شناسهٔ خبر: 22987370 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: روزنامه کیهان | لینک خبر

ناگفته‌ها و خاطره‌های آیت‌الله امینی از بزنگاه‌هاي خطیر انقلاب اسلامي

هرجا پیروزی و موفقیتی حاصل شده در پرتو اطاعت از ولایت فقیه بوده

صاحب‌خبر -

 
 هنوز هم بهترین فردی که جامعه اسلامی را در دنیا اداره کند آیت‌الله خامنه‌ای است
 
  آیت‌الله حاج شیخ ابراهیم امینی متولد 1304 شمسی در نجف‌آباد اصفهان؛ از شاگردان مبرز حضرت امام خمینی، آیت‌الله‌العظمی بروجردی و علامه طباطبایی است. آيت‌الله اميني که در عداد نخستین اعضاء و از پایه‌گذاران جامعه مدرسین حوزه علمیه قم به‌شمار می‌روند در کارنامه خود افتخار چندين مورد نمایندگی از سوي حضرت امام در امور گوناگون و همچنین عضویت در شورای بازنگری قانون اساسی جمهوری اسلامی را داشته‌اند. امامت جمعه شهر مقدس قم و سه دوره نمایندگی مجلس خبرگان و نایب‌رئیسي آن مجلس، از ديگر مسئوليت‌هاي ايشان بوده است. آیت‌الله امینی از جمله چهره‌هایی است که از بزنگاه‌های خطیر سالیان مبارزه و نیز تصمیمات مهم و سرنوشت‌ساز نظام اسلامی، خاطراتی شنیدنی دارند که شمه‌ای از آنها را در گفت و شنود « پاسدار اسلام » با ایشان بیان داشته‌اند.

 * به‌رغم اینکه اصل ولایت‌فقیه مهم‌ترین رکن نظام اسلامی است و به برکت همین اصل بود که این نقطه عطف تاریخی برای ایران و بلکه جهان اسلام رقم خورد، متأسفانه تا به حال این اصل مهم، آن‌گونه که باید و شاید تبیین نشده است. هر چند که این مقوله یک مسئله علمی عمیق است و تبیین آن در یک یا چند جلسه نمی‌گنجد، بد نيست در اين مجال‌ اشاره‌اي به عصاره و لُبّ بحث ولایت‌فقیه و ضرورت آن بفرمائید.
ولایت‌فقیه در تمام مراحل مبارزات بزرگ‌ترین نقش را داشته است. اگر فضلا، مدرسین، طلاب و مردم فعالیت می‌کردند، به اعتبار پیروی از ولایت‌فقیه بود. دستورات حضرت امام بود که به انسان تکلیف می‌کرد برود و آن اقدامات را انجام بدهد. در تمام مراحل این‌‌گونه بود. حتی هنگامی که ما در تهران از آقایان امضا می‌گرفتیم، مبنای ما پیروی از ولایت‌فقیه بود.
آن روزها اقدام به چنین کارهایی آسان نبود و زندان، تبعید و گرفتاری داشت، ولی چون مسئله ولی‌فقیه مطرح بود، می‌گفتیم همه اینها واجب و مأجور است و زندان، شکنجه و تبعیدش را هم قبول می‌کردیم. در مراحل بعدی هم ولایت‌فقیه مبنای اقدامات ما بود. مردم هم می‌گفتند چون ولی‌فقیه و امام فرموده است، این کار را می‌کنیم و مأجور هم هستیم. اگر ولایت فقیه نبود که این فداکاری‌ها نبود. خود دفاع مقدس و جنگ و شهادت‌ها، همه در پیروی از ولایت‌فقیه و حکم امام بود. اگر در رأس این انقلاب یک مجتهد جامع‌الشرایط نبود، شهادت و شهید معنی پیدا نمی‌کرد و اصلاً انقلاب پیش نمی‌رفت. در تمام این زمینه‌ها بزرگ‌ترین نقش را ولایت‌فقیه داشته است.
