سایت خبری تحلیلی هنگام Hengamnews.com:
∎
اهم اظهارت آیتالله امینی در پی آمده است: درباره نحوه اطلاعیافتن از تصمیم امام برای عزل آقای منتظری: در روزهای اول سال ٦٨، مرحوم آقای مشکینی به من تلفن کردند و گفتند امام از طریق حاج احمد آقا برای هیئت رئیسه خبرگان پیام مهمی فرستادهاند. منظور امام کاملا برای ما روشن بود و از عواقب آن بهشدت نگران شدیم. سرانجام و پس از مشورت زیاد به این نتیجه رسیدیم که با آقای هاشمیرفسنجانی تماس بگیریم و مشورت کنیم. همین کار را هم کردیم و به ایشان تلفن زدیم و جریان را گفتیم.
ایشان گفت من در این مورد حرف دارم، به تهران بیایید تا موضوع را در هیئت رئیسه مطرح و درباره آن مشورت کنیم و تصمیم بگیریم. وقتی را برای تشکیل جلسه تعیین کردیم و به آیتالله خامنهای که در مشهد بودند، اطلاع دادیم تا ایشان هم خود را به تهران برسانند. جلسه در دفتر آقای هاشمی تشکیل و پیام امام در مورد دعوت خبرگان برای تشکیل اجلاسیه خبرگان مطرح شد. آقای هاشمی گفت: امام مدتهاست درباره عزل آقای منتظری تصمیم خود را گرفته و یکی، دو بار هم به من فرمودهاند مسئله آقای منتظری را تمام کنید؛ اما من چون از عواقب این کار بیمناک هستم، با خواهش و التماس از ایشان خواستهام تأمل بفرمایند بلکه راهحل بهتری پیدا شود، اما امام دوباره تأکید فرمودند من تصمیم خود را گرفتهام و هرچه زودتر قضیه را تمام کنید.
در روز ششم فروردین سال ٦٨ خبردار شدیم که امام شخصا وارد عمل شده و نامه عزل آقای منتظری را برای آقای هاشمی فرستادهاند تا ایشان به اتفاق آقای خامنهای آن را برای آقای منتظری ببرند. یک نسخه را هم به صداوسیما فرستادند که خوانده شود؛ اما آقای هاشمی به حاج احمد آقا گفته بود بهتر است جلوی خواندهشدن نامه را از صداوسیما بگیرید تا ما بیاییم و حرفهایمان را به امام بزنیم، خواندن نامه دیر نمیشود! به هر حال در آن جلسه بحثهای ما چندین ساعت طول کشید و درباره تمام جوانب امر از جمله انگیزه امام برای مستقیمواردشدن به موضوع و آثار و عواقب اجتماعی آن، پخش یا عدم پخش فوری نامه، لزوم یا عدم لزوم تشکیل اجلاس خبرگان و امثال اینها بحث شد.
نهایتا تصمیم گرفتیم خدمت امام برسیم و نظراتمان را بگوییم و کسب تکلیف کنیم. من و آقای هاشمی و آقای خامنهای و آقای مشکینی به سمت جماران حرکت کردیم و ساعت ٩ شب به آنجا رسیدیم. ابتدا آقای هاشمی با لحن ملتمسانهای گفت ما همواره هنگام بروز مشکلات بزرگ از شما کمک گرفتهایم، حالا هم فکر میکنیم انتشار این نامه و عزل آقای منتظری برای نظام عواقب ناگواری داشته باشد. حالا هم از شما میخواهیم دراینباره عجله نکنید، شاید در آینده راهحل بهتری پیدا شود، برای تشکیل اجلاس خبرگان هم شتاب نکنید و اجازه بدهید جوانب امر را دقیقا بسنجیم و خدمت شما عرض کنیم، بعد از آن هر امری بفرمایید اطاعت خواهیم کرد. بعد هم آقای مشکینی و آقای خامنهای نکاتی را بیان کردند.
امام در حالی که آثار اندوه در چهرهشان آشکار بود، فرمودند: «من درباره عواقب و جوانب این امر کاملا فکر کرده و تصمیم خود را گرفتهام و چون و چرا هم ندارد. من گفته بودم متن نامه مرا در اخبار بخوانند، اما کوتاهی شد. من از ابتدا با انتخاب ایشان مخالف بودم، اما نخواستم در کار خبرگان دخالت کنم. گفتهام که در تمام ادارات عکس ایشان را جمع کنند. تشکیل اجلاس خبرگان هم ضرورت ندارد و خودم رأسا ایشان را خلع میکنم».
امام میخواستند مسئولیت این کار را شخصا بر عهده بگیرند. به آقای هاشمی و آقای خامنهای هم فرمودند که لازم نیست شما نامه عزل آقای منتظری را ببرید، میدهم کس دیگری ببرد، شما هم دیگر برای دیدار با ایشان به قم نروید. آقای هاشمی مجددا از امام خواست لحن نامه را طوری تنظیم کنند که به وجهه حوزوی ایشان لطمهای وارد نشود. امام در پاسخ سخنان تندی فرمودند که بیان آنها را ضروری نمیدانم و به جهت رعایت برخی مصالح از ذکر آنها خودداری میکنم. جلسه سنگینی بود و در حالی که همگی مأیوس و نگران بودیم، از خدمت امام مرخص شدیم.
صبح روز بعد، آقای شیخ حسن ابراهیمی به من تلفن زد و گفت بالاخره آقای نوری آقای منتظری را قانع کرد که نامهای بنویسد و آن را به تهران برد. در نتیجه امام هم از پخش نامه عزل ایشان از صداوسیما صرفنظر کردند. ای کاش این حادثه رخ نمیداد و گرفتار عوارض اسفناک آن نمیشدیم.