به گزارش
شفاف، پیامدهای زلزله به این زودیها پایان نمییابد. وزش باد شدید و بارش باران و برف هم مشکلات را تشدید کرده است. چادرها و حتی در مناطقی کانکسها را باد برده است و به نظر میرسد نصب صحیح کانکسها به زلزله زدگان آموزش داده نشد. از سوی دیگر کیفیت پایین کانکسها یا تعداد کم آنها هم در هوای سرد پاییزی مشکلات زیادی را برای زلزله زدگان ایجاد کرده است.
شهروندان زلزله زده در این شرایط مشکلات زیادی دارند. انتظارشان از دولت هم بحق است و هم پاسخ دادن به آنها ممکن. اما گرچه نهادهای دولتی با همه توان در حال فعالیت هستند، اما چرا رضایت مردم جلب نمیشود؟ مشکل کجاست؟
این روزها چند نهاد در منطقه فعالند، از هلال احمر تا بنیاد مسکن و بهزیستی، ارتش و سپاه. زلزله زده ها، اما ناراضی هستند و حتی حضور مسئولان در منطقه را بر نمیتابند و این حضور را نمایشی میدانند. چه در شهرها چه در روستاها بسیاری از افراد ناراضی اند؛ عدهای از نبود امکانات بهداشتی و حمام میگویند، برخی کانکس و برخی حتی چادر خوب ندارند یا چادرهایشان را باد برده است و بیچادر شده اند. همه زلزله زدهها هم از تاخیر در پرداخت کمکهای بلاعوض گله مندند.
گرچه این نمونهها زیاد نیست، اما به هر حال بهتر است چنین مشکلاتی هم زودتر رفع شود، که نمیشود. این کندی در رفع مشکلات و خدمات رسانی نشان از نامنظم بودن فعالیتهای انجام شده از سوی نهادهای فعال دارد. از سوی دیگر زلزله زدهها هم نمیدانند برای رفع کمبودهایشان به مسئولان کدام نهاد یا مسئول گلایه کنند. این ۲ نکته بیانگر تداخل نهادی موجود در مدیریت بحران پس از زلزله است. هلال احمر حضور فعال و مشخص در منطقه دارد و در زمینه توزیع چادر و غذا مشکلی نیست، اما در زمینههای دیگر، چون اسکان موقت، هم بنیاد مسکن کانکس میدهد، هم سپاه و هم ارتش. هم علوم پزشکی کار درمانی انجام میدهد و هم ارتش و سپاه. هم بنیاد مسکن در حال آواربرداری است و هم سپاه. این امر موجب شده است علاوه بر تداخل فعالیتها مدیریت یکسانی هم حاکم نباشد و زلزله زدهها دچار سردرگمی شوند.
∎
شهروندان زلزله زده در این شرایط مشکلات زیادی دارند. انتظارشان از دولت هم بحق است و هم پاسخ دادن به آنها ممکن. اما گرچه نهادهای دولتی با همه توان در حال فعالیت هستند، اما چرا رضایت مردم جلب نمیشود؟ مشکل کجاست؟
این روزها چند نهاد در منطقه فعالند، از هلال احمر تا بنیاد مسکن و بهزیستی، ارتش و سپاه. زلزله زده ها، اما ناراضی هستند و حتی حضور مسئولان در منطقه را بر نمیتابند و این حضور را نمایشی میدانند. چه در شهرها چه در روستاها بسیاری از افراد ناراضی اند؛ عدهای از نبود امکانات بهداشتی و حمام میگویند، برخی کانکس و برخی حتی چادر خوب ندارند یا چادرهایشان را باد برده است و بیچادر شده اند. همه زلزله زدهها هم از تاخیر در پرداخت کمکهای بلاعوض گله مندند.
گرچه این نمونهها زیاد نیست، اما به هر حال بهتر است چنین مشکلاتی هم زودتر رفع شود، که نمیشود. این کندی در رفع مشکلات و خدمات رسانی نشان از نامنظم بودن فعالیتهای انجام شده از سوی نهادهای فعال دارد. از سوی دیگر زلزله زدهها هم نمیدانند برای رفع کمبودهایشان به مسئولان کدام نهاد یا مسئول گلایه کنند. این ۲ نکته بیانگر تداخل نهادی موجود در مدیریت بحران پس از زلزله است. هلال احمر حضور فعال و مشخص در منطقه دارد و در زمینه توزیع چادر و غذا مشکلی نیست، اما در زمینههای دیگر، چون اسکان موقت، هم بنیاد مسکن کانکس میدهد، هم سپاه و هم ارتش. هم علوم پزشکی کار درمانی انجام میدهد و هم ارتش و سپاه. هم بنیاد مسکن در حال آواربرداری است و هم سپاه. این امر موجب شده است علاوه بر تداخل فعالیتها مدیریت یکسانی هم حاکم نباشد و زلزله زدهها دچار سردرگمی شوند.
از سوی دیگر نبود اطلاعات مشخص از نیازها و کمبودها در هر روستا و شهر زلزله زده موجب شده است گاه مواد غذایی در یک منطقه بسیار زیاد باشد، اما چادر کم و بالعکس. اینها مواردی است که قطعا مدیران و نهادهای مسئول باید از زلزلههای پیشین در کشور درس میگرفتند تا دوباره تکرار نشود، اما گویا نه تنها درس نگرفتهاند بلکه وضع شبیه این است که کشور برای نخستین بار با چنین بحرانی مواجه شده. البته هنوز هم برای کاهش تبعات این بینظمی دیر نیست.
مشخص کردن مسئولیتها و بودجههای پرداختی و نظارت مکرر بر انجام تکالیف هر نهاد میتواند از بسیاری از کاستیهای موجود بکاهد. مثلا اگر قرار است یک نهاد اسکان موقت را انجام دهد، همان یک نهاد پاسخگو هم باشد و نهاد دیگری وارد ماجرا نشود. همچنین از مسئولان انتظار میرود بانکها را تحت فشار قرار دهند تا هر چه زودتر تسهیلات در نظر گرفته شده را پرداخت کنند تا مردم بتوانند تصمیم بگیرند و زندگی خود را از نو بسازند. نوشتن و گفتن اینها گرچه ساده است و انجامشان مشکل، اما قطعا یک ماه پس از زلزله چنین انتظارهایی نه بیجاست و نه فراتر از توان دولت.
نظر شما