در همه مراحل، این حضرت امام بود که می‌گفت پیش بروید و این کار را بکنید. بعد از امام هم همین‌‌طور هرجا پیشرفت و پیروزی و موفقیتی حاصل شده در پرتو اطاعت از ولایت فقیه بوده است. اگر کسی غیر از ولی‌فقیه بود، چه کسی این کارها را می‌کرد؟ همه اگر انقلاب و نهضت ‌کردند، به خاطر پیروی از ولایت‌فقیه بود.
* یكي از رخدادهای مهم تاریخ انقلاب که جنابعالی در جریان جزئیات آن بودید، جریان عزل آيت‌الله منتظري از قائم‌مقامي رهبري از سوي امام خميني بود. به اعتقاد شما، آيت‌الله منتظري واجد چه ويژگي‌هايي بود كه خبرگان او را براي جانشيني حضرت امام مناسب دانستند و امام از چه جنبه‌هایی نگران قائم‌مقامي ايشان بودند؟
آقاي منتظري علماً و عملاً به ولايت فقيه اعتقاد داشت و آثار ارزشمندي را در اين رابطه تالیف و برای اثبات اصل ولايت فقيه تلاش كرده بود. با توجه به اين خصوصیات، شايد امام از جهات علمي و سوابق مبارزاتي و از همه مهم‌تر اعتقاد به اصل ولايت فقيه ایشان را براي اين منصب مناسب‌ مي‌دانستند، اما وجود مديريت، بينش صحيح سياسي و اجتماعي كه در امر رهبري بسيار مهم و حياتي می‌باشند، در آقاي منتظري مورد ترديد امام بود. به همين دليل هم با انتخاب ايشان به قائم‌مقامي موافق نبودند و اين تصميم را زودهنگام مي‌دانستند. در عين‌حال امام نمي‌خواستند در امور مربوط به خبرگان دخالت كنند.
اتفاقاً در اجلاس فوق‌العاده خبرگان كه درباره انتخاب آقاي منتظري به قائم‌مقامي بحث مي‌شد، آقاي محمدي گيلاني به من گفتند كه من در جماران بودم و شنيدم كه امام با انتخاب ايشان موافق نيستند. اين را به آقاي هاشمي رفسنجاني هم گفتم و ايشان گفت: امام نهي كه نكرده‌اند، فعلاً هم اين مطلب را مطرح نكنيد تا ببينيم چه پيش مي‌آيد.
* به هر حال مجلس خبرگان ايشان را در سال 1364 به عنوان قائم‌مقام رهبری انتخاب كرد. پس از آن‌چه شرايطي پيش آمد؟
حضرت امام عملاً در برابر يك امر انجام شده قرار گرفتند. ايشان قلباً امیدوار بودند كه اگر آقاي منتظري ضعفي هم دارد، به‌مرور زمان برطرف شود و صلاحيت ايشان براي رهبري در آينده به اثبات برسد. از طرف ديگر آقاي منتظري بعد از انتخاب، مورد توجه ‌اشخاص و گروه‌هاي مختلف قرار گرفت و همگان از علما و طلاب گرفته تا مسئولان نظام و مخالفان نظام و حتي افراد عادي مي‌توانستند با ايشان ملاقات كنند...طبيعتاً بين اين مراجعين همه نوع افرادي وجود داشتند و غير از افراد انقلابي و دلسوز نظام، ضدانقلاب‌ها و منافقين و كج انديشان هم به ايشان دسترسي داشتند...متأسفانه ايشان در اين امور نه تجربه كافي داشت و نه مشاوران و معاشران دلسوز و عاقل و باتجربه‌اي كه به او در تحليل و درك درست مسائل كمك كنند. اعضاي دفتر آقاي منتظري هم صلاحيت كافي براي ايفاي وظايف خود را نداشتند... ‌اشكال كار در اين بود كه برخي از مسائلي را كه نبايد، در سخنراني‌ها و درس‌هايش هم تكرار می‌کرد و يا به كساني كه در دلسوزي و وفاداري آنان ترديدهايي وجود داشت، اين مطالب را منتقل مي‌كرد. به‌خصوص در شرايط حساس جنگ، ايجاد بدبيني در مردم نسبت به سپاه و تهيه خوراك تبليغاتي و سوژه براي دشمنان انقلاب، كار خطرناكي بود.
