تحصن فارغالتحصیلان دانشگاه صنعت نفت در اعتراض به آنچه سرباززدن وزارت نفت از استخدام آنان «عنوان» میشود، سوژه داغ این روزهاست. اصولا ذهن ناخودآگاه در هر رویدادی که «اعتراض قشر دانشگاهی» را در ضمن داشته باشد، اعتراض را «بحق» قلمداد میکند، بیآنکه از زوایای پنهان –یا به عبارت بهتر، پنهانشده در هیاهوها- آگاه باشد. در اتفاق اخیر هم داستان به آنجا رسیده است که برخی رسانهها و بعضی نمایندگان محترم مجلس، – شوربختانه- بر آتش این اعتراضات میدمند و خود را با آن همدل و همراه میکنند. البته، میتوان درک کرد! همراهی با اعتراضهای دانشجویی – بیتحقیق درباره صحت مدعاها- همواره «لایکخور» خوبی دارد؛ اما شاید بد نباشد قبل از هرچیز درباره این ماجرا از خود چند سؤال ساده بپرسیم و در پی پاسخ آن باشیم.
1- آنچه در ظاهر دستاویز اصلی این اعتراضها است، استخدامنشدن برخی فارغالتحصیلان این دانشگاه در وزارت نفت و شرکتهای تابعه است. سؤال اینجاست: آیا دانشجویان و فارغالتحصیلان این دانشگاه، زمان کنکور و انتخاب رشته و دانشگاه، در دفترچه کنکور و اسناد مرتبط با آن، جایی خواندهاند که فارغالتحصیلی از این دانشگاه به معنای استخدام در وزارت نفت است؟ کجای دفترچه کنکور گفته شده وزارت نفت چنین تعهدی دارد که اینک از انجامنشدن این تعهد از سوی وزارت نفت سخن گفته میشود؟
2- بر اساس هیچ قانون و مقرراتی، وزارت نفت «ملزم و متعهد» به استخدام بیقیدوشرط همه فارغالتحصیلان این دانشگاه نیست و مقررات مصوبشده در سالهای دور، بهصراحت تأکید دارند صرفا دانشجویانی که از این دانشگاه با نمره «الف» فارغالتحصیل شوند، تنها از «آزمون کتبی» استخدامی معاف هستند و گذراندن سایر مراحل استخدام در وزارت نفت از قبیل مصاحبه عمومی، طب صنعتی و گزینش، کماکان درباره ایشان به قوت خود باقی است. مثلا فارغالتحصیلی که در مصاحبه علمی از صد امتیاز، نمرهای زیر 30 امتیاز کسب میکند، چگونه میتواند نیروی کارشناسی مفیدی برای صنعت نفت، بهعنوان حیاتیترین رگ اقتصادی کشور باشد؟
3- فرض محال که محال نیست؛ فرض کنیم – تأکید میکنم فرض کنیم- مقرراتی وجود دارد که وزارت نفت را ملزم به استخدام همه فارغالتحصیلان دانشگاه صنعت میکند؛ آیا این قانونِ خیالی، به معنای محرومکردن حیاتیترین و بزرگترین صنعت کشور از فارغالتحصیلان نخبه، فقط به این دلیل واهی که در دانشگاهی دیگر درس خواندهاند، نخواهد بود؟ در چنین شرایطی، شعار شایستهسالاری به کدام محاق خواهد رفت؟ آیا از مسئولان، نمایندگان مجلس و حتی دانشجویان و دانشگاهیان نباید انتظار داشت در صورت وجود چنین قانونی، به آن بهعنوان مانع جدی تحقق شایستهسالاری در صنعت نفت اعتراض کنند؟ اعتراضات فعلی با این تفاسیر چه نامی پیدا میکند؟ دفاع از تبعیض؟!
4- فارغالتحصیلان دانشگاه صنعت نفت در شرایطی حق مسلم استخدام در صنعت حیاتی نفت بهعنوان رگ اقتصاد کشور را برای خود متصور هستند که این صنعت بهعنوان بزرگترین و البته مهمترین صنعت کشور، بخش عمدهای از بازار کار دانشآموختگان را به خود اختصاص میدهد. محرومکردن فارغالتحصیلان رشتههای مرتبط در سایر دانشگاهها که بسیاری از آنان رتبه علمی بالاتری هم دارند، به معنای تبعیض در اختصاصدادن این بخش عمده از بازار کار به قسمی از جویندگان کار که ازقضا بعضا صلاحیت کمتری برای آن دارند، نیست؟ چه چیزی مشروعیت چنین تبعیض آشکاری را برای فارغالتحصیلان این دانشگاه ایجاد میکند؟ صرفا اینکه به هزینه وزارت نفت تحصیل کردهاند، مجوز این است که رانت ویژهای برای ایشان و هزینه مضاعفی برای صنعت نفت کشور ایجاد شود؟
5- صنعت نفت، صنعتی ملی است. همانگونه که انتظار داریم عواید این صنعت، متضمن منافع اقتصادی کشور باشد، باید نسبت به صبغه علمی و صلاحیتهای دانشگاهی بدنه کارشناسی این صنعت نیز حساس باشیم. انتظار میرود اگر اعتراضی به فرایندهای جذب نیروی انسانی در صنعت حساس و حیاتی نفت داریم، این اعتراضها در راستای رفع تبعیضهایی اینچنینی و تحقق شایستهسالاری باشد و نه خدای ناکرده تهیکردن این صنعت از بدنه کارشناسی و علمی مورد نیاز آن.