گزارش «فرهیختگان»از مستعد بودن رشد تفکرات افراطی در آسیای میانه
آیا داعش به قلب آسیا کوچ میکند؟
صاحبخبر - یکی از مواردی که پس از نابودی سیطره داعش در عراق و سوریه بهشدت مورد توجه محافل رسانهای و سیاسی دنیا واقع شد امکان بازسازی و قدرتگیری مجدد این گروه تروریستی در مناطق جدیدی از جهان است. در این زمینه منطقه آسیای مرکزی، قفقاز و حتی بخشهایی از روسیه و بهطور خاص قفقاز شمالی بهعنوان مناطق احتمالی رشد داعش معرفی میشوند، چراکه این مناطق ظرفیت رشد تفکرات افراطی و قرائت رادیکال از اسلام را دارند. در همین راستا، برخی تحلیلگران با اتکا به ظهور گروههای افراطی مانند «جنبش اسلامی ازبکستان» و «حزب التحریر» و همچنین پیوستن تعدادی از سلفیهای این منطقه به داعش در سوریه و عراق، امکان بازیابی مجدد داعش در قالبی جدید و در منطقه آسیای میانه را کم ندانستهاند. البته برخی هم معتقدند جنس آموزههای اسلامی در منطقه آسیای میانه با آن چیزی که باعث گسترش داعش در غرب آسیا شد متفاوت است، به همین دلیل هم امکان رشد داعش در آسیای میانه وجود ندارد. برای بررسی این مساله که کدام یک از احتمالات فوق نزدیکی بیشتری با واقعیت دارند باید به زمینههای شکلگیری «قرائتهای رادیکال از اسلام» در منطقه آسیای میانه توجه کرد. در این زمینه توجه به دو عامل وضعیت مسلمانان این منطقه بهعنوان عامل درونی و نقش دولتهای خارجی بهعنوان عامل بیرونی در توسعه نفوذ داعش حائز اهمیت است. افراطگرایی واکنشی در آسیای میانه بررسی جنبشها و حرکتهای اسلامی در منطقه آسیای میانه نشان میدهد که عمده حرکتها در این منطقه ارتباطی با اسلام ندارد و بیشتر واکنشی به وضعیت وخیم اقتصادی و سرکوب شدید سیاسی در این مناطق هستند. در این خصوص بررسی مناطق مختلف جغرافیایی که حرکتهای رادیکال بیشترین ظهور را در آن داشتهاند نیز این نکته را تایید میکند. بهطور مثال دره «فرغانه» در منطقه آسیای مرکزی که بین کشورهای ازبکستان، تاجیکستان و قسمتهایی از جنوب قرقیزستان قرار دارد از لحاظ شاخصهای رفاهی بهعنوان یکی از فقیرترین مناطق شناخته میشود و همین موضوع سبب شده استعداد این منطقه در افراطگرایی بالا برود. شکاف عمیق انتظارات و تواناییها میتوان به محرومیتهای مالی و سیاسی بهعنوان دلایل رشد جنبشهای رادیکال اسلامی اشاره کرد. نگاهی به شرایط اقتصادی مردم ازبکستان و ترکمنستان، موید تفاوت میان انتظارات و تواناییهای مردم این ناحیه است، چراکه این کشورها بهواسطه داشتن منابع غنی از انرژی درآمد خوبی دارند و همین موضوع سبب شده تا انتظارات مردم بالا رود. اما اغلب مردم مسلمان این منطقه با فقر و تنگدستی روزگار سپری میکنند. در زمینه مشارکت سیاسی نیز در کشورهای آسیای میانه وضعیت مشابهی وجود دارد، چراکه فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی امیدها به اصلاح ساختار سیاسی این کشورها را در میان مسلمانان افزایش داده بود. اقشار مختلف جامعه بعد از آن واقعه امید زیادی داشتند که از طریق فرآیند دموکراتیک نیز نقش زیادی در جامعه داشته باشند. اما گذر زمان ثابت کرد که حاکمیتهای استقلال یافته این کشورها همان مشی «دیکتاتوری» سابق را در قالبی جدید پیشگرفته است که در آن مسلمانان برای انجام بسیاری از مناسک دینی خود با مشکل مواجهند. پذیرا نبودن داعش در آسیای میانه باید توجه داشت که گرایشهای رادیکال اسلامگرا در منطقه آسیای میانه اصالت مستقلی ندارند. این موضوع را با نظری به بدنه اجتماعی اقشاری که جذب گروههای رادیکال در این منطقه شدهاند میتوان مشاهده کرد. با توجه به اینکه گرایشهای رادیکال در این منطقه جنبه واکنشی دارد، به سختی میتوان باور کرد که گروههای غیربومی با اصالت عربی مانند داعش بتوانند در منطقه آسیای میانه ظهور پیدا کنند. دیدهبانی روسیه در آسیای میانه برای بررسی امکان حضور داعش در منطقه آسیای میانه از منظر عامل محرک بیرونی و قدرتهایی که تمایل دارند داعش به این منطقه وارد شود، باید توجه داشت که منطقه آسیای مرکزی بهعنوان حوزه نفوذ سنتی روسیه نقش اول را در سیاست خارجی این کشور دارد. روسیه بهشدت نسبت به حفظ ثبات و آرامش در این منطقه حساس است و قدرتهای جهانی حامی داعش مانند آمریکا نیز به نظر میرسد در مقطع فعلی قصد آسیب رساندن به این حوزه نفوذ روسها را ندارند. نقش عربستان و ترکیه در کوچ داعش در زمینه قدرتهای منطقهای که میتوانند در کوچ داعش به این منطقه آسیای میانه موثر باشند نقش عربستان سعودی و ترکیه قابلیت بررسی بیشتری دارد که البته با بررسی دقیق نقش این دو کشور مشخص میشود ارادهای از سوی آنها نیز مبنیبر انتقال داعش به آسیای میانه وجود ندارد. ترکیه کشوری است که در سیاست خارجی خود به حمایت از گروههای اسلامگرای همراه با اخوانالمسلمین تاکید دارد. این گروه هم به لحاظ ایدئولوژیک اختلاف عمیقی با داعش دارد. بر این اساس به نظر نمیرسد که ترکیه مرتکب اشتباه شود و حمایت از داعش در آسیای میانه را در دستور کارخود قرار دهد. عربستان سعودی بعد از استقلال کشورهای اتحاد جماهیر شوروی پول فراوانی در این منطقه هزینه کرده است. از طرفی هم مدرسههایی را که مروج تفکر وهابیت هستند، ایجاد کرد. تمام این اقدامات بهمنظور دستیابی به موقعیت مطمئن بین مردم و دولتهای منطقه آسیای میانه انجام شده است. با این حال به نظر میرسد عربستان هم به دنبال برهم زدن ثبات این منطقه نیست و حفظ نظم موجود را برای منافع خود با اهمیتتر میداند. تمام عوامل یادشده در این نوشته نشان میدهد از نظر پذیرش داخلی و ساختار اجتماعی آسیای میانه حضور داعش در منطقه آسیای میانه امکان ندارد. از نظر شرایط بیرونی هم شرایط حداقلی برای رشد داعش و امکان رشد داعش در آسیای میانه بعد از شکست در غرب آسیا وجود ندارد.∎