شهر باستانی بیت المقدس، علاوه بر اهمیت تاریخی و سیاسی، به دلایل مذهبی نمادی مشترک از هویت یهودیان و مسحیان و مسلمانان است که سرنوشت آن، نقش تعیین کنندهای در سرنوشت ملت فلسطین دارد.
مادامی که فلسطین بخشی از خاک امپراتوری عثمانی بود، یهودیان اجازهی مهاجرت گسترده به این سرزمین را نداشتند. اما با سقوط عثمانی بعد از جنگ جهانی اول در سال ۱۹۲۲، قیمومیت فلسطین به بریتانیا داده شد؛ کشوری که وزیر خارجهاش –آرتور بالفور- طی بیانیهای در سال ۱۹۱۷ موافقت خود با «ایجاد خانهی ملی برای یهودیان در سرزمین فلسطین» را اعلام کرده بود.
به این ترتیب یهودیان بطور گستردهای به این سرزمین مهاجرت کردند و پس از آنکه سازمان ملل در سال ۱۹۴۷ طی قطعنامهای، طرح تجزیهی «سرزمین فلسطین» را به تصویب رساند، مقرر کرد بیت المقدس که از ابتدا محل مناقشهی اعراب و اسرائیل بود، با یک رژیم ویژهی بینالمللی اداره شود؛ طرحی که هرگز اجرایی نشد.
یک سال بعد اسرائیل بخش غربی بیت المقدس را تحت کنترل گرفت و تا ۱۹۶۷ این بخش در تصرف اسرائیل و بخش شرقی در تصرف اردن بود اما سال ۱۹۶۷، بعد از درگیریهای مشهور به «جنگ شش روزه» بین اعراب و رژیم صهیونیستی و پیروزی این رژیم، بیت المقدس شرقی هم توسط نظامیان صهیونیست اشغال و در سال ۱۹۸۰ کل بیت المقدس به عنوان بخشی از خاک و پایتخت اسرائیل اعلام شد.
تندروهای اسرائیلی که از همان زمان میگفتند بیت المقدس را بازپس نخواهند داد، کار شهرکسازی در سرزمینهایی اشغالی را آغاز کردند. شهرکهایی که گرچه بصورت «غیرقانونی» ساخته شده و دولت رژیم صهیونیستی نیز بعضاً دست به تخلیه و تخریب آنها زده، اما عملاً کار فلسطینیان را برای اینکه کنترل بیت المقدس شرقی بطور کامل به دست بگیرند، با مشکل مواجه کرده است.
گرچه کشور جعلی اسرائیل، همواره اورشلیم یا همان قدس را پایتخت خود دانسته، اما تا ششم نوامبر ۲۰۱۷ هیچ کشوری این ادعای غیرقانونی را به رسمیت نمیشناخت و حتی ایالات متحدهی آمریکا از سال ۱۹۶۱ سفارت خود را در تلآویو که پایتخت اقتصادی اسرائیل است، دایر کرد. با این حال اسرائیل مؤسسات دولتی خود را در اورشلیم یا همان قدس ایجاد کرده است.
کنگرهی ایالات متحده در سال ۱۹۹۵ تصویب کرد که سفارت این کشور از تلآویو به اورشلیم منتقل شود اما تمامی رؤسای جمهوری آمریکا از آن زمان، اهدای این «هدیهی تاریخی» را به دلیل پیامدهای احتمالی برای منافع آمریکا، تاکنون به تعویق انداخته بودند. اما ترامپ در دوران انتخابات وعده داده بود که در اولین روز کارش، فرمان انتقال سفارت آمریکا به قدس را صادر میکند تا حمایت آمریکا را از اسرائیل نشان بدهد.
اهمیت این شهر برای دوطرف مناقشه، مساوی است با اهمیت آن برای تمام مسلمانان و تمام یهودیان جهان؛ اهمیتی که ریشه در تارخ ادیان ابراهیمی دارد و به همین خاطر نمادی از هویت دینی و ملی هر دو طرف است که حاضرند در راهش خون بدهند.
زمانی که کنگره تصویب کرد سفارت آمریکا به بیت المقدس منتقل شود، شهر به همین شکل شرقی و غربی تقسیم شده بود اما مشخص نبود ساختمان سفارت در کدام بخش بنا خواهد شد. این امر از آن جهت اهمیت اساسی دارد که اگر سفارت آمریکا به بخش شرقی که متعلق به فلسطینیان و در اشغال صهیونیستهاست منتقل شود، این اتفاق به منزلهی به رسمیت شناختن این اشغال است؛ اتفاقی که موجب میشود طرح صلح دو طرف که عقبنشینی اسرائیل از مناطق اشغالی یکی از پایههای آن است، با خطر جدی مواجه شود.
رئیس جمهوری ایالات متحده دو روز پیش وقتی دستور انتقال سفارت آمریکا به قدس را صادر کرد، نگفت سفارت این کشور را به غرب بیت المقدس میبرد یا به شرق؛ درصورتی که غرب این شهر محل سفارت جدید این کشور باشد و سرنوشت شرق بیت المقدس در گرو مذاکرات صلح بماند، شاید تا حد زیادی بحران پیش رو کنترل شود اما اگر تصمیم ترامپ این باشد که آمریکا تمام بیت المقدس را به عنوان «پایتخت ابدی اسرائیل» به رسمیت بشناسد، مذاکرات صلح به بنبست میرسد و بحران بزرگی در راه خواهد بود.
