شناسهٔ خبر: 22937784 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: فارس | لینک خبر

مصطفی اسلامی

نگاهی به مواضع عجیب بن سلمان؛ این بار در فلسطین

نتیجه اشتباه محاسباتی بن سلمان سبب رونق نفوذ ایران در سطح منطقه ای شده است. تقریبا هر اشتباهی که محمد بن سلمان و ترامپ در منطقه مرتکب شده اند، به نفع ایران تمام شده است. اشتباه ترامپ و بن سلمان برای مسئله قدس نیز یقینا به ضرر آمریکا و متحدان منطقه ای او رقم خواهد خورد.

صاحب‌خبر -

آبان ماه بود که رسانه ها از سفری محرمانه از عربستان سعودی به تل آویو خبر دادند، سفری که به نظر می رسد نتایج آن را باید در تصمیم هفته گذشته دونالد ترامپ و بیانیه ای که در خصوص قدس صادر شد پی گیری کرد. در آن روزها آن خبر اینگونه منتشر می شد «یکی از شاهزادگان دربار پادشاهی عربستان به اسرائیل سفر و درباره ایده فعال سازی صلح منطقه ای با مسئولان عالی رتبه اسرائیل گفتگو کرده است.» اندکی بعد توییت یک روزنامه نگار اسرائیلی به اسم آریل کهانا از مجله «ماکور ریشون»، ابهامات را در خصوص شاهزاده دربار برطرف و تاکید کرد کسی که به اسرائیل سفر کرده، محمد بن سلمان، ولیعهد سعودی بوده است. بعد از آن هم یک حساب کاربری که منابع مطبوعاتی گفتند متعلق به دستگاه امنیتی امارات است، نوشت: «جناب شاهزاده محمد بن سلمان و ژنرال انور عشقی و یک هیئت رسمی کامل، کسانی بودند که در سفر محرمانه به اسرائیل رفتند.» تقریبا کمتر کسی تردید دارد که بین محمد بن سلمان و مقامات رژیم صیهونیستی ارتباطی وجود داشته باشد. اما چرا محمد بن سلمان به سمت تل آویو رفت و چگونه نتایج سفر وی به سرزمین های اشغالی را بایستی با تصمیم هفته گذشته ترامپ همگرا دانست.

چرا بن سلمان به سمت تل آویو رفت؟

برای پاسخ به این سوال که چرا بن سلمان به سمت تل آویو رفت، بایستی ابتدا به زمینه های قدرت گیری و بسط قدرت وی اشاره داشت. بن سلمان ایران را به طور مستقیم تهدیدی علیه قدرت خود در عرصه خارجی و حتی داخلی تلقی می کند و بر آن است که تمام نیروهایی که با ایران چه در حوزه داخلی و چه در حوزه بین المللی همراه هستند بایستی برچیده شده و به عقب رانده شوند. اندیشکده آمریکن اینترپرایز در این خصوص می نویسد «[در عربستان و در خصوص رفتارهای محمد بن سلمان] یک چیز بزرگ وجود دارد: همه چیز درباره ایران است. این بدان معنی است که هر فردی که ایده های دیگری درباره نحوه قرار گرفتن عربستان سعودی در منطقه داشته باشد، هر کسی که نمی خواهد عربستان سعودی را به قرن 21 برساند (روحانیون، محافظه کاران و غیره) و هر کسی که معتقد است که باید با ایران سازش شود، خارج از دایره است. محمد بن سلمان 32 ساله است و ایده های زیادی دارد. او همچنین ساده لوح، جوان و تشویق شده به وسیله دولت ترامپ است. ایران یک نیروی خطرناک در منطقه است و این در منافع ما و متحدان ما است که نیرویی را که به عقب بازگشته است، رها کند. اما من مطمئن نیستم که قرار دادن عربستان سعودی در نوک پیکان، (درست یا غلط) استراتژی موفقی باشد و شکست این استراتژی هم بهای بسیار بسیار سنگینی خواهد داشت و باید به آن توجه داشت.»

«همه چیز در خصوص ایران است» این موضوع یعنی عربستان، آمریکا و متحدان آن ها از قدرت روبه رشد ایران دچار کلافگی شده اند. اما اینکه آیا آمریکا و بن سلمان توانسته اند به جاه طلبی های خود در برابر ایران برسند بایستی به نتایج عملکرد آن ها اشاره داشت. «مکس آبرامز» کارشناس برجسته آمریکایی روابط بین‌الملل و امور ضدتروریسم پیشتر با بیان ارتباط بین اسرائیل و کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس برای ایجاد موازنه در برابر ایران، بیان داشته بود که این اتفاق نتیجه ای جز «همکاری با یکدیگر» نداشته است. عضو شورای روابط خارجی آمریکا گفته بود «به عنوان نمونه، هم اسرائیل و هم کشورهای خلیج فارس ایران را جدی‌ترین تهدید خود می‌دانند، به همین دلیل برای ایجاد موازنه در برابر ایران، کنار هم قرار گرفته‌اند. به عقیده من، این روابط واقعی هستند و تا زمانی که ایران به چشم بزرگترین تهدید دیده شود، افزایش هم خواهند یافت.»

