شناسهٔ خبر: 22990467 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: روزنامه شرق | لینک خبر

جمال خاشقجی ناراضی سعودی با اشاره به تصميم‌هاي اخير بن‌سلمان:

بازداشت‌شدگان همه نیروهای اصلاح‌طلب بودند

صاحب‌خبر -

جمال خاشقجی (58ساله) یک روزنامه‌نگار همیشه مسئله‌دار عربستان سعودی است. او که مدتی مدیریت شبکه خبری العرب را برعهده داشت و اکنون به‌صورت تبعیدی در خارج از این کشور زندگی می‌کند، همواره حرفی برای گفتن و مطلبی برای خواندن داشته است. اگرچه انتظار می‌رفت با شروع اصلاحات محمد بن‌سلمان او در این کشور بماند اما به خارج رفت و ضمن تأیید چارچوب کلی این اصلاحات به انتقاد از بعضی عملکردها نشست. به‌همین‌دلیل رسانه‌های رسمی عربستان او را تکفیر کردند و پشت سرش صفحه‌ها گذاشتند و حتی در خبرها آمده بود که اجازه خروج به همسرش ندادند و... اما خاشقجی همچنان دست از گفتن و نوشتن برنداشته است. در این گفت‌وگو او به‌صراحت می‌گوید عربستان باید از شیوه‌های افراطی سلفی خود را نجات دهد و یک اسلام میانه‌رو را در پیش بگیرد. چنین کاری در نظر او نیاز به سال و ماه ندارد و می‌شود در کوتاه‌ترین زمان آن را انجام داد. به گفته او روحانیون سنتی عربستان در اقلیت هستند و دولت به‌راحتی می‌تواند آنها را کنترل کرده و با خود همسو کند. او همچنین معتقد است محمد بن‌سلمان برای پیشبرد اصلاحاتش باید به همه کسانی که اندیشه‌های اصلاح‌طلبانه دارند، به‌عنوان یک شریک بنگرد، نه به‌عنوان یک دشمن. متن این گفت‌وگو را می‌خوانید.