* مگر حضرت امام هم از كانال‌هاي مختلف در جريان مسائل کشور نبودند؟ آيا اين اطلاعات فقط به آقاي منتظري مي‌رسيد؟!
قطعاً اينگونه اطلاعات به امام و بيت ايشان هم مي‌رسيد، ولي ايشان سعه‌صدر و واقع‌نگري بي‌نظيري داشتند و پاسداري از اصل نظام برایشان در اولویت بود و طرح برخي از مسائل را که در مواردی هم واقعیت نداشت در آن شرايط به نفع كشور نمی‌دانستند؛ به‌خصوص وقتي چنين مسائلي توسط كسي بيان مي‌شد كه در مظان رهبري آينده بود و حرف‌هايش به عنوان قائم‌مقام رهبري وزن خاصي داشت، نظام به‌شدت آسيب مي‌دید و فرصت براي ضدانقلاب و دشمنان نظام فراهم مي‌شد. به هرحال هرچه زمان گذشت و برخوردهاي غيرهوشمندانه آقاي منتظري بيشتر شد، برترديدهاي امام در باب صلاحيت ايشان براي تصدي مقام حساس رهبري افزوده شد.
[امام] گاهي توصيه مي‌كردند كه اعضاي دفتر و محافظان ايشان عوض شوند و گاهي هم روي افراد خاص تكيه مي‌كردند. من روزي خدمت امام بودم و صحبت از آقاي منتظري شد و عرض كردم که ايشان سوابق مبارزاتي طولاني دارد و اكنون هم در مقام قائم‌مقامي رهبري است. بديهي است كه دشمنان فراواني داشته باشد كه بخواهند با شايعه‌پراكني و فتنه‌انگيزي، چهره ايشان را خراب كنند و به نظام صدمه بزنند. امام فرمودند: «من اينها را مي‌دانم. اگر آقاي منتظري اعضاي دفترش را اصلاح كند و مراقب رفتار و گفتار خود باشد، من همه اينها را جبران مي‌كنم. شما هم به ايشان بگوييد كه افراد آبرومند و خوش‌سابقه را در دفترش به كار بگمارد تا فضلا و اساتيد برجسته به آنجا رفت و آمد كنند. من به بعضي از محافظين ايشان بدگمان هستم. بهتر است كه اين كار را به عهده مسئولين حفاظت بگذارد». من سخنان حضرت امام را عيناً براي آقاي منتظري نقل كردم و ايشان در پاسخ گفت كه آنها هيچ ايرادي ندارند و ايشان به آنها اعتماد كامل دارد!.
آماده كردن آقاي منتظري براي قبول مسئوليت سنگين رهبري و تلاش برای تعديل ايشان از طريق اصلاح فضاي دفتر و بيت ايشان تا مدتي ادامه داشت و امام همچنان اميدوار بودند كه به هر شكل ممكن بر رفتار و گفتار ایشان تأثير بگذارند، اما متأسفانه تلاش‌هاي امام به نتيجه نرسيدند و عملكردها و رويكردهايي كه شديداً به كيان نظام صدمه مي‌زدند و عرصه را براي دخالت دشمنان مساعد مي‌كرد، از جانب آقاي منتظري ادامه پيدا كرد.
* به نظر مي‌رسد تير خلاص اين ماجرا هم محاكمه
 سيد مهدي هاشمي بود.
