يکي ديگر از اين نمونههاي تأسفآميز و عبرتانگيز است. عليرغم محکوميت اين عضو تيم مذاکرات هستهاي، هنوز هيچکس مسئوليت آن را بر عهده نگرفته است و اساسا خود را ملزم به پاسخگويي نميداند. کريميقدوسي نماينده مجلس شوراي اسلامي اخيرا گفته بود ايشان به طرف مقابل گفته بود که خط قرمز ايران درباره تعداد سانتريفيوژها کجاست! در صورت صحت اين مطلب- که تاکنون از سوي مسئولان و مطلعان تکذيب نشده است- ميتوان تصور کرد مذاکرات چه فاجعهاي بوده است. متأسفانه منافع ملي کشور دستخوش تغافل و تجاهلي است که هر چند وقت يک بار آثار اين روند تا حدي بروز پيدا ميکند و دستاندرکاران امر نيز براي فرار از مسئوليت و پاسخگويي به مالهکشي و سرپوشگذاشتن به پروندهها روي ميآورند. آيا بهراستي جا نداشت يک مقام مسئول دولتي به خاطر تشويق اين عضو خطاکار و اعطاي مدال به او، از مردم عذرخواهي سادهاي کند؟ ظاهرا تصور بعضي از مسئولان از جاسوس و نفوذي، همان شخصيتهاي فيلمهاي هاليوودي است. مأموري کددار با باراني و کلاهي که لبه آن را پايين داده و در پسکوچهاي با رابط خود قرار ميگذارد و اطلاعات را با جوهر نامرئي مينويسد!