به گزارش «فرهیختگان آنلاین»، تعریف جدید تولید مشترک در سینمای ایران شکل گرفته است. بازیگرهای چهره را به کشورهایی مثل برزیل، هندوستان، ارمنستان یا همین آمریکا میبرند، تا فیلمی کمدی با چند بازیگر طنز بسازند. چندصباحی هم فیلمسازان به همین شیوه «ردکارپتی»، فیلم خواهند ساخت؛ به همین سادگی، یک معادله جدید در شیوه تولید مشترک برای سینمای ایران شکل میگیرد. این در حالی است که در «تولید مشترک» یک اثر سینمایی، بیش از یک گروه، در فرآیند تولید تا اکران آن اثر، درگیر هستند و فیلمساز هزینههای تولید آثاری را که نیاز به بودجههای بیشتری دارند، بین چند کمپانی بینالمللی سرشکن میکند. ضمن اینکه در تولیدمشترک بهواسطه حضور کمپانیهای خارجی، بخشی از اکران بینالملل از همان ابتدا تضمین شده است و بازگشت مالی موثرتری هم خواهد داشت.
بنابر این تعاریف آیا میتوان آثاری را که به واسطه استفاده از جذابیتهای بصری یا هنرمندان خارجی، فقط به دنبال اکران محدود سینمای کشور هستند، واجد ارزشهای سینمای بینالملل دانست.
مسعود اطیابی در گفتوگو با «فرهیختگان»:
هیچ گاه دوست نداشتم غیراز فضای ایران فیلم بسازم
مسعود اطیابی ازجمله فیلمسازانی است که در مضامین متنوعی، فیلم ساخته و میگوید به تولید آثاری که فراتر از مرزهای ایران باشد، علاقه دارد و نمونههایی همچون «خاک و مرجان»، «ریسمانی نزدیکتر از رگ»، «تگزاس» را مثال میزند. اطیابی که چندماهی از سفر «برزیل» و ساخت «تگزاس» فارغ شده، منتظر است فیلمش را نوروز امسال در سینماهای کشور اکران کند. فیلمی که به قول خودش ظرفیت شکستن رکورد فروش را دارد. او میگوید سختیهایی که برای ساخت فیلم «خاک و مرجان» در خاک افغانستان کشید به مراتب بیشتر از ساخت یک فیلم تجاری مثل «تگزاس» در برزیل است. به نظر او فیلمسازی در برزیل از فیلمسازی در ایران هم راحتتر است.
به نظر شما یک اثر سینمایی تولید مشترک چه ویژگیهایی دارد؟
تولید مشترک یعنی تولیدکنندگان از کمپانیهای خارجی و ایرانی، سرمایه مشترکی بگذارند و براساس سهم خود یک اثر سینمایی تولید کنند. اما چیزی که در حال حاضر در سینمای ایران مرسوم است، در حد یک همکاریهای مشترک است. یعنی سرمایهگذاری با فیلمساز ایرانی است ولی در کشور خارجی فیلمبرداری میشود و از تعدادی بازیگران خارجی هم استفاده میکنند. تولید مشترک زمانی اتفاق میافتد که هزینهها توسط دو طرف تامین شود.
فیلمی مثل «تگزاس» که صحنههایش در برزیل فیلمبرداری شده را یک اثر تولید مشترک میدانید، آیا امکان اکران در آن کشور وجود دارد؟
«تگزاس» در کشور برزیل اکران عمومی میشود. با وجود اینکه سرمایهگذار و تهیهکننده فیلم در برزیل است ولی یک اثر ایرانی تولید شده است و سعی کردیم اثری بسازیم که به تولید مشترک نزدیک است. «تگزاس» یک فیلم ایرانی است که در برزیل تولید شده است.