بله، بعد از بازداشت و محاكمه سيد مهدي هاشمي و اعترافات صريح او به جرائم و جنايات گوناگون، آقاي منتظري به‌شدت در قبال بازداشت و محاكمه او موضع‌گيري كرد و اين اقدام او، حضرت امام را به اين نتيجه قطعي رساند كه ايشان براي تصدي مسئوليت سنگين رهبري شايستگي لازم را ندارد و بايد بيش از آنكه نظام خسارات جدي‌تري ببيند، ایشان را از مقامش عزل كنند و لذا در حالي كه از تخريب حاصل عمر خود، به‌شدت آزرده خاطر بودند و صدمه روحي سنگيني خوردند، اما قاطعانه ايستادند و آقاي منتظري را به‌رغم علاقه‌اي كه به ايشان داشتند، از مقام قائم‌مقامي رهبري عزل كردند.
* چگونه از تصميم حضرت امام باخبر شديد؟
در روز 6 فروردين سال 68 خبردار شديم كه امام شخصاً وارد عمل شده و نامه عزل آقاي منتظري را براي آقاي هاشمي فرستاده‌اند تا ايشان به اتفاق آقاي خامنه‌اي آن را براي آقاي منتظري ببرند. يك نسخه را هم به صدا و سيما فرستادند كه خوانده شود؛ اما آقاي هاشمي به حاج احمد آقا گفته بود كه بهتر است جلوي خوانده شدن نامه را از صدا و سيما بگيريد تا ما بياييم و حرف‌هايمان را به امام بزنيم، خواندن نامه دير نمي‌شود!
به هرحال در آن جلسه بحث‌هاي ما چندين ساعت طول كشيد و درباره تمام جوانب امر از جمله انگيزه امام براي مستقيم وارد شدن به موضوع و آثار و عواقب اجتماعي آن، پخش يا عدم پخش فوري نامه، لزوم يا عدم لزوم تشكيل اجلاس خبرگان و امثال اينها بحث شد. نهايتاً تصميم گرفتيم خدمت امام برسيم و نظراتمان را بگوييم و كسب تكليف كنيم.
* نظرات آن جمع چه بود؟
من و آقاي هاشمي و آقاي خامنه‌اي و آقاي مشكيني به سمت جماران حركت كرديم... ساعت حدود نه و نيم بود. كه خدمت ايشان رسيديم. ابتدا آقاي هاشمي با لحن ملتمسانه‌اي گفت كه ما همواره در هنگام بروز مشكلات بزرگ از شما كمك گرفته‌ايم، حالا هم فكر مي‌كنيم انتشار اين نامه و عزل آقاي منتظري براي نظام عواقب ناگواري داشته باشد. حالا هم از شما مي‌خواهيم در اين باره عجله نكنيد، شايد در آينده راه‌حل بهتري پيدا شود، براي تشكيل اجلاس خبرگان هم شتاب نكنيد و اجازه بدهيد جوانب امر را دقيقاً بسنجيم و خدمت شما عرض كنيم، بعد از آن هر امري بفرماييد اطاعت خواهيم كرد. بعد هم آقاي مشكيني و آقاي خامنه‌اي نكاتي را بيان كردند.
* پاسخ حضرت امام چه بود؟
ايشان در حالي كه آثار اندوه در چهره‌شان آشکار بود، فرمودند: «من درباره عواقب و جوانب اين امر كاملاً فكر كرده و تصميم خود را گرفته‌ام و چون و چرا هم ندارد. من گفته بودم كه متن نامه مرا در اخبار بخوانند، اما كوتاهي شد. من از ابتدا با انتخاب ايشان مخالف بودم، اما نخواستم در كار خبرگان دخالت كنم. گفته‌ام كه در تمام ادارات عكس ايشان را جمع كنند. تشكيل اجلاس خبرگان هم ضرورت ندارد و خودم رأساً ايشان را خلع مي‌كنم.»
