محمد صادق عابديني
سينماي مستند، در حال آماده شدن براي جشن سالانهاي است كه در قالب جشنواره «سينما حقيقت» برپا ميشود. در اين جشنواره قرار است بخشي از مهمترين آثار توليدشده در سينماي مستند، رونمايي و اكران شود، اما اين جشنواره تا چه حد ميتواند نمايشدهنده سيماي واقعي سينماي مستند ايران باشد و سينماي مستند در كجاي وقايع روز اجتماعي و سياسي ايران ايستاده است؟
امير تاجيك، مستندساز و مدير سابق شبكه مستند سيما در گفت و گو با «جوان» ميگويد: اگر ساختارها و مديريتها بتوانند با نگاهي تحولگرا و بهروز از ظرفيتهاي متنوع سينماي مستند بهره ببرند، تأثيرگذاري سينماي مستند و مخاطب چند برابر شده و جامعه آگاهتر و هوشيارتر به سوي آينده گام بر ميدارد. تاجيك خاستگاه سينماي مستند امروز ايران را به دو بخش سينماي تحت حمايت دولت و سينماي مستند مستقل تقسيم ميكند و ميافزايد: آمار و ارقام رسمي نشان ميدهد تعداد فيلمهايي كه در بخش خصوصي يا مستقيماً با سرمايهگذاري مستندسازان مستقل طي چند سال اخير توليد شدهاند، رو به افزايش است. اگر در اوايل دهه 70، بيش از 90 درصد فيلمهاي مستند توليدشده در كشور با سرمايهگذاري مستقيم تلويزيون يا يكي دو نهاد ديگر توليد ميشد، امروز اين رقم به زير 30 درصد تقليل يافته است.
اين امر ميتواند دلايل مختلفي داشته باشد كه معمولترين آنها بوروكراسي سنگين نهادهاي حمايتي براي سرمايهگذاري روي يك فيلم مستقل است و در حالت ديگر، انتظارات محتوايي است كه سرمايهگذاران دولتي از فيلمساز دارند. برخي مديران فرهنگي نيز حوصله و صبوري كافي براي توليد آثار خلاق مستند ندارند و بيشتر به افزايش آمار و تعدد توليدات فكر ميكنند تا به تأثيرگذاري محصول نهايي. براي ايجاد يك اتفاق جدي در حوزه سينماي مستند، بايد تلفيقي از فيلمهاي گوناگون با سلايق متنوع توليد شود. مدير سابق شبكه مستند سيما در پاسخ به اين سؤال كه جايگاه مستند در تلويزيون كجاست، ميگويد: وقتي ما در خصوص جايگاه مستند در بزرگترين رسانه رسمي كشور صحبت ميكنيم، بايد بزرگي كار را با همان ابعاد بسنجيم.
شهيد طهراني مقدم در جايي گفتهاند كه «تنها انسانهاي ضعيف به اندازه امكاناتشان كار ميكنند». با اين تعبير، رسانه ملي با توجه به گستردگي و بودجههايي كه صرف توليد «ژانر مستند» ميكند، متأسفانه نتوانسته آنچنان كه بايد، جايگاه قابل قبولي در جامعه داشته باشد و روز به روز هم اين نقشآفريني در حال كمرنگ شدن است، البته در اين ميان تلاشهاي اخير مديريت ارشد تلويزيون براي حركت در راستاي توليدات خلاق و فاخر مستند در استانهاي مختلف، قابلتوجه است. اين مدير سابق تلويزيون با اشاره به اينكه سالانه بيش از 40 ميليارد تومان در رسانه ملي، به عنوان يك كل، هزينه «توليدات مستند» ميشود، ميگويد: واقعيت اين است كه اين مبلغ چشمگير صرفاً صرف توليد «فيلم مستند» نميشود. بخش زيادي از اين بودجه صرف توليدات تركيبي است كه تنها نام «مستند» را به يدك ميكشند.
تاجيك ميگويد: بايد تلويزيون جريانساز باشد و جريانساز شدن نياز به مرجع شدن دارد كه متأسفانه مدتهاست سازمانهاي بزرگ فقط بزرگ مانده و آداب بزرگي را فراموش كردهاند. مديران فرهنگي بايد نگاه خود را از بودجه محوري به برنامه محوري تغيير دهند. اين مستندساز با تأكيد بر اينكه ميزان توليد مستندهاي كوتاه و بلند در شأن رسانه ملي نيست، ادامه ميدهد: بايد تلويزيون جريانساز باشد و جريانساز شدن نياز به مرجع شدن دارد كه متأسفانه مدتهاست سازمانهاي بزرگ فقط بزرگ مانده و آداب بزرگي را فراموش كردهاند. مديران فرهنگي بايد نگاه خود را از بودجه محوري به برنامه محوري تغيير دهند و به جاي انتظار براي دريافت بودجه ماهانه، آستينها را بالا بزنند و به فكر تأمين و گسترش منابع مالي از طريق رايزني و همكاري با نهادها و ارگانهاي مختلف دولتي و خصوصي و با مشاركت حداكثري سليقههاي مختلف و متنوع در اين حوزه باشند. به نظرم اين همان تعريف «مديريت انقلابي» رهبري عزيز است كه مغفولمانده است. مديريت منفعل در رسانهاي كه به تعبير رهبر انقلاب، «خط مقدم مقابله با جنگ نرم» است، راه به جايي نخواهد برد.