با وجود اینکه هنوز سینمای ایران از تمام ظرفیتهای قصهگویی و تصویری کشور استفاده نکرده است، چرا فیلمسازان ما علاقهمند هستند با هزینههای گزاف، فیلمهایی در خارج از مرزهای ایران تولید کنند؟
اولین چیزی که در سینمای امروز نیاز داریم، تنوع است. فیلمهای مشابه هم با داستانها و ژانرهای نزدیک به هم، مخاطب را دلزده کرده است. مخاطب سینمای ایران دوست دارد که انواع مختلف فیلمها را در سبد اکران سینمایی ببیند. ضمن اینکه شرایط و فضای ساخت یک اثر، بر روند تولید اثر تاثیرگذار است. معتقدم در خارج کشور، فیلم ساختن راحتتر از ایران است. این موضوع فقط درمورد اقتضائات تولید فیلم در کشور نیست. مثلا شهرسازی ما از بین رفته است، معماری نداریم، ایران دیگر صاحب سبک معماری خود نیست. اما یکسری از کشورها هستند که ضمن اینکه مدرن و پیشرفته شدند، هنوز بافت معماری و شهری و سبک زندگی خود را حفظ کردهاند و با آداب و رسوم و سنن خود زندگی میکنند. اگر دوربین خود را هرجای دیگری از دنیا بگذاریم با کادر خوبی مواجه هستیم ولی در ایران باید هزار زحمت بکشیم، وقتی در یک پیادهرو دوربین را میگذاریم هزار نوع المان اضافی در تصویر دیده میشود. هر مغازه و سوپرمارکتی هرچه داشته به درودیوار چسبانده یا کنار خیابان گذاشته است و بنرهایی که چهره شهر را برهم ریختهاند و هیچ نظارتی بر آنها وجود ندارد. در تهران اگر بخواهید یک پلان بگیرید یک عمق پیدا نمیکنید. آسمان نمیبینید، تمام کوچهها در هم تنیده شدند. این مساله فقط مربوط به شهرها نیست. در روستاها هم زیباییشناختی از بین رفته است. الان در روستا آپارتمان میسازند. شاید چند سال پیش میشد فیلمهایی را در همان فضاهای روستایی ساخت ولی الان دیگر همان عناصر زیباییشناختی در روستاها هم نیست. وقتی اینها از بین رفته، فیلمساز دیگر کجا را نمایش دهد که خودش لذت ببرد.
علاقهمندی یک فیلمساز برای ساخت اثری در فضایی خارج از مرزهای ایران، اجتنابناپذیر است. ولی اینکه بخواهد قصهای ایرانی در فضایی که اقتضای قصه در آن نیست، روایت کند، چقدر تناسب دارد؟
من خودم هیچگاه دوست نداشتم غیر از فضای ایران، جای دیگری را برای روایت قصههایم انتخاب کنم. ولی مخاطبان سینما نیاز دارند که از نظر بصری حظ ببرند. وقتی به صورت واقعی، تصاویر زیبا جلوی چشم آنها نمیگذاریم، سینماگران باید تصاویر زیبا را برای آنها نمایش دهند. من با علاقه این کار را نمیکنم ولی وقتی با هر چیزی که در کشور، خوشتصویر است مبارزه میکنند؛ چه باید کرد. این در برنامهریزی کلان سینما هم هست که در تولید یک اثر باید تنوع را لحاظ کرد و یکی از مسائل، تنوع محلهایی است که فیلمسازان میروند و جلوی چشم مخاطب قرار میدهند.
به نظر شما قصههایی که در خارج کشور، میتوان ساخت، نسبت به قصههای که در داخل میتوان ساخت، محدودتر نیست؟
خیر. داخل ایران محدودتر هستیم. محدودیتها زیاد شده است. الان با وزارت ارشادی روبهرو هستیم که جسارت دفاع از هنرمندان را ندارد. به راحتی همه به سینما حمله میکنند و نظر میدهند و بسیاری از فیلمها قلع و قمع میشوند. این بد است. ما ممیزی اصولی نداریم بلکه ممیزی ما سلیقهای است.
موارد ممیزی را مشخصا در خصوص فیلم خودتان میگویید؟
خیر. در مورد همه موارد میگویم. فیلم من سالم است و از این بابت خیالم راحت است چون فیلمی ساختم که از بچه 6 ساله تا پیرمرد 90 ساله، میتوانند بدون دغدغه ببینند و به لحاظ اخلاقی، نوع روایت، نوع ساخت و رعایت موازین شرعی و عرفی و ملی احساس امنیت کنند.
