شناسهٔ خبر: 22854062 - سرویس علمی-فناوری
نسخه قابل چاپ منبع: روزنامه شرق | لینک خبر

از مبارزه با امپریالیسم تا سیاست‏گریزی امروز

مراد کاویانی‌راد-هیئت علمی دانشگاه خوارزمی

صاحب‌خبر -

16 آذر در ذهن من که ورودی نیمه نخست دهه 70 به دانشگاه هستم، یادآور روزهایی است که تشکل‏های دانشجویی وسط محوطه دانشگاه تجمع می‏کردند و به بهانه سالروز این واقعه، هم به نقد کارکرد دولت وقت می‏پرداختند و هم به کسانی که سودای روابط با آمریکا را داشتند می‏تاختند. به اولی به خاطر دوری از آرمان‏های انقلاب در حمایت از محرومان، مستضعفان و پابرهنگان و دومی را به‌دلیل سازشکاری با شیطان بزرگ و استکبار جهانی، مرگ می‏فرستاد. سن و تجربه ما کمتر از آنی بود که بدانیم این شعارها از کجا آمده‏اند؟ جریان‏هایی که به انجمن‏های اسلامی دانشجویان از جهت فکری خط می‏دادند چه ماهیتی دارند؟ آیا بین این آرمان‏ها و آرمان‏های نخستین کسانی که دانشگاه را کانون مبارزه با امپریالیسم آمریکا در ماه‏های پس از کودتای 28 مرداد قرار داده بودند پیوندی وجود دارد؟ 16 آذر در تاریخ جنبش دانشجویی ایران یادآور شهادت سه نفر از دانشجویان دانشگاه تهران به نام‏های آذر(مهدی) شریعت‌رضوی، هوادار جبهه ملی ایران، مصطفی بزرگ‌نیا و احمد قندچی، هوادار حزب توده ایران است. این در زمان تشکیل جبهه مشترک حزب توده و جبهه ملی ایران کودتای ۲۸ مرداد و برآمدن دولت کودتا بود. در این دوره حزب توده نفوذ گسترده‏ای میان دانشجویان داشت. به گفته رئیس وقت دانشگاه تهران به سفیر انگلیس، اکثر چهار هزار دانشجوی این دانشگاه به‌شدت تحت‌تأثیر حزب توده بودند. از بنیادی‏ترین اهداف و برنامه‌های حزب توده در ایران «دفاع از زحمتکشان و متشکل‌کردن آنها» بود. با وجود برخورد خشن پهلوی دوم با جریان‏های چپ، سیری در ادبیات روشنفکری پیش از انقلاب دست‌کم تا سال 1355 چیرگی اندیشه و آرمان سوسیالیستی-مارکسیستی بر دانشگاه‏ها و دیگر کانون‏های اندیشه‏ورزی را به‌خوبی می‏نمایاند. برای نمونه گفتمان غالب جنبش دانشجویی این دوره، نمودی عدالت‌طلبانه، فقرستیزانه، ضداستعماری، ضدامپریالیستی و ضدسرمایه‎داری دارد. با پیروزی انقلاب که عمدتا محصول حضور طبقات فرودست و طبقه متوسط به‌شمار می‎رفت و در پی کوشش‏هایی که به حذف حزب توده انجامید، شعارهای آنها این‌بار با رنگ‌ولعاب انقلابی و اسلامی در کانون توجه پیشگامان انقلاب و تشکل‏های اسلامی دانشجویی قرار گرفت. با این تفاوت که در حوزه سیاست داخلی تأکید بر عدالت و در سیاست خارجی رویارویی با استکبار جهانی (همان امپریالیسم پیشین) و در رأس آن به رهبری آمریکای (این‌بار جهانخوار) هسته مطالبات جنبش دانشجویی در پیروی از امام خمینی (دانشجویان پیرو خط امام) قرار گرفت. در این میان، اتحادیه انجمن‌های اسلامی دانشجویان (دفتر تحکیم وحدت) تا اوایل دهه1370 پرچمدار مطالبات جنبش دانشجویی به‌شمار می‎رفت. در آغازین سال‌های پس از اشغال سفارت (لانه جاسوسی)، دفتر تحکیم با بهره‏گیری از منزلت و اعتبار برخاسته از اشغال سفارت (لانه جاسوسی)، در نهادهای انقلابی نفوذ گسترده‏ای یافت و کوشید توان خود را مصروف پاسداشت انقلاب اسلامی، توسعه ایران اسلامی و رفع عقب‌ماندگی‏های ایران کند. در دهه 70  رخدادهایی در مقیاس داخلی و جهانی سر برآوردند که بسیاری از انگاره‏های پیشین را به چالش کشیدند. رویدادهایی مانند فروپاشی شوروی، چیرگی گفتمان لیبرال‌دموکراسی و جهان تک‌قطبی در مناسبات جهانی، ناکارآمدی و سرنگونی نظام‏های