نیمنگاهی به کتاب تمدن رضوی
دریچهای نو به افق تمدنی شیعه
صاحبخبر - کتاب تمدن رضوی؛ مولفههای مکتبساز در مکتب سیاسی امام رضا(ع)، اثر موسی نجفی، استاد و پژوهشگر تاریخ، فلسفه و سیاست است. طرح جلد این کتاب، براساس «کوفی گلچین» موجود در گنبد مسجد گوهرشاد و ابعاد آن در قطع رقعی و در 200 صفحه تنظیم شده است. انگیزه تالیف این اثر از سوی مولف در مقدمه کوتاه ابتدای کتاب به دعوت برای یک سخنرانی در دانشگاه علوم اسلامی رضوی مشهد در سال 1394 ارجاع داده شده است، جایی که باید درباره «مولفههای تمدنساز در مکتب سیاسی امام رضا(ع)» سخنرانی میشد؛ اما ظاهرا در ابتدا، پیشرفت کار رضایتبخش نبود تا اینکه در تدوین متن سخنرانی، مساله «ولایتعهدی امام رضا(ع)» گشایشی عجیب در کار ایجاد میکند و طلیعهای مناسب برای سخنرانی رقم میخورد. نویسنده در انتهای مقدمه درباره چگونگی تالیف کتاب اینگونه مینویسد: «یک سال از پیاده شدن متن شفاهی سخنرانی و مصاحبه سپری شده بود که به پیشنهاد دوستان قرار شد طرح اولیه مساله در کتابی مختصر به چاپ برسد»، به این ترتیب تمدن رضوی در پنج فصل به رشته تحریر درآمد. در فصل اول همانطور که از عنوان «تمدنشناسی و تمدن اسلامی» انتظار میرود «چیستی تمدن» و «تمدن اسلامی» مورد مداقه قرار گرفته است. شروع بحث با طرح چند سوال اساسی رقم میخورد: وقتی از تمدن حرف میزنیم، از چه سخن میگوییم؟ ویژگیهای تمدن چیست؟ و چه وقت میتوان بر چیزی اطلاق متمدنانه بودن کرد؟ تمدن چه عناصری دارد؟ راقم سطور کتاب ضمن پاسخگویی به این سوالات، «تکامل» و «پیوستگی» را بهعنوان شاخصترین و مناسبترین نظریات برای ترسیم تمدن اسلامی طرح میکند. فصل دوم با عنوان «مکتب سیاسی امام رضا(ع)»، ضمن تمرکز بر دوران بیستساله امامت امامرضا(ع)، از سیره ائمه (علیهمالسلام) قبل از ایشان به سادگی عبور نمیکند و از دریچهای نو بر تمدن شیعی نظر میافکند؛ نو به این سبب که مولف سعی دارد با تکیه بر «فلسفه الهی تاریخ» از گوشههای پنهان دوره امامت امام رضا(ع) رمزگشایی و نکات مغفولمانده را مشخص کند. در این بخش اشاره رفته است که تمدن شیعی اگرچه قبل از امام رضا(ع) با منطق علوی شکل گرفت و در تبدیل امامت به خلافت (ماجرای سقیفه) امام معصوم (ع) به مصلحت سکوت کردند؛ در تبدیل خلافت به سلطنت (یزید) قیام میکنند. اما در ولایتعهدی امام رضا(ع) نهتنها سلطنت از خلافت دور میشود بلکه با تدبیر حضرت (ع) مشروعیت کل جریان خلافت زیرسوال میرود. به نظر نگارنده از همین نقطه تاریخی است که تمدن شیعی فصلی نوظهور و شکوفا را در قالب تمدن رضوی آغاز و خود را از مسیر منحرف خلافت جدا میکند. بنابراین تمدن اسلامی با امام (ع) به مسیری قدم میگذارد که تا پیش از این ناهموار بوده است. نقطه مرکزی تمدن رضوی، بعد فرهنگی آن است که تاثیرات فراوانی چه در همان دوران و چه در روزگار پس از خود بهجای میگذارد. فرهنگ شیعی با امام رضا(ع) برتری بالقوه خود را باز مییابد و دقیقا همینجاست که اولین ضربه اساسی به بنیاد خلافت وارد میآید. مولف محترم برای ترسیم ابعاد گسترده تمدن رضوی پا را از دامنه محدود «اندیشه سیاسی» فراتر میگذارد و چون جهانبینیهای متداول را پاسخگوی ابعاد وسیع و هویتساز «تمدن رضوی» نمییابد؛ «مکتب سیاسی» را بهعنوان قالبی مناسب برای بازنمایی این تمدن برتر معرفی میکند. در این بخش از کتاب، دو رکن اصلی تمدن رضوی، اعتدال