صاحبخبر - شهاب زمانی*- با نگاهی به تاریخ جنبش های اجتماعی که قسمتی از تاریخ هر ملتی محسوب
می شوند،می توان برهه های را رصد کرد که بسیار تاثیرگذار و همچون موتور محرکه ای ، حرکت آن جنبش و حتی ملتشان را نیز تحت تاثیرخود قرار داده و با گذشت زمان نه تنها به فراموشی سپرده نشده، بلکه همچون چراغی پر فروغ، چشمان جویندگانش را بسوی خود معطوف داشته است. جنبشهای دانشجویی نیز به عنوان یک جنبش اجتماعی در کشورهای مختلف به علت پیشرو بودن ذاتی خود، همواره از تاثیرگذارترین جنبش های اجتماعی محسوب بوده، که توانسته اند در نبود احزاب مستقل و نهادهای مدنی تاثیرگذار، به عنوان «وجدان بیدار و زبان گویای جامعه» در مواقع حساس و مهم تاریخی و عمدتا در در برابر حکومت های اقتدارگرا، قد علم کرده و از این بابت نیز هزینههای زیادی را نیز به طرق و انحای مختلف پرداخت کرده و می کنند. هرچند این حرکتهای دانشجویی به علت تقابل غیر انعطاف غالب حکومت ها، نتوانسته مسیر حرکت جامعه را، دچار تغییر اساسی کند، ولی با این وجود قادر بوده جرقههایی را در ذهن ملتها پدیدار و مسیراجرای برنامه های حکومت هایی را که در مسیر منافع ملت های خود قدم برنداشته اند را غالبا دچار وقفه ، تعلل و حتا توقف کنند. بدون شک طی یک قرن گذشته، جنبش های دانشجویی در کشورهای مختلف و بالطبع در کشور ما نیز،بنا به رسالت حقیقت جویی و عدالت خواهی خود، روزهایی را از خود به یادگار گذاشته اند که تاریخ ملت ها ، قادر به فراموش کردنشان نیست. قطعا در جوامع ای که از بی ثباتی و تنشهای سیاسی، حکومتهای کودتا، سلب آزادیهای مشروع و محرومیتهای مختلف رنج می برند، دانشجویان بهعلت نبود سازوکار درست و قانونی، به سمت اعتراض های شدید و دامنه دار روی میآورند که مسلما چیزی جز کشته شدن یا برخوردهای خشن و سلبی نیز در انتظارشان نخواهد بود. وقوع کودتای 28 مرداد 1332 و سرنگونی دولت دکتر مصدق ، از وقایع مهمی بود که باعث انحراف حرکت تاریخی ملت ایران و دورشدن از خواسته آنها یعنی تشکیل یک نظام مردم سالار شد. مسیری که می توانست ایران را با همه پتانسیلهای خاص فرهنگی، سرزمینی، جمعیتی و غیره، بهعنوان یک دموکراسی نو ظهور به کشوری قدرتمند و الگویی برای کشورهای استبدادزده و استعمارزده جهان در آن عصر، تبدیل کند. این خود دلیلی کافی بود که دولت کودتا با ایجاد اختناقی تمام عیار برای سیاسیون غیر همسو، علاوه بر محاکمه نخست وزیر محبوب ملت، زمینه عادی سازی روابط با بریتانیا (به عنوان مسبب اصلی کودتای شوم 28 مرداد ) را فراهم کند. اعلام سفر قریب الوقوع ریچاردنیکسون معاون رئیس جمهوری ایالات متحده دیگر کشور پشتیبان کودتاچیان، به نوعی دهن کجی به ملتی بود که در مسیر گذار از حکومت پادشاهی قاجار تا برقراری نظام مشروطه و از حکومت استبداد رضاخانی تا دولت ملی مصدق ، هزینه های زیادی را پرداخته بود . این طبیعت کشورهای جهان سوم بود که ملتهایشان، حقوق مدنی و