استبدادی سوسیالیستی، گسترش فساد تدریجی و عدم برخورد جدی و ریشه‏ای با فساد و با مفسدان، حرکت ناکام دولت وقت به سمت بازار آزاد، چیرگی رویکرد روشنفکری دینی منتقد در دانشگاه‎ها و فاصله‌گرفتن از فضای انقلابی آغاز دهه 60 به بازنگری در مطالبات و نقد دست‌کم بخشی از قوا از سوی جریان سیاسی غالب دانشجویی (دفتر تحکیم وحدت) انجامید، به‌گونه‏ای که نسل جدید انجمن‎های اسلامی در مقام نقد و تبری اسلاف خود از اشغال لانه جاسوسی برآمدند. چهره‏های سیاسی انقلابی که در سال‌های آغازین انقلاب از ارکان دولت به هر دلیلی کنار نهاده شده بودند، دوباره در کانون توجه انجمن‎های اسلامی قرار گرفتند. مجموعه شرایط یادشده در نهایت در قالب دوران اصلاحات و دوم خرداد 1376 و پیروزی محمد خاتمی سر برآورد. از این پس، جنبش دانشجویی در انجمن‌ اسلامی دانشجویان دیگر نه در جایگاه نقاد قدرت، بلکه به‌عنوان یکی از تشکل‌های عمده اصلاح‌طلبان فعال در مناسبات قدرت قرار گرفت. موقعیت جدید این تشکل، بازدارنده نقش نقادانه آن شد، به‌گونه‏ای که گاه در مقام توجیه‏گر نارسایی‏ها برمی‏آمد، هرچند الزاما همه افراد فعال در مجموعه دانشجویی موافق پیوستن انجمن‏های اسلامی به قدرت نبودند. ناکامی جریان اصلاح‌طلبی در رسیدن به جامعه مدنی و قانون‌مدار، آزادی‌ بیان و توجه ویژه به نیازها و جوانان به‌واسطه آماده‌نبودن زیرساخت‏ها و مقاومت در برابر موج جدید مطالبات از یک سو به افول اقبال جامعه از اصلاح‌طلبان انجامید و از سوی دیگر برخورد با جریان دانشجویی در شکل بازداشت فعالان و حمله به تجمعات دانشجویی در حمله به کوی دانشگاه تهران و ناتوانی دولت مستقر در حمایت از دانشجویان از اوایل دهه 80 به افول اثرگذاری جریان دانشجویی بسان گذشته و به‌عنوان یکی از گروه‌های مرجع انجامید. با پیروزی محمود احمدی‌نژاد، عملا بخش کلان جریان جنبش دانشجویی در قالب انجمن اسلامی دانشجویان و دفتر تحکیم دچار استحاله درونی شدند و جریان‏هایی با منش و کنشی متفاوت با گذشته سر برآوردند؛ کنش و منشی که با وجود بزک‏های سیاسی کمتر نماینده جریان غالب خواسته‏های دانشجویی هستند و عملا سکوی پرتاب دانشجویان به سوی احزاب و جریان‏های سیاسی برون‌دانشگاهی شده‎اند. امروز مطالبات دانشجویی کمتر آرمان‎گرایانه و فراملی است و بیشتر نمودی صنفی و عرفی دارد. گسترش تحصیلات تکمیلی، افزایش شمار دختران دانشجو که سیاست را امری مردانه و خطرناک می‎دانند، ناکارآمدی ساختار موجود در ایجاد اشتغال و جذب دانشجویان و ترس از برخوردهای انضباطی و امنیتی برون‌دانشگاهی و... جنبش دانشجویی را به رکود کشانده است و اندک امیدی نیز که با پیروزی حسن روحانی پدید آمد، دست‌کم در دور دوم دولت ایشان، به‌ویژه در جریان انتخاب وزیر علوم رو به افول نهاده است. از دیگر سو، فناوری‏های جدید، به‌ویژه تلگرام که تا ساعت‌ها در طول روز دانشجویان را به خود مشغول می‌دارد، طرح بسیاری از مطالبات محدودشده را از فضای حقیقی به فضای مجازی کشانده است. واکاوی کنش‏های جدید دانشجویان و تشکل‏های دانشجویی نشان می‏دهد که هیچ تشکل دانشجویی امروز دیگر نماینده مطالبات اکثریت دانشجویی نیست و دانشجویان کمتر حاضر هستند به این تشکل‏ها بپیوندند. جهت‏گیری سیاسی دانشجویان کمتر با نقد عالمانه و ایدئولوژیک همراه است و در کلیت خود بی‏تفاوتی نسبت به تحولات کشور را در پی داشته است و طبیعتا این بی‌تفاوتی با آرمان‏های انقلاب ناسازگار خواهد بود و در آینده هزینه‌های کلانی را در‌پی‌خواهد داشت.