خبرنامه دانشجویان ایران: اکبر بهاری// 16 آذر هر سال در کنار همه مناسبت های ریز و درشت سررسیدها، حکایتگر نسلی است که در روزگار خاموش پساکودتا شمع شدند و ایستادند. 16 آذری که همچنان پس از 6 دهه بوی خون، بوی مردانگی و طراوت یک ایستادگی جانانه را می دهد.
تاریخ دانشکده فنی تهران به سال 32 ایستاده به نظاره، جوانانی را در آغوش کشید که جغرافیای استکبار را تکان دادند و فرهنگی شدند به قدمت یک ملت. 3 دانشجویی که در روزگاری که نفهمی حاکم بود خوب فهمیدند که برای ماندن باید ایستاد.
روز دانشجو؛ روز فهمیدن پیدا و پنهان ، زشت و بزک شده؛ الهیات فرهنگ مستبد و مستکبری است که جا و مکان نمی شناسد. یک روز در آمریکا متجلی می شود روزگاری در درون خویشتن. 16 آذر روز خلاصی از آمریکا درون و بیرون است. خوی استکباری و امریکایی مرز نمی شناسد و دانشجوی با مبدایت 16 آذر 32 می بایست مواظب باشد میله های مرزی را جابجا نکند. در این روزگاران که در روز روشن حقیقت ذبح می شود و دنیا در حال تجربه جهالت مدرن است باید از این فهمیدن های متعارف غیر انقلابی خلاص شد.
16 آذر تجلی فرهنگ ننشستن، جنگ و مبارزه است با جُنگ و شادی صنمی ندارد. مختصات حقیقی 16 اذر خون و خون دادن و شهادت است. مختصات 16 آذر با خون برتارک دانشگاه نقش بسته و در گذر زمان و چرخش قهرمانانه چریکان خسته دیروز زدوده و تحریف نمی شود.
دانشگاه و دانشجو با این شناسنامه به انقلاب معرفی شده و دانشگاه با این برجستگی معزز و محترم است.جنبش دانشجویی نیز اکنون میراث دار این راست قامتانی است که در روزگار آقایی آمریکا، خم به ابرو نیاورده و بت استکبار را با اراده ابراهیمی در بتکده شکستند. هر چند این روزها جنبش دانشجویی این روزها بواسطه بی مسئلگی و گریزان شدن از درد حقیقی مردم در محجوریت و مستغرق در فضای مجازی است.
دانشگاه با این ویژگی ها دانشگاه شد و رشد و بالندگی یافت. علی الاسف جریان نمک نشناس و مغرضی همواره تاب دیدن این عزت و استقلال را نداشته و به سان بسیاری از مسایل دیگر در کشور، تلاش کرده مسایل فرعی را جایگزین ارزش های اصلی کند. جریان پر سرو صدا که سعی می کند دانشگاه را آنچه هست نشان ندهد و قلب واقعیت کند.
یکی از جفاها و خطاهای نابخشودنی این جریان نمک نشناس در دانشگاه، مسئله آزادی در دانشگاه ها است. جریانی مغرض که تلاش کرده است نشان دهد دانشگاه با آزادی تنافی و تضاد دارد و دانشگاه بعد انقلاب تهی از آزادی است.
جریان مغرض پس از انقلاب در تلاش بوده با ادبیات و اشکال مختلف این مسئله را زنده نگه دارد و عده ی فریفته نیز به این مسئله مستمسک شوند و دانشگاه را به تهدیدکده و آکنده از رعب و وحشت تصویر سازی کنند.
زشت واژه های مانند «دانشگاه امنیتی است »یا «دانشگاه پادگان است» یا «دانشگاه مرده نیست » و یا «دانشگاه خون می خواهد» به دنبال القای این کذب واره بودند که دانشگاه در تقابل با آزادی است. حال آنکه هر انسان آزاده و منصفی شهادت می دهد آزادی حقیقی در دل دانشگاه است ولی قابل قبول است بگویم که درجات آن در دورانی فروکاسته یا فوران یافته است. ولی جریان آزادی هیچ گاه در دانشگاه و کشور ته نکشیده است و همواره راس نظام حامی دانشگاه آزاد و آزاد اندیش با مختصات اسلامی بوده است.
این کد واژه های مغالطه آمیز پارادوکسیال «تقابل دانشگاه و آزادی»، این مثال نغز را به ذهن تداعی می کند که فردی برای تفریح به جنگل رفته بود و بعد برگشت تاسف می خورد که درختان مانع دیدن جنگل شد. این مثال نغز شرح و حال عده ی غافل در دانشگاه ها است. عده ای که اتفاقا تریبون های بلند و رسمی در دست داشته و دارند ولی با وقاحت این افراد و جریان ها فریاد می کشند که آزادی در دانشگاه نیست! با این اوصاف نباید در سلامت عقل این جریان ها تشکیک کرد؟!
این جریانات مغرض که بویژه در سال های اخیر مدام در حال پوست اندازی و زایش کور است در همه سال ها بویژه امسال بشکلی موسع دنبال احیای این حرف غلط و نخ نما شده در فضای عمومی کشور هستند که بگویند دانشگاه امنیتی و خفقان است.
این مدعیان پوچ اندیش و بدهکار 1- باید بدانند امنیت پایه و اساس کشور است حق ندارند پنبه امنیت را بزنند و خدشه ی به امنیت و نظم و نظام کشور وارد کنند که چه بسا نظامی گری و امینت را پاس داشتن خود افتخاری است.
2-آمار و ارقام نشان می دهد همه جریان ها در دانشگاه صاحب تریبون هستند و افراد و جریانات مختلف در دانشگاه در برنامه و متینگ های مختلف حضور دارند. در تریبون ها و نشریات مختلف اظهار فضل می کنند و به انحا مختلف سیاسی، هنری، فرهنگی دفتر و دستک دارند . در آزادی کامل معترض می شوند و صریح و بی پرده و بدون لکنت مطالبه گری و چه بسا تجمع و تحصن می کنند.
تلخ تر اینکه امروز اتفاقا تریبون دانشگاه های کشور در دست حامیان همین جریان هست. زیباکلام ها و .. با پول بیت المال دعوت می شوند و چه تهمت و شبهه های را که در اوج آزادی ! به نظام نثار نمی کنند. افرادی که حادترین مشکل سیاسی را دارند و خودشان هم باورشان نمی شود ولی متاسفانه در کمال آزادی در تریبون مقدس دانشگاه طلبکارانه حاضر می شوند و ندای هل من مبارز سر می دهند.
3- این جریان مغرض صم و بکم را توصیه می کنم تاملی در اوضاع دانشگاه های کشورهای مدعی آزادی داشته باشند که ببینند، جریانی اگر کوچکترین نقد واردی را به پایین تر عنصر سیاسی یا بخش کشور بیان کند چگونه بایکوت می شود!در همین کشورها چه سخت گیرانه در دانشگاه ها آزادی توزیع می شود.
دانشگاه در مختصات انقلاب اسلامی، نه پادگان است، نه امنیتی است، نه مرده ؛ دانشگاه در جغرافیای انقلاب اسلامی زنده ، بشاش ، چمران پرور و انسان مومن و متعبد و متخلق ساز است. در یک کلام دانشگاه ؛ دانشگاه است.
∎