خبرگزاری اهلبیت(ع) ـ ابنا / سرویس بین الملل:
علی عبدالله صالح (زاده ۲۱ مارس ۱۹۴۲ - مرگ ۴ دسامبر ۲۰۱۷) نظامی، سیاستمدار و رئیسجمهور یمن از سال ۱۹۷۸ تا ۲۷ فوریه ۲۰۱۲ بود. علی عبدالله صالح که از سال ۲۰۱۴ و از ابتدای جنگ ائتلاف سعودی علیه یمن با حوثیهای شیعه هم پیمان شده بود در تاریخ ۴ دسامبر ۲۰۱۷ پس از چرخش به سمت عربستان و چند روز درگیری با حوثیها، به قتل رسید.
دکتر «سیدعلی موسوی نژاد»، پژوهشگر و عضو هیئت علمی دانشگاه ادیان و مذاهب، در پاسخ به سؤالاتی درباره اتفاقاتی که به ترور رئیس جمهور سابق یمن انجامید، نظر تحلیلی خود را چنین نوشت:
«علی عبدالله صالح از بازماندگان نسلی بود که با کنار زدن زیدیان در سال ۱۹۶۲ میلادی قدرت را در یمن به دست گرفتند. او بهتنهایی بیش از ۳۳ سال بر یمن حکومت کرد و حزب حامی او (حزب کنگره) قدرتمندترین حزب سیاسی در عرصههای شمالی یمن بود. علی عبدالله صالح در طول دوران طولانی زمامداریاش به چرخشهای سیاسی و همپیمانیهای مختلف مشهور بود. یکی از بزرگترین خطاهای او نادیده گرفتن مردم و نقش تاریخی قبائل و مذهب زیدیه و در عوض اعتماد بیش از حد به سعودیها بود.
یک دهه قبل نهضت حوثیها (انصارالله) میتوانست هشداری در جهت تصحیح این رویکرد باشد. او با بهراهانداختن شش جنگ در بین سالهای ۲۰۰۴ تا ۲۰۱۰ و با کمک گرفتن از آل سعود کوشید این جنبش را سرکوب کند، ولی در عمل موجب تضعیف هر چه بیشتر قدرت خود و قدرت گرفتن انصارالله و جریانهای مخالف خود شد.
در سال ۲۰۱۱ وقتی بهار عربی حکومت فرسوده او را در یمن نشانه گرفت و مشخص شد این حکومت دیگر امکان تداوم ندارد، حداقل در عرصههای شمالی یمن دو بدیل قدرتمند برای حکومت آقای صالح و حزب کنگره مطرح بود: حوثیان (انصارالله) و جریان سلفی با دو گرایش اخوانی و وهابی. اما عربستان که به دنبال تأمین منافع خود در یمن بود مایل نبود هیچ کدام از این دو بدیل به قدرت برسند و در قالب طرح شورای همکاری خلیج، ضمن کنار زدن صالح همچنان بر در قدرت ماندن جریان سکولار و وابسته در قالب فرد ضعیفی همچون عبدربه منصور هادی اصرار کرد که ناگزیر پس از دو سال و نیم در تابستان ۲۰۱۴ صبر مردم لبریز و تظاهراتهای فراگیر به ورود انصارالله به صنعا و اسقاط دولت هادی منجر شد.
نیروهای سلفی به حمایت از هادی در جبهه مقابل انصارالله صفآرایی کردند و علی عبدالله صالح نفوذ باقیمانده خود را در ارتش و ساختار دولت خرج هماهنگی برای قدرت گرفتن هر چه بیشتر انصارالله کرد و بدینگونه دو نیروی رودررو موقتاً در کنار هم قرار گرفتند..
با آغاز جنگ ظالمانه سعودیها برضد یمن، همکاری دو جریان رقیب بیشتر شد. احتمالاً محاسبات آقای صالح و برخی رهبران حزب او این بود که در نهایت آنها هستند که از زیر آوار این جنگ به عنوان قدرت بلا منازع سر برخواهند آورد. اما در طول دو سال و نیم جنگ عبدربه منصور هادی و افراد چیده شده در دور او یک دکور و ماکت بی خاصیت بودند. جریانهای سلفی نیز که عمدتاً مورد حمایت قطر بودند به تدریج تضعیف شده و توسط سعودیها و اماراتیها از صحنه کنار گذاشته شدند..
در جنوب یمن بهویژه عدن جداییطلبان مانع استقرار دولت مورد حمایت ائتلاف بودند. در شرق یمن و در استاهایی همچون حضرموت، القاعده و داعش برای ائتلاف دردسر جدی بودند. در مرکز، شمال و غرب یمن نیز علیرغم محاصره بیرحمانه و بمبارانهای مداوم هوایی، ائتلاف کاری در برابر جبهه متحد انصارالله و صالح از پیش نمیبرد. تنها گزینه باقی مانده برای ائتلاف سعودی اماراتی تلاش برای رخنه و تضعیف قدرت مستقر در صنعا بود.
علی عبدالله صالح یکی از آخرین گزینهها برای تغییر معادله قدرت در یمن بود. ائتلاف و به صورت مشخص امارات و عربستان بر روی طرحی کار کردند که بر اساس آن چرخش صالح ترسبم کننده پیروزی آنان و حمایت قبایل از آقای صالح بود. این طرح شکست خورد.
صالح مهرهای سوخته و بدون ظرفیت لازم برای جلب حمایت قبائل و مردم یمن بود و از سوی انصارالله و نیروهای همپیمانش متهم به خیانت شد. حجم بالای تبلیغات و بمبارانهای سنگین هم نتواست مانع تحت تعقیب قرارگرفتن آقای صالح وآن بخش از مردان حزب کنگره که به او وفادار مانده بودند توسط انصارالله بشود و سرانجام با کشته شدن علی عبدالله صالح، توطئهای که میرفت انصارالله را مورد تهدید جدی قرار دهد بهفرصتی برای تقویت بیشتر آنان و تحکیم قدرتشان در مرکز و شمال یمن تبدیل شد.
انصارالله همواره بر مشارکت همه احزاب و جریانهای سیاسی در ساختار قدرت تأکید کرده است. به همین دلیل علیرغم سابقه جنایتکارانه علی عبدالله صالح، او و حزبش را به عنوان شریک سیاسی پذیرفته بودند.
ولی بعد از آشکار شدن توطئه و خیانت آقای صالح و بروز علائم فتنه داخلی خطری جدی یمن و مقاومت مردمی آن را تهدید می کرد. در چنین شرایطی حذف فیزیکی آقای صالح به ضمیمه تلاش برای حفظ نیروهای حزب کنگره در محور مقاومت، میتواند به نفع نیروهای انصارالله باشد؛ چرا که در صورت موفقیت ایشان و ایجاد یک بحران داخلی، جریان مقاومت و نیروهای مردمی یمن به صورت جدی مورد تهدید قرار میگرفتند.»
.........................
پایان پیام/ 167