[امام] مي‌خواستند مسئوليت اين كار را شخصاً به عهده بگيرند. به آقاي هاشمي و آقاي خامنه‌اي هم فرمودند كه لازم نيست شما نامه عزل آقاي منتظري را ببريد، مي‌دهم كس ديگري ببرد، شما هم ديگر براي ديدار با ايشان به قم نرويد. آقاي هاشمي مجدداً از امام خواست لحن نامه را طوري تنظيم كنند كه به وجهه حوزوي ايشان لطمه‌اي وارد نشود. امام در پاسخ سخنان تندي فرمودند كه بيان آنها را ضروري نمي‌دانم و به جهت رعايت برخي مصالح از ذكر آنها خودداري مي‌كنم. جلسه سنگيني بود و در حالي كه همگي مأيوس و نگران بوديم از خدمت امام مرخص شديم.
* پس از رحلت امام، مهم‌ترين وظيفه‌اي كه بر عهده مجلس خبرگان قرار داشت، انتخاب سريع جانشين ايشان بود. از تشكيل مجلس خبرگان، فضاي مجلس و روزي كه منجر به انتخاب حضرت آيت‌الله خامنه‌اي شد، برايمان بگوييد؟
[در جلسه مجلس خبرگان ] یکی از خبرگان ايشان را پيشنهاد داد. بعد هم مرحوم آقاي هاشمي گفت كه پيشنهاد خود ما هم آقای‌خامنه‌اي است و براي تأييد حرفش، قول امام در‌باره ايشان را نقل كرد و گفت: «زماني كه مسئله آقاي منتظري داغ شده بود، همراه با رؤساي قوا و نخست‌وزير و حاج احمد آقا خدمت امام بوديم و خدمت ايشان عرض كردم كه اگر آقاي منتظري را عزل كنيد، ما در انتخاب رهبري دچار مشكل مي‌شويم. امام رهبري شورايي را نمي‌پسنديدند. ما هم معتقد بوديم كه در حال حاضر فردي را نداريم كه از هر نظري براي قبول اين مسئوليت بزرگ مناسب باشد. امام خيلي قاطع فرمودند: «چطور نداريد؟همين آقاي خامنه‌اي!» ما تصور كرديم كه اين حرف را براي اقناع ما زده‌اند و قرار گذاشتيم كه مطلب به جايي درز نكند كه البته كرد. خود آقاي خامنه‌اي هم اصرار داشتند كه موضوع در جايي مطرح نشود. من به‌رغم اينكه قانع شده بودم، يك بار ديگر به شكل خصوصي خدمت امام رفتم و روي اين موضوع پافشاري كردم. امام باز فرمودند: «وقتي كسي مثل آقاي خامنه‌اي را داريد، مشكلتان چيست؟ چرا ترديد مي‌كنيد؟». ديروز هم از حاج احمد آقا شنيدم كه وقتي آقاي خامنه‌اي به كره رفته بودند، تلويزيون ايشان را با آقاي كيم‌ايل‌سونگ نشان داد. من گفتم: «آقاي خامنه‌اي خوب جا افتاده و واقعاً آبرويي براي نظام هستند.» امام فرمودند: «ايشان براي رهبري هم فرد شايسته‌اي است».
به اين ترتيب آيت‌الله‌خامنه‌اي به عنوان بهترين مصداق واجد شرايط رهبري در آن زمان مشخص شدند و موضوع به رأي گذاشته شد.