اگرچه ریشه های این رفتارهای آمریکایی ها را باید در سیاست های کلان فروش سلاح آن ها پیگیری کرد، همانطور که اندیشکده مرکز مطالعات استراتژیک بین الملل در مطلبی می نویسد «الگوی فروش سلاح منجر به چیزی شده است که ما در یمن شاهد آن هستیم: کشورهای عربی خلیج فارس سالانه میلیاردها دلار برای مبارزه با جنگی که ایران هزینه آن را تا 100 میلیون دلار در سال صرف می کند»، وی سپس با این جمله اظهار می کند «کشورهای عربی خلیج فارس تهدید می کنند و ایرانی ها احساس امنیت می کنند.»

اشتباهات بن سلمان در خصوص ایران به ماجرای کشته شدن علی عبدلله صالح نیز کشانده شد. اکونومیست در یادداشتی بیان می دارد «مرگ علی عبدالله صالح باعث خجالت عربستان سعودی و در راستای شکست‌های سیاست خارجی بن سلمان است.» نتیجه اشتباه محاسباتی بن سلمان سبب رونق نفوذ ایران در سطح منطقه ای شده است. تقریبا هر اشتباهی که محمد بن سلمان و ترامپ در منطقه مرتکب شده اند، به نفع ایران تمام شده است. اشتباه ترامپ و بن سلمان برای مسئله قدس نیز یقینا به ضرر آمریکا و متحدان منطقه ای او رقم خواهد خورد.

نفوذ منطقه ای ایران سبب شده است تا محمد بن سلمان به هر ریسمانی از جمله ریسمان پوسیده اسرائیلی ها چنگ بزند تا مانع از رشد و رونق این نفوذ شود. طرح موضوع قدس به عنوان پایتخت رژیم اشغالگر نیز با همین مسئله پیش رفته است. دیدار ماه گذشته محمد بن سلمان از تل آویو نتیجه مستقیم هراس محمد بن سلمان از قدرت ایران از یک سو و تلاش آمریکایی ها برای هدایت آشوب به منطقه غرب آسیا از سوی دیگر است.

طرح موضوع قدس به عنوان پایتخت صهیونیست ها توسط بن سلمان!

اخیرا از سوی آمریکایی ها این خبر مخابره شده است که ترامپ در خصوص انتقال سفارت آمریکا به قدس با چندین تن از رهبران کشورهای عربی صحبت کرده است، منظور از رهبران کشورهای عربی کیست؟ روزنامه نیویورک تایمز اخیرا در خصوص دیدار اخیر محمود عباس به عربستان نیز گزارشی نوشته که برخی از ابعاد آن نشان دهنده تمایل عربستان به انتقال پایتخت صهیونیست ها به قدس بوده است، این روزنامه بیان می دارد «یک مقام لبنانی اخیرا اعلام کرد که عربستان به محمود عباس پیشنهاد داده است که فلسطینی‌ها منطقه «ابودیس» واقع در حومه شرق بیت‌المقدس را به عنوان پایتخت کشور فلسطین برگزینند. براساس اعلام مقامات اروپایی، اعراب و فلسطینیان که سخنان عباس را پس از گفت‌وگو با ولیعهد عربستان شنیده‌اند، اعلام کردند که محمد بن سلمان پیشنهادی داده است که بیشتر متمایل به نظر اسرائیلی‌ها بوده است. این پیشنهاد به گونه‌ای بوده که احتمالا هیچ رهبر فلسطینی نمی‌تواند آن را قبول کند. این روزنامه به نقل از مشاور امانوئل ماکرون، رئیس‌جمهوری فرانسه آورده است، مسؤولان فرانسوی پیشنهادات عربستان را شنیده‌اند که مورد قبول فلسطینی‌ها نیست. براساس این پیشنهاد، بخش اعظم شهرک‌سازی‌های رژیم صهیونیستی در کرانه باختری که بیشتر جهان آن را غیرقانونی اعلام کرده است باقی می‌ماند و فلسطینیان نمی‌توانند شهر بیت‌المقدس را به عنوان پایتخت خود اعلام کنند و حتی حقی برای بازگشت آوارگان فلسطینی و نوادگان آنها وجود ندارد.»

نتیجه رفتارهای ترامپ و محمد بن سلمان در خصوص جهان اسلام، اگرچه به صورت موقت خود را با خشم جوامع اسلامی نسبت به سیاست های آمریکا و عربستان نشان می دهد، اما در بلند مدت نشان دهنده و تائید کننده این موضوع است که تمام پرونده های منطقه غرب آسیا که تبدیل به یک موضوع بحرانی و خطرناک در این منطقه شده اند، با نفوذ منفی و ثبات زدای این بازیگران بوده است. این موضوع سبب خواهد شد تا مردم منطقه به سمت راه حلی سوای از سازش با اشغالگران پیش روند. تقریبا در هر تصمیمی که محمد بن سلمان و دونالد ترامپ هر دو برای منطقه غرب آسیا گرفته اند و تلاش کرده اند تا آن را عملی کنند با شکست هایی مواجه شده اند، در این تصمیم نیز جز شکست معنایی نهفته نیست.

انتهای متن/