موانع و سختیهای تولید فیلم سینمایی در خارج از مرزهای ایران چگونه است؟
به هرحال کار در کشوری که غریب هستید کمی سخت است. علاوه بر اینکه هم باید خود را با قوانین آنجا تطبیق دهید و هم موازین کشور خود را رعایت کنید. تیمی که میبرید باید در امنیت باشند. بردن و آوردن گروهی به خارج از کشور هزینهبر است و کنترل و نظارت در خارج از کشور راحت نیست. با تمام این سختی ولی حین تولید فیلم راحتیهای دیگری دارید. در ایران، فیلمسازی را سخت کردند. مثلا بارها شده که مشغول فیلمبرداری بودم و پلیس به شکلی توهینآمیز، با بلندگو داد میزند که کارگردان مجوز را بیاور تا ببینم. پلیس در خارج از کشور، علاوه بر دیدن مجوز احترام تیم هنری را هم حفظ میکند. آیا این شکل احترام برای فیلمسازان ما در ایران وجود دارد؟ یکسری رفاهها و احترامهای این مدلی وجود دارد که باید در کشور هم به آن برسیم.
از بین آثاری که در خارج از مرزها تولید کردید، کدام یک در روند تولید و کارگرانی راحتتر بود.
«تگزاس» خیلی راحتتر بود و روی اصول و حرفهای ساخته شد. کادر فنی به اندازه بردیم. گروه خوبی در برزیل همراه ما شدند. مکانها و لوکیشنها خیلی خوب بود. از این لحاظها تگزاس را راحتتر انجام دادم. «خاک و مرجان» در فضای کابل بود و تهیهکننده خیلی زحمت کشید ولی تولید آن به مراتب سختتر از فیلم «تگزاس» بود. ضمن اینکه فیلم سینمایی سیاسی بود که مخالفتهای فراوانی با آن میشد. در فضایی چریکی این فیلم را ساختیم. «خاک و مرجان» بهعنوان تجربه کار خارج از کشور خاطرات خوبی برای من داشت و کسی غیر از من هم شاید نمیتوانست چنین کاری را بسازد، چون پیش از این هم در کابل فیلمی ساخته نشده بود، حتی فیلمسازان افغانستانی در کشور دیگری مثل پاکستان و مراکش، لوکیشنهای کابل را فیلمبرداری میکردند. برای «خاک و مرجان» ریسکهای بزرگی کردیم. کار سختی به لحاظ اجرا بود و متاسفانه موقعیت خوب اکران برایش نبود. اما «تگزاس» فیلم تجاری است و برای سرگرمی مردم است و امیدوارم رکورددار فروش شود.
نوروز بیگی در گفتوگو با «فرهیختگان»:
در تولید مشترک، سینما صنعتیتر میشود
«سلام بمبئی» یکی از چندین محصول مشترک سینمای ایران با سرمایهگذاری خارجی است که اکران خوبی را هم پشت سر گذاشت. اگرچه فیلم موردپسند منتقدان قرار نگرفت ولی موفقیتش در اکران دلیل خوبی بود که سایر فیلمسازان هم سراغ ساخت آثاری از این نوع بروند. آنچه میخوانید اظهارات جواد نوروزبیگی در موضوع «تولید مشترک» در سینمای ایران است. «تعریف درستی از تولید مشترک در سینمای ایران وجود ندارد. اینکه یک اکیپ تولید، به کشور دیگری برود و بخشهایی از فیلم را در آنجا ضبط کند که تولید مشترک نیست.
در تولید مشترک، باید از ظرفیتهای هنری، تولید و پخش برای یک اثر سینمایی استفاده کرد. «سلام بمبئی»، مرا با سینمای هند آشنا کرد.
یکی از مزیتهای حضور سینماگران در کشورهای دیگر همین است. ضمن اینکه فیلمسازان با حضور و تعامل با آدمهای اثرگذار سینمایی در کشورهای دیگر، میتوانند از ظرفیتهای تولید تا اکران خارجی، حتی برای آثار بعدی هم استفاده کنند. «سلام بمبئی» اولین تجربه ما بود و ابتدا مشکلاتی برای تولید داشتیم ولی تجربه خوبی برای ساخت آثار بعدیام شد تا برای بستن قراردادها از حضور وکلای بینالمللی استفاده کنم.
