امير عباس رسولي
«نسل ما در مورد آمریکا اشتباه کرد » اين بخشي از سخنان يکي از شخصيت هاي مشهور جريان تجديدنظرطلب است که بار ديگر از رويکرد انقلابي گري خود در ابتداي دهه 60 اظهار ندامت کرده و تفکرات ناشي از روحيه ايستادگي و مقاومت در برابر نظام سلطه را تقبيح مي کند. اين نخستين بار نيست که انقلابي تون دهه اول انقلاب از رويکرد خود در برابر آمريکا اظهار پيشماني مي کنند اما مسئله محوري اظهارات اخير اين افراد آن است که جامعه نيز اشتباه ديروز آنها در قبال دشمنان ايران را تکرار نکرده و از موضع تعامل با دشمنان انقلاب اسلامي برآيند. ابراهیم اصغرزاده يکي از افرادي که در تسخير لانه جاسوسي امريکا نقش داشته و در مصاحبه با روزنامه آرمان بيان مي کند : «اولویت حسن روحانی باید حفظ منافع ملی و جلوگیری از ایجاد مجدد تحریمها علیه ایران باشد تا ما بتوانیم رابطه خودمان را با غرب توسعه دهیم. نسل من تصور نادرستی از غرب و آمریکا داشتند چراکه آنها غرب را یکپارچه و همه کنشگران آمریکا را امپریالیست میانگاشتند اما در قضایای بعدی همچون برجام متوجه شدیم که شکافهای متعددی در داخل آمریکا و میان آمریکا و جامعه جهانی وجود دارد».
با توجه به سخنان طيف تجديدنظرطلب مبني بر آنکه تصور نادرستي از ايالات متحده آمريکا در جامعه وجود دارد و بايد در جهت توسعه روابط با آمريکا از مولفه هاي انقلابي گري در سطح بين الملل چشم پوشي کرد، اين پرسش مطرح مي شود که آيا ايالات متحده سطح و دامنه دشمي هاي خود را کاهش داده يا بلعکس گستره اقدامات ضدايراني را افزايش داده است؟
سخنان اصغرزاده در حالي مطرح مي شود که رسانه اي وابسته به جريان تجديدنظرطلب نيز گام را از اين فراتر گذاشته و اين بار از دولتمردان مي خواهند تا در مقابل عربستان سعودي نيز مواضع را تعديل و حتي درباره برد موشک هاي خود آنها را قانع کنيم!
رويکرد متفاوت زنجيره اي ها با روزنامه هاي عربستاني چيست؟
روزنامه جامعه فردا نيز در گزارش اصلی شماره امروز با عنوان «چرا باید برای موشکها مبارزه کرد» پيشنهاد مي دهد تا براي افزايش قدرت موشکي بايد با عربستان و آمريکا مذاکره کرده و آنها را قانع کنيم :« ] روحانی[ میداند که لازم است در این راه با ریاض تعامل و با غرب مذاکره کند. روحانی راه گفت وگو با اروپاییها را باز گذاشته است، اما میتواند نیم نگاهی هم به «رئیس»(آمریکا) داشته باشد. حتی برد ۴ هزار کیلومتری موشکهای عربستان هم میتواند محلی برای مذاکرات آینده باشد». بر خلاف روزنامه هاي زنجيره اي که پيشنهاد قانع سازي عربستان را پيشنهاد مي دهند روزنامه هاي عربستاني خواستار برخورد شوراي امنيت با ايران مي شوند ،شبکه خبری العربیه وابسته به عربستان سعودی مدعی شده که ایران به حقوق بشر اهمیت نمی دهد و به قطعنامه های سازمان ملل در این رابطه نیز بی توجه است.
این رسانه سعودی درهمين باره مي نويسد: دهم دسامبر روز حقوق بشر در سراسر جهان جشن گرفته می شود اما این روز هیچ معنایی در ایران ندارد چراکه این کشور در میان پیشتازان نقض حقوق بشر قرار دارد[!]. العربیه همچنين به تکرار ادعاهای چند کشور غربی درباره وضعیت زندانیان در ایران، نادیده گرفتن حقوق اقلیت های مذهبی و ... روي اورده و درخواست مداخله شورای امنیت سازمان ملل و صدور قطعنامه ای از سوی این شورا علیه ایران را خواستار مي شود. اين رسانه سعودي همچنين ضمن حمايت از گروهک تروریستی منافقین از اعدام عناصر این گروهک در ایران گفته آنهم در شرايطي که نقض حقوق بشر در عربستان صداي حاميان اروپايي ها آنها را نيز درآورده است.
اعتراف دشمن به افزايش دشمني ها
بدون ترديد پيروزي هاي جبهه مقاومت حداقل در طول 6 سال اخير و پس از بيداري اسلامي به گونه اي رقم خورده که جبهه غربي – عربي سطح دشمني هاي خود با جامعه ايراني را به شدت افزايش داده است و بسياري از شخصيت ها و رسانه هاي معتبر غربي به همين مسئله اعتراف مي کنند؛بر خلاف جريان تجديدنظرطلب داخلي که به هر شکل ممکن تلاش داشته تا چهره آمريکا و حتي دشمنان منطقه اي ملت ايران را تطهير کنند. "شارمین ناروانی" عضو ارشد سابق دانشکده سنت آنتونی، با انتشار یادداشتی در پایگاه آمریکایی "امریکن کانسروتیو" در مطلبي تحت عنوان "ایجاد صلح در خاورمیانه دیگر به دست آمریکا نیست" با اشاره به حذف ایالات متحده از تحولات بزرگ خاورمیانه مي نويسد :« در حالی که سال 2017 رو به پایان گذاشته است، کشورهایی که در جنگ سوریه شرکت داشته اند، به سمت شکل دهی نظم جدید در سوریه حرکت می کنند اما آمریکا در میان آن ها جایی ندارد.اکنون داعش تقریبا به صورت کامل در سوریه شکست خورده است و ارتش سوریه و متحدانش در حال بازپس گرفتن آخرین مناطق از دیگر گروه های افراطی هستند؛ ایرانی ها، روس ها و ترک ها نیز در حال طرح ریزی صلح در سوریه هستند.»
