به گزارش خبرنگار «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ دانشگاهی که به دستور رضاشاه در سال 1313 برای ترویج گفتمان سکولار و غرب زده، همچنین تقویت پایههای حکومت پهلوی تأسیس شد نوزده سال بعد تبدیل به مبدأ تحولی برای کشور و همچنین خاندانش شد.
این مبدأ تحولساز در بطن خود جنبشی را پروردید که در ادامه راه بدل به جنبشی اسلامی-ضد استکباری شد و از سببسازان برچیدهِ شدن سلطنت پهلوی نام گرفت.
جنبش دانشجویی که ما آن را با روز 16 آذر میشناسیم، روزی که به نام و به یاد سه دانشجوی شهید ضدِ استکبار (مصطفی بزرگنیا، احمد قندچی و مهدی شریعترضوی) روز دانشجو نام گرفت.
حال به مناسبت این روز قصد داریم در متن پیش رو نگاهی به تاریخ این جنبش -پیش از به ثمر نشستن انقلاب اسلامی- بیندازیم.
جنبشی با خواستههای صنفی
از سال1313 تا 1320 و با ورود اقشار متوسط جامعه به فضای آکادمیک دانشگاهی و ارتباطگیری با اساتید به اصطلاح فرنگ رفته و قشر روشنفکر، جرقههایی از حرکات و خواستههای صنفی-اجتماعی در میان دانشجویان دیده میشود که در فضای خفگان رضاخانی فرصت بروز و ظهور نمیابد، پس از عزل رضا خان از سلطنت و با باز شدن اندک فضای سیاسی کشور، اعتراض به اوضاع اقتصادی کشور، برابری طلبی و اعتراض به تبعیض اجتماعی عمده مطالبات قشر دانشجو را تشکیل میدهد.
در این بین احزاب با توجه به مطالبات دانشجویان دست به نفوذ و عضوگیری از میان قشر داشنجو زده و کمکم به این خواستههای صنفی جهت سیاسی میدهند.
حزب توده با تبلیغ اندیشههای مارکسیستی در پوشش برابری طلبی توانست عده زیادی از دانشجویان را تحت تاثیر قرار داده و جذب خود کند از آن سو نیز ناسیونالیستها در رقابت با حزب توده با بر دست گرفتن شعارهای ضد استعماری، مبارزه با سلطه انگلستان بر منابع نفتی ایران را هدف خود مشخص کرده به رهبری و حمایت مصدق و فاطمی توانستند در میان قشر دانشجو نفوذ کرده و طرفدارانی برای حزب خود کسب کنند.
سازمان دانشجویان و جوانان مبارز وابسته به "جبهه ملی" و سازمان جوانان حزب توده برخاسته از "حزب توده" دو تشکل دانشجویی حزب محوری بودند که توانستند عمدهی داشنجویان را به خود جذب کنند.
اما دانشجویان مذهبی به علت سیتره فضای سکولار در دانشگاه و همچنین نبود چهرهای به عنوان رهبر جریان و ایدئولوگ از قدرت و نفوذ چندانی برخوردار نبودند.
انجمن اسلامی دانشجویان هم که در سال 1322 تاسیس گردید در آن دوره توان رقابت با ناسیونالیستها و مارکسیستها را نداشت و عمده فعالیت این انجمن در همراهی با دانشجویان طرفدار جبهه ملی علیه تبلیغات ضد دینی مارکسیستها خلاصه میشد.
جنبشی سیاسی شده
پس از وقوع کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ و در تنگا قرار گرفتن افراد وابسته به حزب توده، تشکلهای با گرایش مارکسیستی در دانشگاه نیز دچار محدودیتهایی شده و از فعالیتشان تا حدودی کاسته شد از آن سو جبهه ملی، پس از دستگیری مصدق و اعدام فاطمی به انفعال دچار شد و دانشجویان طرفدار جبهه ملی در ائتلافی مستقل با عنوان نهضت مقاومت ملی و با همراهی انجمن اسلامی دانشجویان تظاهرات و اعتصابهایی را در دانشگاه تهران تدارک دیده و برنامه ریزی کردند که یکی از آنها منجر به واقعه 16 آذر و شهادت 3 دانشجوی دانشگاه تهران شد؛ واقعهای که سبب پررنگ شدن اعتراضات نسبت به استبداد حکومت پهلوی و غلظت یافتن احساسات ضد امریکایی شد.
از این تاریخ به بعد جنبشی که بیشتر به دنبال خواستههای صنفی بود به مطالبات خود رنگ و بوی سیاسی داد و مستقیما تغییر در حکومت پهلوی را به عنوان هدف خود برگزید، البته دانشجویان به علت کنترل شدید و امنیتی فضای دانشگاه و همچنین از هم پاشیدگی تشکلها پس از کودتا28 مرداد و واقعه 16 آذر تا سال 1342 آنچنان فرصت بروز اعتراضات را پیدا نمیکنند.
جنبشی اسلامی
از سال 1342به بعد و آغاز حرکت انقلابی-اسلامی امام خمینی(ره) علیه دیکتاتوری پهلوی، موج اسلامگرایی راه خود را از میان توده مردم به فضای دانشگاهی باز میکند و دانشجویان در غیاب و انفعال جریان سکولارِ ناسیونالیست و مارکسیست در دانشگاه با ایده و تفکری آشنا میشوند که در راه مبارزه با استکبار و استبداد الگویی کارآمد معرفی میکند.
از آن سو با ورود چهرههایی با گرایشات دینی و مذهبی به فضای دانشگاهی و ارتباط گیری با قشر دانشجو توسط افرادی چون شهید مطهری، شهید بهشتی، شهید مفتح، علامه جعفری،آیت الله طالقانی، آیت الله خامنهای، مهندس بازرگان و دکتر بهشتی گرایش دانشجویان به روش و راه مبارزه دینی-اسلامی بیش از پیش جلب میشود.
هم زمان با تقویت شدن انجمن های اسلامی در دانشگاه تهران، شهید چمران با تشکیل انجمن های اسلامی خارج کشور فضایی برای ارتباط گیری دانشجویان داخل و خارج از کشور را فراهم کرد که سبب شد حرکات تبلیغی و اعتراضی دانشجویان هم افزا شده و در رسانههای بین المللی بازتاب پیدا کند.
تا قبل از افزایش گرایشهای اسلامی در تشکلهای دانشجویی به علت فضای سکولار غالب بر این تشکل ها و همچنبن برخاسته از احزاب بودن آنها، ارتباطی بین بدنه جنبش دانشجویی و توده مردم دیده نمیشود و خواست این تشکلها سنخیتی با خواست و نیاز جامعه ندارد.
اما با افزایش و غلبه گرایش اسلامی - دینی در دانشگاهها شاهد آن هستیم که جنبش دانشجویی با جنبش و انقلاب مردمی پیوند میخورد و استقلال خود را بازمیابد.
حال مطالبه این جنبش با خواست مردم یکی است و از همینجاست که همافزایی جنبش دانشجویی در همراهی با انقلاب اسلامی سبب میشود تا روند پیروزی انقلاب اسلامی سرعت گرفته، نقش و جایگاه این جنبش را در تاریخ انقلاب اسلامی خاص و جاودانه کند، تاریخ جنبش دانشجویی در ایران نشان داده هرگاه تشکلهای دانشجویی با حفظ استقلال خود تبدیل به صدای مردم شدند، توانستهاند تاثیرگذار باشند نه آن زمانی که تبدیل به بلندگوی احزاب و جریانات شدند.
* گزارش از مسعود امیری
∎