آشنایی با قوانین بینالمللی و فرهنگی کشور مقصد هم از نکات مهمی است که باید در نظر گرفت. در تولید مشترک باید کمپانیهای خارجی حضور داشته باشند و از هنرمندان خارجی استفاده شود.
علاوهبر همه اینها باید امکان اکران خارجی برای این آثار وجود داشته باشد. در تولید مشترک سینما صنعتیتر میشود و با حفظ کیفیت اثر در تولید مشترک، فیلم از همان ابتدا واجد یک مزیت نسبی در اکران میشود. مثلا کشوری مثل هند، 15 هزار سالن سینما دارد و میتوان فیلم را در این سالنهای سینمایی اکران کرد.»
مشارکت خارجی در تولید آثار سینمای ایران
در سینمای ایران، آثار کمی هستند که با مشارکت و سرمایهگذار خارجیها ساخته شدهاند. سرنوشت این فیلمها در اکران متفاوت بوده است و عموما وضعیت خوبی نداشتهاند. آنچه میخوانید نمونههای معروف از آثاری هستند که با سرمایهگذاری خارجی ساخته شدهاند.
گذشته
فیلم سینمایی «گذشته» به کارگردانی اصغر فرهادی، از جمله آثار کارگردانان ایرانی است که با بودجهای خارجی تولید شده است. این فیلم، نامزد نخل طلای جشنواره فیلم کن شد و به نمایندگی از سینمای ایران برای دریافت اسکار 2013 بهترین فیلم غیرانگلیسی زبان به آکادمی اسکار رفت اما در میان نامزدهای دریافت این جایزه راه پیدا نکرد. در تولید «گذشته»، شرکت «ممنتو فیلمز پروداکشنز» و چند شرکت دیگر نیز مشارکت داشتهاند. فرهادی که با فیلم «جدایی نادر از سیمین» برنده جایزه اسکار شده بود؛ بعد از این جایزه تصمیم گرفته بود که فیلمهای بعدیاش را به شکل تولید مشترک بسازد.
فروشنده
در روزهای تولید و اکران «فروشنده» خبری در رسانهها منتشر شد مبنیبر اینکه فستیوال فیلم دوحه به ریاست خواهر امیر قطر هزینه ساخت فیلم جدید فرهادی را پرداخت کرده است. فرهادی در واکنش به این خبر گفته بود: «تهیهکنندگان فیلم «فروشنده»، من و کمپانی ممنتو هستیم. این کارگردان سینما، در حال حاضر مشغول فیلمبرداری «همه میدانند» در اسپانیاست و این پروژه با سرمایهگذار شرکتهای اسپانیایی و فرانسوی ساخته میشود. در فیلم جدید فرهادی پنهلوپه کروز و همسرش خاویر باردم بازی میکنند.
رستاخیز
آخرین اثر احمدرضا درویش که با نام «روز رستاخیز» هم شناخته میشود، اثری به نویسندگی و کارگردانی احمدرضا درویش است که در سال 1391 با سرمایهای خارجی تولید شده و هنوز فرصت اکران عمومی نیافته است. تهیهکننده «رستاخیز» تقی علیقلیزاده و سرمایهگذاران آن موسسه فرهنگ تماشا، شرکت دلتا مدیا و شرکت آکو افالز از کشورهای ایران، کویت و انگلستان بودهاند که با هدف ترویج فرهنگ عاشورا در فیلم سرمایهگذاری کردهاند.
سلام بمبئی
از جمله تبلیغاتی که برای «سلام بمبئی» حین تولید این اثر شد، عنوان اولین محصول سینمایی ایران و بالیوود بود. هزینه تولید این اثر کمی بیش از پنج میلیارد بود که در گیشه فروش بالای 13 میلیارد را کسب کرد. تهیهکننده این اثر در این باره گفته است: «ما پروژه را با ارقام مرسوم ایران تولید کردهایم؛ آن هم در شرایطی که فقط یک ماه در هند پیشتولید داشتهایم و حین فیلمبرداری به طور روزانه به 125 نفر هندی دستمزد میدادیم.»