اين تحليل گر شناخته شده ضمن اشاره به افزايش سطح دشمني آمريکا با ايران هدف آمريکا در برابر ايران را اينگونه تشريح مي کند:« دولت باراک اوباما که مصمم به سرنگونی بشار اسد، رئیس جمهور سوریه، با هدف تضعیف ایران و تحکیم مجدد هژمونی آمریکا در منطقه بود، برای رسیدن به این خواسته خود دو مسیر را در پیش گرفت؛ 1. یک استراتژی نظامی برای خارج کردن قدرت از دست رژیم سوریه و 2. میانجیگری سازمان ملل با حمایت آمریکا در ژنو برای خارج کردن بشار اسد از قدرت.»
وبگاه خبری عربی۲۱ نيز با اشاره به افزايش گستره اقدامات ضد ايراني محور غربي – عربي عليه ايران مي نويسد : «گاهی اوقات گمان میکنم که یک نیروی پنهانی و جادویی، نیرویی که شکستناپذیر است، پشت نظام ایران قرار دارد. این نیرو از نظام ایران محافظت میکند و آن را برای کسب دستاوردها و پیروزیها به جلو میبرد.اگر بخواهیم این نیرو را در قالب یک واژه بیان کنیم، گمان نمیکنم که واژهای مناسبتر از واژه "حماقت" پیدا کنیم.»
اين نويسنده نتيجه افزايش دشمني عليه ايران را قدرتمندتر شدن ايران عنوان مي کند: « حماقت دشمنان ایران، قویترین سلاح استراتژیک نظام ایران است که از آن نیرو میگیرد. این سلاح کشندهای است که مطلقا هیچ هزینهای برای این نظام ندارد. از این سلاح، به طور پیوسته و تقریبا دائمی، ارزیابی نادرست از وضعیت منتج میشود. اقدامات اشتباه برای ترمیمِ وضعیتِ ناشی از ارزیابیِ نادرست انجام میشود. تصمیمهای اشتباه برای دفاع از اقدامات اشتباه گذشته اتخاذ میشود. در نهایت، همه این بیهودگیها به نفع ایران تمام میشود.»
«کنث پولاک» تحلیلگر ارشد سابق سیا در حوزه ایران و عراق نيز در اندیشکده شورای آتلانتیک ضمن تشريح وضعیت نفوذ ایران در عراق يکي از راههاي افزايش دشمني با ايران و جلوگيري از قدرت کشورمان را تقویت عراق عنوان کرده و مي نويسد:« در شرایط مساوی، عراقیها ترجیح میدهند نفوذ ایران در کشورشان را به کلی از بین ببرند. هرگاه هم که عراق به اندازه کافی قدرتمند بوده، بهرغم همه نقاط قوت بنیادین ایران، همین اتفاق افتاده است. بنابراین کلید تضعیف یا حذف نفوذ ایران در عراق همین است: ایجاد عراقی قوی و یکپارچه که آنقدر اعتماد به نفس داشته باشد تا در [و راه خروج از عراق] را به ایران نشان بدهد».
اين تحليلگر آمريکايي در ادامه از خطر نفوذ ايران اينگونه مي نويسد :« اگر آمریکا و متحدانش جایگزین مناسبتری از نفوذ ایران را به عراقیها پیشنهاد ندهند، عراق ممکن است به یک لبنان دیگر تبدیل شود. [با این تفاوت که عراق،] بزرگتر، ثروتمندتر، و در نقطهای استراتژیکتر [نسبت به لبنان] است. این چشمانداز، بسیاری از متحدان آمریکا را تهدید خواهد کرد؛ متحدانی که معمولاً به روشهای تهاجمی و بیثباتکننده به اینگونه مواردِ افزایش قدرت و نفوذ ایران واکنش نشان میدهند. و این (بیثباتی بیشتر) چیزی است که غرب آسیای بحرانزده کنونی (خاورمیانه) اصلاً به آن نیاز ندارد.»
تغافل از يک واقعيت
آنچه مهم مي نمايد اين مسئله است که بر خلاف ادعاي عناصر وابسته به جريان غربگراي داخلي نه تنها سطح دشمني آمريکا با ايران کاهش پيدا نکرده بلکه با توجه به همراهي دامنه دارتر کشورهاي نظير عربستان با اهداف آمريکا، سطح فراخ تري نيز به خود گرفته است و درک افزايش سطح دشمني با ملت ايران را نمي توان براحتي کتمان کرد ،مسئله اي که ابراز و اعتراف به آن براي جريان غربگراي داخلي منفعت حزبي نداشته و بايد نسبت به آن تغافل کنند.