و تفکر معرفی شده که هر دو از مقتضیات روشی تمدن رضوی است؛ روشی که در قالبی فرهنگی با توسل به خطابه، مناظره، شعر و... ، مدینه فاضله دینی به رهبری انسان کامل (امام معصوم) را به مردم معرفی میکند. تمدن رضوی تنها صورتی از تمدن اسلامی است که با وجود امام معصوم(ع) ابعادی مقدس پیدا میکند و در سیری استعلایی، به راه خود ادامه میدهد. تاثیرات شگرف این تمدن بر ملتسازی ایرانیان و دمیده شدن روح تقدس در حکومت، به تعریفی جدید از هویت ملی ایرانیان منجر میشود که سرانجام آن عدالت مهدوی است. در فصل سوم با عنوان «فرهنگ شیعی و تمدن رضوی»، مولف ضمن ارائه ابعاد تاریخی و سیاسی و فرهنگی تمدن رضوی، تثبیت محتوا و جهت تمدن رضوی را در گرو فعلیت یافتن اسلام حداکثری با حضور امام معصوم و انسان کامل معرفی کرده و در ادامه 32 مولفه بهعنوان مقدمه و پیشزمینه نیز ذکر شده است. در انتهای این فصل دو سند مهم نیز ارائه شده؛ یکی متن ولایتعهدی امام که به خط مامون در دسترس است و از آن مهمتر نکات درخور توجه امام(ع) درباره پذیرش ولایتعهدی که به دستخط مبارک در پشت سند نگاشته شده است. «آیندهپژوهی تمدن رضوی»، عنوانی است که برای فصل چهارم در نظر گرفته شده است. در این فصل به نوعی ارتباط منطقی و صورت تکاملی تمدن اسلامی ترسیم و تمدن رضوی، تمدن نوین اسلامی و تمدن مهدوی گذشته، حال و آینده تمدن اسلامی معرفی میشود. نویسنده در این بخش بر تعیین نسبت تمدن اسلامی و تمدن غربی که در قاطبه آثار مولف از دغدغههای اصلی او بوده، تاکید و در این رابطه، به دو زاویهدید درباره دین و تمدن اشاره میکند؛ اول زاویهدید افرادی که دین را در حوزه تمدنی در کنار مسائل دیگر قرار میدهند و دوم زاویهدید کسانی که اساسا دین را تمدنزا میدانند. ناگفته پیداست که تمدن رضوی به نگاه دوم اختصاص دارد. مولف در ادامه، دامنه بحث را با اشاره به 9 مساله مهم این عرصه میگستراند و به نکات کلیدی در این زمینه اشاره میکند. در فصل پنجم با عنوان «تمدن اسلامی و تمدن غربی»، خط تمدنی اسلام به «بیداری اسلامی» متصل و نقاط تقابل آن با تمدن غربی تببین شده است. همانطور که از کلیدواژههایی مثل «بیداری اسلامی»، «انقلاب اسلامی»، «تمدن اسلامی»، «هویت»، «جنگ تمدنها» و «استراتژی سیاسی» پیداست، در این فصل نویسنده ضمن اشاره به نگاه متفاوت اسلام شیعی و غربیان به «بیداری اسلامی» از گذرواژههای «پروسه» و «پروژه» نظر میکند و مراحل بیداری اسلامی در ایران را برمیشمرد. نگاه «سوبژکتیویته» غرب به تمدن اسلامی ازجمله مواردی است که از صافی نقد نویسنده عبور میکند. در بخش دوم فصل پنجم نیز گفتوگو میان سه متفکر درباره تمدن اسلامی با طرح این سوال اساسی آغاز میشود: «آیا بحث تمدن نوین اسلامی، احیای دوباره تمدن اسلامی است یا مقولهای تازه و نوپاست؟ این میزگرد با حضور مولف کتاب، قاسم پورحسن، دانشیار فلسفه دانشگاه علامه طباطبایی و مهدی معینزاده، استادیار فلسفه پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی از سه نظر مختلف دغدغههای تمدنی مهمی را با خوانندگان در میان میگذارد. در انتهای کتاب نیز فهرست منابع، کتابشناسی حضرت امام رضا (ع)، فهرست اعلام و فهرست موضوعی آورده شده است. سخن آخر اینکه طرح «تمدن رضوی» برای اولینبار در این پژوهش، بابی مناسب بر سایر محققان خواهد گشود تا در این عرصه قدم بزنند و تصاویر پنهان را صورت بخشند.∎