تجربههای تولید برونمرزی سینمای ایران
آنچه میخوانید تعداد محدودی از مجموعه آثاری است که در دورههای مختلف و در شرایط برونمرزی تولید شدهاند. با نگاهی به روند تاریخی ساخت چنین آثاری، شاهدیم که با کم شدن حمایت دولت، بخش خصوصی برای تولید آثار کمدی و مفرح، سراغ تولید فیلم در خارج از کشور رفته است.
از کرخه تا راین
ابراهیم حاتمیکیا در سال 71، یکی از بهترین ساختههای کارنامه هنری خود را تحتعنوان «از کرخه تا راین» در آلمان جلوی دوربین برد. این فیلم که بارها از تلویزیون پخش شده در زمان اکران خود با حواشی و مشکلات فراوانی مواجه شده است.
بازمانده
«بازمانده» یکی از آثار مهم و موفق سینمای ایران در موضوع مقاومت فلسطین است. مرحوم سیفا... داد سال 73، در لبنان جلوی دوربین رفت. این اثر در لایههای روایتی خود، زمینه وقوع منطقی رخدادهایش را به خوبی فراهم کرده و از این رو، به اثری جاودانه در سینمای ایران تبدیل شده است.
راه آبی ابریشم
محمد بزرگنیا سال 89 توانست بیگ پروداکشن «راه آبی ابریشم» را علاوهبر ایران، در تایلند و چین جلوی دوربین ببرد. این فیلم با وجود حضور بازیگران مطرح سینمای ایران هیچوقت موفقیت آثار قبلی محمد بزرگنیا را نداشت.
ردکارپت
رضا عطاران سال 92، فیلم «ردکارپت» را در کن فرانسه جلوی دوربین برد. این فیلم با فروش قابلقبول خود تا به اینجا، در رده پنجم فیلمهای پرفروش سال 93 قرار گرفت؛ فیلمی که شاید تا قبل از نمایش آن، حتی عواملش هم گمان نمیکردند تا به این اندازه مورد توجه مخاطبان قرار بگیرد.
لسآنجلس – تهران
بخشهای مهمی از فیلم سینمایی «لسآنجلس – تهران» به کارگردانی تینا پاکروان در لسآنجلس آمریکا فیلمبرداری شده است. تینا پاکروان تهیهکنندگی «لسآنجلس- تهران» را با مشارکت علی حسینی برعهده دارد. این فیلم سینمایی در ژانر کمدی- فانتزی ساخته میشود. در این فیلم پرویز پرستویی بعد از سالها ایفاگر نقشی کمدی است.
مصادره
فیلم سینمایی «مصادره» اولین ساخته مهران احمدی و تهیهکنندگی محمدحسین قاسمی است که بخشهایی از آن در ارمنستان فیلمبرداری شده است. در این فیلم کمدی، بازیگرانی چون رضا عطاران، هومن سیدی، بابک حمیدیان، میرطاهر مظلومی، هادی کاظمی ایفای نقش کردهاند. برخی رسانهها مدعی هستند در این فیلم از حضور برخی بازیگران زن ارمنی استفاده شده تا مشکلی به لحاظ رعایت شئون حجاب اسلامی نداشته باشند.
فیلمهای «ردکارپت»ی شیوه جدید تولید مشترک
بدیهی است که یک اثر هنری از شکلگیری ایده تا تولید و عرضه به مخاطب، محصور به مرزهای جغرافیایی سازندهاش نیست، به خصوص در شرایط امروز که سرعت و سهولت انتقال یک اثر هنری، به مراتب بهتر از دورههای گذشته شده است. در انواع هنر، میتوان گفت هنر سینما بهذات، بیش از همه، مشمول گزاره بینالمللی بودن، است و در هیچ بخشی از فرآیند تولید تا توزیع اثر، محصورپذیر نبوده و نیست.