آیا ما در آینده شاهد عربستانی به دور از وهابیت با اسلامی میانه‌رو خواهیم بود ؟
من مطمئنم اگر چنین سؤالی را از شاهزاده محمد بن‌سلمان بپرسید، خواهد گفت وهابیت یک تفکر میانه‌رو و معتدل است زیرا اساس دولت عربستان را تشکیل می‌دهد. برای همین به‌سختی می‌توان تصور کرد که عربستان از وهابیت دست بکشد. وهابیت در سال‌های گذشته جریان سلفی افراطی را رهبری می‌‌کرده و حدود 30 سال بر کشور حاکم بوده است.
وقتی محمد بن‌سلمان گفت ما اجازه نخواهیم داد 30 سال آینده هم تحت تسلط این تفکرات افراطی باشد، منظورش همین‌ها بود؟
الان در عربستان بحث بر سر این است که منظور از افراط‌گرایی چیست؛ زیرا جریان دولتی تمایل دارد بگوید افراطی‌ها اخوان‌المسلمین هستند. حال آنکه همه می‌دانند افکار اخوان‌المسلمین خیلی «مدرن‌تر از تفکرات خشک سلفی» است. اینجا باید مسائلی توضیح داده شود. باید روشن شود که منظور از افراط‌گرایی چیست و کدام تفکر را باید از بین برد.
اگر به 70 نفری بنگریم که پیش از شاهزادگان بازداشت شدند، این سؤال پیش می‌آید که آیا منظور از افراطی‌هایی که باید از بین بروند، همین‌ها هستند یا کسانی دیگری منظور است؟
95 درصد آن بازداشت‌شدگان نیروهای اصلاح‌طلب جامعه بودند. اشخاصی که خواستار مدرن‌سازی کشور و طرفدار میانه‌روی و اعتدال بودند. کسانی که می‌توانستند در کنار ولیعهد برای انجام اصلاحات در کشور باشند.
چقدر از اصلاحات محمد بن‌سلمان در داخل حمایت می‌شود. تا چه میزان با این کارها مخالفت صورت می‌گیرد؟
من ایمان دارم که ولیعهد از یک حمایت مردمی گسترده برخوردار است؛ به‌ویژه اصلاحات اجتماعی و اقتصادی او بازتاب خوبی در کشور داشته است. من همیشه گفته‌ام قوی‌ترین حزب در عربستان همان دولت است؛ حزب دولت در اینجا یعنی حکومت و خاندان حاکم.
پژوهشگران غربی بر این باورند که دولت در عربستان در ائتلاف با روحانیون است. حال آنکه برعکس آنها قدرتشان را از دولت می‌گیرند. اگر دولت تصمیم بگیرد فرش را از زیر پای آنها بکشد، آنها نیز به اعتدال روی می‌آورند و پشت‌سر دولت راه خواهند افتاد. این اتفاقی است که در دوران ملک عبدالعزیز هم افتاد و یک بار دیگر هم می‌تواند رخ دهد. آنها از طریق انتخابات نبود که به قدرت رسیدند بلکه دولت راه را برایشان باز کرد. چون کسانی تصور می‌کردند این به نفعشان است اما امروزه دارد فرش از زیر پای این جریان کشیده می‌شود. وقتی از قدرتشان کاسته شود، دیگر نمی‌توانند جلوی اصلاحات را بگیرند.
چه جریانی با اصلاحات محمد بن‌سلمان مخالفت می‌کند ؟
گروه‌های افراطی سعودی همچنان با این اصلاحات مخالفت می‌کنند. آنها مخالف هرگونه فضای باز هستند اما باید توجه داشت که اینها در اقلیت‌اند. مثلا بعضی از روحانیون سنتی با دادن حقوق زنان مخالفت می‌کنند اما آنها چنان قدرتی ندارند که بتوانند جلوی این روند را بگیرند. شاید اگر انتخابات در عربستان برگزار می‌شد و این مسائل را به رأی می‌گذاشتند، معلوم می‌شد آنها تعدادشان چقدر است.
آیا ممکن است در آینده نزدیک شاهد آزادی‌های بیشتری از جمله آزادی‌های دینی در عربستان باشیم؟ مثلا ممکن است به مسیحیان اجازه داده شود برای خودشان کلیسا بسازند؟
به گمانم الان چنین نیازی وجود ندارد. ممکن است حتی تحریک‌آمیز هم باشد. مثل این می‌ماند که بخواهید کنار واتیکان مسجد بسازید. ما الان آزادی‌هایی را که در عربستان می‌خواهیم، آزادی‌های عمومی است، یعنی تکثر‌گرایی و آزادی‌های فکری؛ اینکه به تکثر‌گرایی اجازه داده و از آن حمایت شود. این چیزی است که ما امروز به آن احتیاج داریم، نه انتقال از افراط‌گرایی سلفی به افراط‌گرایی اصلاحی. به این معنا که همه ملزم باشند یک نوع اصلاحات را بپذیرند؛ در غیر‌این‌صورت سرنوشتشان زندان باشد.
آیا هدف اصلی محمد بن‌سلمان از طرح پروژه‌های اقتصادی واقعا اصلاحات است؟
