شناسهٔ خبر: 22973108 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: روزنامه شرق | لینک خبر

نبردهای باندهای تبهکار

صاحب‌خبر -

آنها که رمان‌های پلیسی مجموعه نقاب را دنبال کرده‌اند بی‌شک با نام کمال کایانکایا، کارآگاهِ ترک‌تباری که مخلوق یاکوب آرژونی، پلیسی‌نویس آلمانی، است آشنا هستند. اخیرا رمانی جدید از ماجراهای این کارآگاه، با ترجمه ناصر زاهدی در مجموعه نقاب انتشارات جهان کتاب منتشر شده است. این رمان «قسمت آقاکمال» نام دارد و داستان آن ماجرای نبردهای باندهای تبهکار در فرانکفورت است. رمان چنانکه در یادداشت آغاز ترجمه فارسی آن نیز اشاره شده «با لطف و خدمتی به یک دوست آغاز می‌شود و به یکی از بزرگ‌ترین نبردهای باندهای تبهکار در فرانکفورت می‌انجامد.» در این داستان کمال کایانکایا بار دیگر سرگرم پرونده‌ای می‌شود و دست به تحقیق و جست‌وجو می‌زند. این‌بار اما جست‌وجوی او نه برای یافتن یک قاتل که برای پی‌بردن به نام و هویت دو قربانی است. در بخشی دیگر از یادداشت آغاز ترجمه فارسی این کتاب درباره آن می‌خوانیم: «قسمت آقاکمال داستان برنده‌های یک جنگ بی‌دلیل و باندهای سازمان‌یافته جنایتکار است.» رمان این‌گونه آغاز می‌شود: «من و اسلیبولسکی در گنجه خالی ظروف رستورانی برزیلی، در حاشیه ناحیه راه‌آهن فرانکفورت، چپیده بودیم و منتظر باج‌گیرها بودیم. گنجه یک‌متروبیست سانت پهنا و هفتاد سانت عمق داشت. نه به‌خاطر من و نه به‌خاطر اسلیبولسکی کارخانجات تولید لباس‌های سایز بزرگ باید نگرانی می‌داشت. تازه ما جلیقه ضدگلوله نیز پوشیده بودیم و تصمیم داشتیم اگر اوضاع خیلی جدی می‌شد، از سلاح کمری و تفنگ نیز استفاده کنیم، به شرطی که پای خودمان را هدف نگیریم یا سر همدیگر را به باد ندهیم. پیش خودم مجسم می‌کردم که چگونه باج‌گیرها وارد رستوران می‌شوند، از گوشه‌ای صدای ناله می‌شنوند، درِ گنجه را باز می‌کنند و دوتا خل‌وچل را می‌بینند که درون آن چپیده‌اند و دست‌وپا می‌زنند. سپس صورت خوماریو را پیش خودم مجسم کردم. او صاحب رستوران سوداد بود و از من کمک خواسته بود. خوماریو را از شروع کارش در زمینه رستوران‌داری، از همان ساندویچ‌فروشی‌اش در زاکزنهاوزن می‌شناختم و در همان سطح آشنایی مانده بود. از داشتنش خوشحال بودم. هروقت که آه در بساط نداشتم مرا به یک بشقاب غذا مهمان می‌کرد... ماجرای امشب هم فقط روی حساب همین آشنایی بود، و به همین دلیل خوماریو به من برای پرداخت پول تعارف نکرد و من نیز درواقع، نمی‌توانستم مزدی طلب کنم...» رمان «قسمت آقاکمال» هفتادوهفتمین کتاب از مجموعه نقاب است. از یاکوب آرژونی پیش از این نیز سه کتاب با ترجمه ناصر زاهدی در این مجموعه منتشر شده است. تولدت مبارک آقاکمال!، به‌سلامتی آقاکمال! و مرد است و قتلش آقاکمال! عنوان‌های این کتاب‌هاست. آرژونی متولد 1964 و درگذشته به سال 2013 است. نام اصلی او یاکوب بوته و یاکوب آرژونی نام مستعارش بود. در بخشی از یادداشت آغاز ترجمه فارسی «قسمت آقاکمال» درباره این نویسنده و آثارش چنین می‌خوانیم: «یاکوب آرژونی (با نام اصلی یاکوب بوته، متولد سال 1964 فرانکفورت) نویسنده آلمانی و خالق شخصیت کمال کایانکایا، پدیده‌ای نادر در ادبیات نوین آلمان و به‌ویژه در زمینه داستان‌های پلیسی بود... او می‌کوشید با نوشته‌هایش مشکلاتی را که به نظر فردی می‌آیند، هم‌چون آینه‌ای پیش چشم خوانندگان بگذارد تا دریابند که همه آنها معضلاتی اجتماعی و نه فردی‌اند.»