هرچند هیچیک از سازمانهای بینالمللی و کشورهای جهان در هیچ حالتی تمام یا نیمی از قدس را به عنوان پایتخت اسرائیل به رسمیت نمیشناسند و قصد انتقال سفارتخانههای خود به این شهر را ندارند، اما آمریکا و اسرائیل ثابت کردهاند همواره با قلدری و نقض قوانین و معاهدات بینالمللی کار خود را پیش میبرند و همین موجب نگرانیهای جدی در سطح بینالمللی شده است.
البته ترامپ هنگام صدور دستور انتقال سفارت آمریکا به بیت المقدس گفته ایالات متحده همچنان به راه حل ایجاد دو کشور مستقل پایبند خواهد ماند و تأکید کرده که به رسمیت شناختن پایتختی بیت المقدس، به معنی جانبداری کاخسفید از یکی از طرفین نیست و تصمیم نهایی دربارهی مرزبندی و تقسیم بیت المقدس بر عهدهی دو طرف درگیر است.
با این حال نتانیاهو، نخستوزیر رژیم صهیونیستی گفته سخنان ترامپ «گام مهمی به سوی صلح بود، چون فقط صلحی قابل قبول است که اورشلیم را پایتخت کشور اسرائیل بشناسد». درحالی که حکومت خودگردان فلسطین به نیمهی شرقی بیت المقدس هم راضی است و این بخش از شهر را پایتخت خود و کشور مستقل فلسطین قلمداد میکند، اما اسرائیل بیت المقدس را شهری یکپارچه و «پایتخت ابدی» خود میداند.
فلسطینیان شرق قدس را پایتخت آیندهی «کشور فلسطین» میدانند؛ کشوری که موجودیت آن با اقدام غیرقانونی ترامپ بطور جدی به خطر افتاده است. هرچند مقامات کاخ سفید گفتهاند این اقدام ترامپ مرزهای کنونی را تغییر نمیدهد و عملی شدن این اتفاق سالها زمان می برد اما بدون شک این چراغ سبز مقدمهای است برای اشغال کامل این شهر، محو تدریجی فلسطین از روی نقشه و تحقق رویای شوم کشوری یکسر صهیونیستی.
واقعیت این است که ترامپ با نادیده گفتن تمامی هشدارهای سران کشورهای منطقه، جامعهی جهانی و حتی همپیمانان خود سند انتقال سفارت آمریکا به بیت المقدس را امضا کرد و پایتختی این شهر برای رژیم اشغالگر قدس را از جانب خود رسمی کرد. منتقدان بینالمللی این تصمیم از جمله فرانسه، انگلستان، آلمان چین، روسیه، مصر، اردن ، لبنان، ترکیه و... ترامپ، معتقدند این کار علاوه بر به تعویق انداختن روند صلح در فلسطین، اوضاع خاورمیانه را پیچیدهتر از قبل میکند و در نهایت تنشهای این ماجرا رسیدن به صلح در خاورمیانه را نیز تحت الشعاع قرار میدهد.
درحالی که محمود عباس، رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین، گفته آمریکا با این اقدام خود نقش میانجیگری برای رسیدن به صلح در فلسطین را رها کرده است، اسماعیل هنیه، رهبر «حماس»، به این حد قناعت نکرده و فلسطینیها را به قیامی دوباره برابر اسرائیل فراخوانده است؛ انتفاضهای دیگر. در پی این اتفاقات دیروز رامالله –مرکز تشکیلات خودگردان فلسطین در بیت المقدس- شاهد درگیری فلسطینیان با نیروهای اشغالگر بود.
در مجموع به نظر میرسد مادامی که در سیاستهای کلی دو حزب سیاسی اصلی آمریکا یعنی دموکراتها و جمهوریخواهان، این عبارت نوشته شده که «بیت المقدس پایتخت اسرائیل بوده و پایتخت اسرائیل باقی خواهد ماند»، این به رسمیت نشناختن و مخالفتهای لفظی رؤسای جمهوری مختلف آمریکا چیزی بیشتر از فریب افکار عمومی نبوده و تصمیم ترامپ برای قطعیت بخشیدن به این موضع، صحبتهای اخیر ترامپ مبنی بر ادامهی مذاکرات صلح را نیز بیاعتبار میکند.
در هر حال همهی این ماجراها و کشمکشها بر سر تصرف بیت المقدس، گذشته از مسائل حقوقی و حقانیت فلسطینیان، ریشه در باورهای مذهبی دارد؛ همان باورهای افراطی صهیونیستی که موجب شد یهودیان پس از قرنها تصمیم بگیرند به «سرزمین موعود» بازگردند؛ سرزمینی که به نظر آنان مرکز جهان هستی است و در تورات وعده داده شده «متعلق» به بنی اسرائیل است و حالا کشمکش بر سر این «مالکیت تاریخی» است.
در مقابل مسلمانان نیز قبلهگاه اول خود را در این شهر میبینند و تقدس بسیاری برای آن قائلند و تا زمانی که یهودی، یهودی و مسلمان، مسلمان است این کشمکش پابرجاست. البته آنطور که در اکثر روایتهای مسیحی آمده و بر اساس باور مسیحیان، حضرت عیسی را نیز در همین شهر به صلیب کشیدند و از آنجا عروج کرد اما فعلاً مسیحیان دربارهی این شهر ادعایی ندارند؛ تا چه پیش آید!
ایسنا - میثم خدمتی
انتهای پیام