در هر اصلاحاتی بخش اقتصادی خیلی مهم است. این بزرگ‌ترین چالشی است که دولت با آن روبه‌روست. میلیون‌ها جوان سعودی هستند که دنبال کار می‌گردند. اگر اینها خشمگین شوند، برای دولت هزینه خواهند داشت. برای همین باید در زمینه اقتصادی اقداماتی صورت گیرد که در چند سال آینده برای اینها شغل فراهم شود.
همچنین لازم است شرایط خوبی را برای شهروندان مهيا کرد؛ نباید این‌طور باشد که شهروندان این کشور برای تفریح به خارج سفر کنند؛ بلکه باید برعکس باشد و به این معنا که دیگران برای تفریح به عربستان بیایند. این‌طوری سرمایه جذب می‌شود و کشور وضعیتی طبیعی پیدا می‌کند. محمد بن سلمان شاید در دوران جوانی اینها را تجربه كرده و شاهد بعضی اقدامات سرکوب‌گرانه بوده باشد. به‌ویژه اقداماتی را که پلیس دینی یا هیئت امر به معروف و نهی از منکر در بازار و زندگی عمومی مردم انجام می‌داد.
 وقتی از اعتدال حرف می‌زنیم، آیا وهابیت خودش ضداعتدال نیست؟
گفتم که عربستان به‌سختی می‌تواند از وهابیت دست بکشد؛ اما می‌تواند آن را به یک اسلام میانه‌رو تبدیل کند. خیلی وقت‌ها می‌شنویم که مقامات سعودی می‌گویند وهابیت همان جوهر اسلام است. این جمله خوبی است؛ اما نباید انتظار داشت یک مقام دولتی بیاید و بگوید من با وهابیت مشکل دارم؛ زیرا این برداشت دینی بخشی از تاریخ عربستان است.
آیا ممکن است عربستان به‌تدریج و بعد از یک مدت طولانی از این فکر خلاص شود؟
به عقیده من حتی می‌شود در مدت چند ماه، نه چند سال، از این فکر خلاص شد. چطور؟ با ارائه یک اسلام میانه‌رو که بتواند به پرسش‌های جهان معاصر پاسخ بدهد؛ بدون اینکه احتیاج داشته باشد بگوید من فکر وهابیت را کنار گذاشته‌ام.
تأثیر سفر ترامپ به عربستان بر اصلاحات این کشور را چگونه می‌بینید؟ منظورم این است که آیا عربستان نمی‌خواهد تظاهر کند یک قدرت غیرافراطی است؟
فکر نمی‌کنم سفر او ارتباطی به این اصلاحات داشته باشد. ترامپ اصلا فرد متفکری نیست که برای مثال بخواهد تفکرات اصلاح‌طلبانه‌ای را بر کشوری تحمیل کند. این اصلاحات سال‌هاست که در عربستان به‌ویژه در بین نخبگان مطرح بود. همه می‌دانند عربستان سعودی از آن حالت بسته‌ای که در 30 سال گذشته داشت، ضرر کرد. حالا جوانی پیدا شده که واقعیت را پذیرفته و آن را به رسمیت می‌شناسد و می‌خواهد به این وضعیت نادری که داشتیم، پایان دهد. این دیگر تأثیر ترامپ یا دیگری نیست. این یک نیاز درونی جامعه عربستان است که سال‌ها درباره‌اش صحبت شده و حالا به فرصتی برای این جوان تبدیل شده است.
راه‌حل امنیتی یکی از راهکارهایی است که همیشه عربستان از آن استفاده می‌کرد. حالا ولیعهد برای انجام اصلاحات خودش چه ابزارهایی دارد؟
به اعتقاد من باید راه‌حل امنیتی را فقط برای گروه‌های افراطی گذاشت. کسانی مثل القاعده یا داعش که از خشونت استفاده می‌کنند؛ اما درباره صاحبان اندیشه نباید از هیچ‌گونه راهکار امنیتی استفاده کرد. هرگونه بازداشتی در این مسیر موجب ازهم‌گسیختگی اجتماعی می‌شود و وحدت کلی کشور را به خطر می‌اندازد. وقتی کسانی بازداشت می‌شوند که طرفدار آزادی‌های عمومی یا رانندگی زنان یا داشتن برنامه‌های تفریحی و موسیقی هستند، آن وقت مشکل به وجود می‌آید. البته در بین کسانی که تابه‌حال بازداشت شده‌اند، کسانی هم هستند که تفکرات تنگ‌نظرانه‌ای دارند. من می‌توانم از اینها اسم ببرم. کسانی که مدافع اندیشه‌های سنتی وهابی هستند؛ اما یک نکته مهم‌تر اینکه وقتی در کشور بازداشت صورت می‌گیرد، مردم به جای اینکه فکرشان روی اصلاحات متمرکز شود، روی بازداشت‌ها متمرکز می‌شود. حال آنکه کشور به چنین چیزهایی احتیاج ندارد. به‌هرحال دولت باید از کسانی که طرفدار اصلاحات و بهبود امور هستند یا تفکراتی معتدل دارند استقبال کند و به آنها به صورت شرکای خود بنگرد، نه دشمن!
منبع: قنطره به نقل از دویچه‌وله