به گزارش خبرگزاری مهر، کرسی ترویجی، عرضه و نقد ایده علمی، رابطه فلسفه و کلام؛ ضرورتها و نقدها با همکاری پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، دفتر تبلیغات اسلامی، مرکز تربیت مدرس حضرت صدیقه کبری و دبیرخانه هیات حمایت از کرسی های نظریه پردازی، نقد و مناظره ویژه علوم انسانی و معارف دینی برگزار شد.
در این کرسی ترویجی ابراهیم علیپور، ارائه دهنده و حجج اسلام عسکری، امیری سلیمانی و محمدحسن قدردان قراملکی ناقدان این کرسی ترویجی خواهند بود؛ دبیر علمی این کرسی، حجت الاسلام اکبر اقوام کرباسی است.
در ابتدای جلسه کرباسی گزارشی از داد و ستد کلام با فلسفه در طول تاریخ ارایه کرد. وی با اشاره به این نکته که در سنت قدما، دانش کلام در کنار دانش فقه دو دانش اصیل شمرده می شده و علومی چون عرفان و فلسفه جریان دخیله نگریسته می شد اشاره کرد: علم کلام از لحاظ روش، دانش چند روشی است بدین معنا که از روشها و دست آوردهای سایر علوم در حوزه های مختلف، می تواند بهره گیرد. از این بین علم کلام بیشترین داد و ستد را با فلسفه داشته است.
وی افزود: در دوره های نخست دانش کلام، فلسفه را دانشی وارداتی می دانست زیرا با ترجمه متون فلسفی یونانی راه به جامعه اسلامی یافته بود و از این رو هم چندان سازگاری با آن نداشت. در قرون بعدی اما کلام، ادبیات و روش شناسی فلسفه را به استخدام گرفت چرا که روش شناسی کلام بر خلاف فلسفه این اجازه را به آن می داد و آنها بعدا در کنار استفاده از ادبیات و روش شناسی، مضامین فلسفی در دانش کلام اشراب شد و عملا میدان مباحث کلامی به نفع خویش مصادره کرد تا آن جا که فلسفه بخش ارتقاء یافته علم کلام تلقی شد و کلام را در درون خود استحاله نمود.
کرباسی با این مقدمه به سوال اصلی گفتوگو اشاره کرد و گفت: امروزه این سوال یک پرسش جدی است که به راستی چه ارتباط و نسبتی بین این دو دانش وجود دارد و تا چه اندازه این دو دانش میتوانند به یار یکدیگر بیایند آیا نقاط قوت و ضعف هر یک از این دو دانش چه ثمرات و احیانا مضراتی در دانش دیگر می تواند داشته باشد؟ ثمره این ارتباط و پیوند تاریخی چه دستاورد های معرفتی و اعتقادی برای کلام داشته و احیانا چه نقشی در توسعه فلسفه داشته است.
در ادامه دکتر علیپور با اشاره به این که داد و ستد کلام و فلسفه موافقان و مخالفان جدلی دارد به رابطه کلام و فلسفه پرداخت و گفت: فلسفه می تواند قدرت تعمیق فهم دهد و به گسترش فکر و افق انسان بیانجامد. فلسفه می تواند قدرت تبیین ایجاد کند و از آن رو زبان فهم مشترک پدید آورد به گمان ایشان فلسفه به انسان کمال می بخشد و این کمال باعث فهم حقایق دینی می شود به اعتقاد دکتر علی پور مدافعان فلسفه بر آن هستند که فلسفه، منطق فهم، پایایی، توسعه و دفاع از دین است.
عسگری سلیمانی نیز با اشاره به این که باید شاخصه فلسفی بودن یک فلسفه و کلامی بودن یک بحث کلامی مشخص شود، تاکید کرد اجمالا می توان پذیرفت که دو دانش کلام و فلسفه وجود دارد، مرز مشخص و معین نیز بین این دو دانش نمی توان ترسیم کرد چرا که فیلسوف اسلامی- نه فیلسوف مطلق- نیز دغدغه دین دارد و می کوشد مدعیات دینی را به کرسی اثبان بنشیند.
وی با اشاره به بحث حدوث و قدم در علم کلام و فلسفه، تلاش کرد نشان دهد فیلسوف اسلامی نیز در صدد اثبات مدعیات دینی است و آن را مد نظر دارد همان طور که متکلم چنین دغدغه ای دارد به اعتقاد ایشان تمایز بین کلام و فلسفه را بیشتر باید مسایل اعتقادی و به صورت موردی جست و جو کرد.
قدردان قراملکی با تاکید به انواع مختلف فلسفه اسلامی و گونه های مختلف کلام تأکید داشت: باید ضمن روشن شدن منظور از فلسفه و کلام، انواع رابطه را در نظر گرفت و از ارتباط فلسفه و کلام سخن راند به اعتقاد ایشان رابطه کلام و فلسفه یک رابطه تعاملی دو سویه است به نحوی که در برخی مسایل کلام به خدمت فلسفه در می آید و در پاره ای دیگر برعکس.
در آخر نیز دکتر علی پور علت مخالفین فلسفه را به عنوان مخالفان ارتباط کلام و فلسفه بدین شرح برشمرد و تمامی آن را مغالطه شمرد. به اعتقاد وی مخالفان فلسفه می پندارند که اسلام عین کلام است و فلسفه را باعث ورود تبیینهای نادرست در متن دین می دانند. همین طور مخالفان فلسفه چون فلسفه را فکر بیگانه می دانند آن را انکار می کنند.
به ادعای علی پور مخالفان فلسفه چون فلسفه پرستی جای فلسفه ورزی را گرفته پاره ای از فلسفه ها مقدس و مافوق چون و چرا شده اند مخالفین با فلسفه معتقدند فلسفه و کلام دو امر متمایز اند؛ یکی برون بینی و دیگری درون دینی است و لذا ارتباطی بین آن دو نیست.
وی معتقد بود عقل در نظر علم کلام یک مفهوم مبهم و نارسا است بر خلاف فلسفه و لذا نمیتوان با کلام ارتباط داشته باشد.
آخرین نکته وی برای مخالفت ارتباط کلام و فلسفه آن بود که فلسفه دین را به تأویل می برد و این رفتار قابل قبول نیست.