آزادی های خدادادی خود را نه با اختیار، بلکه باالاجبار و عمدتا به طرق غیرمسالمت آمیز و با اعتراضات گسترده از حکومت هایشان طلب کنند. اینچنین بود که در ۱۶ آذر ۱۳۳۲ و درست چند ماه پس از کودتای ننگین انگلیسی _آمریکایی ، دانشجویان دانشگاه تهران ، به علت حضور ماموران در محوطه دانشگاه ، اقدام به سخنرانی های روشنگرانه و اعتراضی در کلاسهای درس کردند که با گسترش ناآرامیها و هجوم نیروهای ویژه امنیتی به دانشگاه، منجر به شهادت سه دانشجوی دانشکده مهندسی به نام های احمد قندچی، آذر (مهدی) شریعترضوی و مصطفی بزرگنیا و مجروح شدن تعدادی دیگر از دانشجویان شد، جنایتی که با اعتراضات گسترده داخلی و جهانی نیز روبرو شد؛ با این وجود فردای آن روز ریچارد نیکسون ، دکترای افتخاری خود را در رشته حقوق از همین دانشگاه دریافت کرد. و چه زیبا دکتر علی شریعتی در باره شهدای دانشجو نوشته است:«اگر اجباری که به زنده ماندن دارم نبود، خود را در برابر دانشگاه آتش میزدم، همانجایی که...، «آذر» مان، در آتش بیداد سوخت، او را در پیش پای «نیکسون» قربانی کردند! این سه یار دبستانی که هنوز مدرسه را ترک نگفته اند، هنوز از تحصیلشان فراغت نیافتهاند، نخواستند ـ همچون دیگران ـ کوپن نانی بگیرند و از پشت میز دانشگاه، به پشت پاچال بازار بروند و سر در آخور خویش فرو برند. از آن سال، چندین دوره آمدند و کارشان را تمام کردند و رفتند، اما این سه تن ماندند تا هر که را میآید، بیاموزند، هرکه را میرود، سفارش کنند. آنها هرگز نمیروند، همیشه خواهند ماند، آنها «شهید» هستند. این «سه قطره خون» که بر چهره دانشگاه ما، همچنان تازه و گرم است.»
با اینحال پیروزی انقلاب اسلامی در بهمن 57 و با «شعار استقلال ، آزادی و جمهوری اسلامی» نوید بخش حکومتی مردم سالار، همراه با همه آمال و آرزوهای ملتی بود که در مسیر استقلال طلبانه و رهایی خود از هرگونه استبداد داخلی و استعمارخارجی با بهره گیری از فرهنگ غنی ایرانی- اسلامی خود ، تلاش کرده بودند. امروز نیز دانشجویان این سرزمین هرچند در طیف های متعدد ولی همچنان در مسیری حقیقت جویی و عدالت خواهی قرار دارند .هرچند حرکت این دانشجویان در چهار دهه گذشته با فراز و فرودهایی همراه بوده ، با این حال دانشجوی ایرانی جلوتر از هر آزادیخواهی ،عدالت خواهی ،وطن پرستی، دین مداری، متجددی، سنت گرایی و هر آنچه در آرمانها و ایده آلهای ملتش وجود دارد، حرکت می کند، می اندیشد، آرزو دارد و فعالیت می کند. دانشجویان نه به دنبال خواسته های صنفی خود ،بلکه آنها در پی اصلاح جامعه از کژیها و نابرابری هایند .طبیعت خردورزش او را به تامل و تفکر در گذشته و مسیر پیش روی جامعه اش وا می دارد ، پس اوست که باید به علت قرار گرفتن در جایگاه خردورزان و آموزش علم و دانش، مسئولیت تحلیل و پیگیری مطالبات جامعه اش را به دوش کشد. با این وجود به نظر می رسد وجود تکثر افکار ، عقاید و نظرات طیف های دانشجویی و نبود انجمن های صنفی قوی و منسجم، در برهههایی دانشجویان را وجه المصالحه و مورد سوء استفاده گروهها و جناح های سیاسی قرار داده و دانشجویان را به خواسته های به حقشان از جمله تاثیرگذاری در سیاستگذاری های کلان جامعه، نرسانده است. این امری مسلم است که دانشجویان همیشه و همچنان به عنوان عصاره خرد ملتها و نیرویی موثر ، در مسیر حفظ و پاسداری از حقوق ملت در برابر دولت ها و منافع ملی در برابر قدرتهای خارجی عمل میکنند، مسیری که نیازمند هوشیاری، دقت عمل، درک و تحلیل صحیح شرایط جامعه، کشور و فضای بین المللی است.
*کارشناس ارشد علوم سیاسی∎