* برخی با استناد به اینکه آقای هاشمی بعد از رای نیاوردن رهبری شورایی، دیدگاه امام را نقل کرد، می‌گویند: اگر ایشان از اول این مطلب را نقل کرده بود، دیگر بحث برسر شورایی بودن و غیرشورایی بودن رهبری پیش نمی‌آمد. دیدگاه جنابعالی دراین باره چیست؟
اولاً خود آقای خامنه‌ای گفته بودند این مسئله را جایی نقل نکنید. آقای هاشمی وقتی این خاطره را نقل کرد که دیگر شرعاً احساس کرد که باید برخی ملاحظات را کنار بگذارد و از آنچه که خبر دارد، سایر اعضای خبرگان را هم مطلع کند. ثانیاً شاید بشود از این جنبه هم به مسئله هم نگاه کرد که در آغاز جلسه، سعی براین بود که خبرگان نخست خودشان و در خلال مباحث به نتیجه برسند که البته رسیدند. آقای هاشمی، نظر امام در‌باره آیت‌الله خامنه‌ای را وقتی مطرح کرد که از سوی برخی از نمایندگان، مسئله رهبری ایشان به شکل تلویحی مطرح شده بود و از آقای هاشمی خواستند که در این باره بیشتر توضیح بدهد.
اسم آقای خامنه‌ای به عنوان عنصر صالح و مجتهد برای تصدی این امر اساساً قبل از اعلام نظر امام به میان آمد. وقتی بحث رهبری شورایی پیش آمد، آقای خامنه‌ای جزو چند نفر مجتهدی بود که اعضای خبرگان برای حضور در شورا مدنظر داشتند. نظر امام در‌باره ایشان در مرحله بعد و وقتی مطرح شد که رهبری شورایی از سوی اکثریت رد شد و بحث به این سو آمد که حالا که بنا بر رهبری فردی است چه کسی را انتخاب کنیم؟
علاوه ‌بر همه اینها همان‌طور که عرض کردم، مسئله هم، ابتدا از طرف آقای هاشمی مطرح نشد و چند نفر از نمایندگان از طرقی از دیدگاه امام در‌باره رهبری آیت‌الله خامنه‌ای اطلاع یافته بودند و از آقای هاشمی خواستند که تفصیل ماجرا را بیان کند. اینجا بود که آقای هاشمی ماجرا را نقل کرد. ایشان هم از قبل، برنامه از پیش تعیین شده‌ای برای سوق دادن جلسه به سمت و سویی خاص را نداشت و نمی‌خواست دست نمایندگان را در انتخاب ببندد. آیت‌الله‌خامنه‌ای در یک فرآیند طبیعی و در خلال مباحث نمایندگان مطرح و به رهبری انتخاب شدند.
* بعد از نزدیک به سی سال، دیدگاه شما درباره انتخاب آن روزتان چیست؟ و آن تصمیم را در چه رتبه‌ای از صحت و صواب می‌بینید؟
در طول این مدت در ارتباطاتی که با آیت‌الله خامنه‌ای داشتیم و در موقعیت‌های مختلف، فرد بهتری را نیافتیم و هر‌چه هم‌زمان می‌گذرد، می‌بینیم ایشان با موضع‌گیری‌ها و رفتارش، به‌خصوص در شرایط خطیر فعلی، بهترین فرد برای این منصب بوده و هست. تاکید می‌کنم که بعد از سی‌سال، می‌بینیم که هنوز هم بهترین فردی که بتواند جامعه اسلامی را در دنیا اداره کند و در صدور انقلاب هم توفیق کامل داشته باشد، ایشان است و کاملاً از این موضوع مطمئن هستیم. ولی یک نگرانی بزرگ داریم که بعد از ایشان چه می‌شود؟ الان آیت‌الله خامنه‌ای در جهان جا افتاده است و نهضت‌های اسلامی را در جهان اداره می‌کند. گاهی که خدمت ایشان می‌رسم، عرض می‌کنم این کار را بسیار خوب انجام می‌دهید، ولی نگرانم بعد از ایشان قرار است چه کسی امور را اداره کند؟...ایشان معمولاً در جواب این عرض بنده می‌فرمایند: «خدا می‌خواهد این نظام باقی بماند و طبعاً همین نظام در مواقع لزوم نیازهای خود را برآورده می‌کند، همان‌طور که بعد از امام این‌طور شد».