مركز پژوهشهاي مجلس در گزارشي درباره وضعيت حملونقل عمومي بار از طريق جادهاي اعلام كرد: در سال ۹۴ كل بار كشور 6/453 ميليون تن بود كه 93/5 درصد آن از طريق جادهاي جابهجا شد و سهم حملونقل ريلي نيز 6/5 درصد بود. همچنين براساس اين گزارش ۵۰۸ميليون تن از كالاهاي محموله از طريق جادهها منتقل شد كه 70/9 درصد آن معادل ۳۶۰ميليون تن بار داراي بارنامه بوده و نزديك به ۳۰درصد را نيز حملونقل عمومي بدون بارنامه جابهجا كرده است. به عبارت ديگر حدود يك سوم كالاي كشور از طريق بنگاههاي باربري سنتي و خارج از نظارت سازمان راهداري بوده است.
شايان ذكر است كه جابهجاييهاي بدون استفاده از بارنامه عموماً در بنگاههاي باربري (گاراژهاي سابق) كه كماكان فعال هستند انجام ميگيرد؛ باربريهايي كه در پايانههاي كالاي سازمان راهداري و حملونقل جادهاي مستقر نيستند و خود رأساً به جابهجايي كالا، اقدام ميكنند. همچنين سهم بخش خصوصي ۹۲درصد بوده و نزديك به ۸ درصد مابقي را بخش تعاوني جابهجا كرده است، سهم دولت در نقلوانتقال بار بسيار ناچيز است.
از سوي ديگر متوسط ميانگين عمر كاميونها در ايران در اين سال 16/1 سال برآورد ميشود. اين در حالي است كه ميانگين عمر مفيد ناوگان جادهاي در كشورهاي توسعهيافته پنج سال است كه نشاندهنده شدت فرسوده بودن ناوگان خودروي سنگين باري در ايران است.
براساس اين گزارش، 82/2 درصد كاميونهاي موجود در ايران خودمالكي (ملكي راننده) هستند و تنها 2/4 درصد به صورت ملكي شركت يا مؤسسات باربري و همچنين شراكتي ميان راننده و مالك محسوب ميشوند، بهگونهاي كه سهم ناچيز شركتها و مؤسسات باربري در مالكيت كاميونها نشاندهنده وجود مشكلات متعدد در ايجاد شركتهاي مسئوليتپذير و شناسنامهدار است.
يكي ديگر از نكات نگرانكننده در اين گزارش، ميانگين سفر هر دستگاه كاميون در طول سال است: براساس اعلام مركز پژوهشها، ميانگين سفر هر دستگاه كاميون در طول يكسال (۳۶۵روز) تنها ۷۳سفر در سال ۹۴ و ۶۵سفر در سال ۹۳ است كه نشاندهنده خواب بالاي كاميونها و انتظار بيش از حد آنها براي دريافت نوبت سفر است كه اين موضوع به پايينبودن بهرهوري كاميونها در ايران دامن ميزند. اين در حالي است كه متوسط عملكرد مورد انتظار براي هر كاميون با توجه به حجم بار در كشور، ۲۰۰ سفر در سال است. گفتني است در سال ۹۴ در ايران ۲۵ميليون و ۷۸۴هزار سفر باري توسط ۳۵۳هزار و ۴۱۷دستگاه كاميون انجام شد كه ۲۸درصد آن درون استاني و ۷۲درصد نيز بروناستاني بوده است.