در نمونه تاریخی برای سینمای ایران، با اثری مثل «دختر لر» مواجهیم که فیلمبرداری آن در بمبئی هند بوده یا با نگاهی به روند تولید آثار سینمای قبل از انقلاب، میبینیم که بخش مهمی از فیلمسازان، به ساخت آثاری تمایل داشتهاند که با مشارکت هنرمندان خارجی ساخته شود یا در لوکیشنهایی خارج از مرزهای ایران فیلمبرداری شود. سینمای ایران قبل از انقلاب اسلامی گامهای مستحکمی برای کسب سهم سینمای خارج از مرز برنداشت و تولیدات مشترکی مثل فیلم سینمایی «کاروانها» که حتی آنتونی کوئین را کنار بهروز وثوقی قرار داد؛ حتی در همان ساختار سینمایی، شکست خورد.
در سالهای بعد از انقلاب اسلامی، سینمای ایران با هدایت بنیاد سینمایی فارابی، حضور در جشنوارههای خارجی را به عنوان مهمترین گزینه برای بینالمللی شدن، انتخاب کرد. اگرچه تلاشهایی هم برای ساخت آثاری که در فراتر از مرزهای ایران صورت گرفته ولی تا سالها تولید مشترک به عنوان راهحلی برای حضور در بازار و توزیع بینالملل مطرح نبوده است. البته آثاری بودهاند که به واسطه استفاده از لوکیشن، در خارج از ایران ساخته شدهاند ولی عموما در کشور هم اکران موفقی نداشتهاند. نمونههایی مثل «ساخت ایران» اثر امیر نادری که در سال 57 و در نیویورک آمریکا جلوی دوربین رفته و توانسته است یک درام اکشن از زندگی یک بوکسور را در غربت به تصویر بکشد.
فیلمی که هیچگاه فرصت اکران نیافته است. یا نمونههای بعدتری مثل «بازمانده» سیفا... داد، که از استراتژیکترین آثار سینمای ایران در موضوع مقاومت مردم فلسطین است و هیچگاه شرایط مطلوب اکران خارجی را نیافته است. هیچگاه سیاست درستی برای اکران بینالمللی آثاری که با هزینههای گزاف در خارج از مرزها ساخته شدهاند وجود نداشته است. نمونه متاخر آن، فیلم سینمایی «محمدرسولا...» مجید مجیدی است که با حضور عوامل خارجی در پشت صحنه و فیلمبرداری بخشهایی در شمال آفریقا و انجام مراحل پستولید، در اروپا نتوانسته موفقیت چندانی در اکران داشته باشد.
چند سالی است که با کمرمق شدن بخش بینالملل سینمای فارابی، بخش خصوصی برای تولید مشترک سینمای ایران ریلگذاری میکند. چند سال پیش، تهیهکنندهای جوان با رضا عطاران به کن فرانسه رفتند و فیلم «ردکارپت» را ساختند و در جشنواره فیلم فجر نمایش دادند و اتفاقا فیلم در اکران پول خوبی روانه جیب پخشکننده و فیلمسازش کرد. فیلمی کمهزینه و البته پولساز که قصه جدیدی در شکل فیلمسازی در سینمای ایران را شروع کرده بود.
تعریف جدید تولید مشترک در سینمای ایران شکل گرفته است. بازیگرهای چهره را به کشورهایی مثل برزیل، هندوستان، ارمنستان یا همین آمریکا میبرند، تا فیلمی کمدی با چند بازیگر طنز بسازند. چندصباحی هم فیلمسازان به همین شیوه «ردکارپتی»، فیلم خواهند ساخت؛ به همین سادگی، یک معادله جدید در شیوه تولید مشترک برای سینمای ایران شکل میگیرد. این در حالی است که در «تولید مشترک» یک اثر سینمایی، بیش از یک گروه، در فرآیند تولید تا اکران آن اثر، درگیر هستند و فیلمساز هزینههای تولید آثاری را که نیاز به بودجههای بیشتری دارند، بین چند کمپانی بینالمللی سرشکن میکند. ضمن اینکه در تولیدمشترک بهواسطه حضور کمپانیهای خارجی، بخشی از اکران بینالملل از همان ابتدا تضمین شده است و بازگشت مالی موثرتری هم خواهد داشت.
بنابر این تعاریف آیا میتوان آثاری را که به واسطه استفاده از جذابیتهای بصری یا هنرمندان خارجی، فقط به دنبال اکران محدود سینمای کشور هستند، واجد ارزشهای سینمای بینالملل دانست.