خبرگزاری شبستان- عظیم پیرانی// امروز 24 آبان ماه سال 1396 است، صبح زود به همراه مسئول دبیرخانه کانونهای فرهنگی و هنری مساجد استان ایلام بهطرف کرمانشاه راهی میشویم تا در نشست مسئولان دبیرخانههای کانونهای فرهنگی و هنری مساجد غرب کشور برای کمکرسانی به زلزلهزدگان استان کرمانشاه با حضور سعید سعادتی، معاون برنامهریزی و توسعه ستاد عالی هماهنگی و نظارت بر کانونهای فرهنگی و هنری مساجد کشور شرکت کنیم.
بعد از دو ساعت به کرمانشاه میرسیم، اعضای جلسه شامل مسئولان کانونهای مساجد استانهای غرب کشور شامل لرستان، کردستان، همدان، کرمانشاه و ایلام در این جلسه حضور به هم رساندهاند تا با محوریت نحوه کمکرسانی به زلزلهزدگان استان کرمانشاه باهم بحث و تبادلنظر کند.
بحثها آغاز میشود، هرکدام از مسئولان دبیرخانههای کانونهای مساجد غرب کشور نظرات خود را با موضع جلسه مطرح میکنند، آقای سعادتی، معاون برنامهریزی و توسعه ستاد عالی کانونهای مساجد کشور نظرات و پیشنهادت خود را در خصوص ایجاد و راهاندازی ایستگاه بزرگ همدلی و آرامش با رویکرد انجام کارهای فرهنگی و دینی و همزمان در اختیار قرار دادن کمکهای جمعآوریشده از سطح کانونهای مساجد مطرح میکند.
بنا میشود که برای جمعبندی و نحوه کمکرسانی و خدمترسانی به مردم زلزلهزده به همراه جمع به سرپل ذهاب و مناطق روستایی حرکت کنیم تا از نزدیک از این مناطق بازدید صورت گیرد و درنهایت در اسرع وقت با جمعبندیهای انجامشده، کار فرهنگی و دینی در این مناطق با برای مخاطبان جوان و نوجوان و همچنین ارائه کمکهای نقدی و غیر نقدی به این مناطق آغاز گردد.
ساعت 11 از کرمانشاه به سمت سرپل ذهاب حرکت میکنیم، در مسیر کامیونها، وانت نیسانها و خودروهای شخصی که حامل کمکهای مردمی بهصورت خودجوش از نقاط مختلف کشور و همچنین کمکهای جمعآوریشده از نهادها و دستگاههای مختلف اجرایی و حمایتی و خدمت رسان است نظر همه را جلب میکند که به سمت سرپل ذهاب حرکت میکنند، به کرند میرسیم، چادرهایی در بلوارها و پارکها دایر شده است، مردمی که در این شهر نیز دچار زلزله شدهاند نیز در زیر چادرها به سر میبرند اما راننده میگوید که بیشترین خسارتها به شهر سرپل ذهاب، قصر شیرین و روستاهای اطراف سرپل ذهاب واردشده است.
از کرند که عبور میکنیم، ترافیک در مسیر و برخی نقاط پرپیچوخم بیشتر میشود و این ترافیک در ورودی شهر سرپل ذهاب بیشتر و بیشتر میشود که شاید تا نیم ساعتی در بلوار ورودی شهر سرپل ذهاب معطل میشویم، در مسیر صحنههایی که در مقابل چشمان ما قرارگرفته است ازجمله تعداد زیادی چادرهای مسافرتی، چادرهای هلالاحمر در بلوارهای شهر، پارکها و فضاهای باز و خرابیهایی که در ساختمانهای چندطبقه رویداده است نظر ما را به خود جلب میکند. خانوادههایی که زیر چادرها در این روزهای تا حدودی گرم و شبهای خیلی سرد روزگار میگذرانند و لرزه و استرسی که از زمینلرزه شب 21 آبان باقدرت 7.3 ریشتر، سرپل ذهاب و قصر شیرین و ازگله را لرزاند و ما هم در ایلام بهشدت آن را احساس کردیم، در چهرههایی که میبینیم هنوز وجود دارد و رنگ نباخته است.
شهر بسیار شلوغ است، خودروهای حامل کمکهای مردمی، خودروهای شخصی که از نقاط دیگر برای کمکرسانی آمدهاند، مردم زلزلهزدهای که زیر چادرهای در کنار خیابانهای اطراق کردهاند، خودروهایی که اثاثیههای منازل زلزلهزده را حمل میکنند که صاحبان انحا بهجای امنی انتقال میدهند، نیروهایی بسیجی و نظامی و انتظامی که سعی دارند ضمن کنترل ترافیک و هدایت خودروها به کمک زلزلهزدگان بشتابند و اقلام را در بین مردم و چادرها تقسیم کنند، مردمی که منتظر کمکرسانی هستند، ساختمانهای چندطبقهای که وجود دارند اما پرو بالشان ریخته است، ساختمانهایی که آوار شدهاند و ... همه اینها تصاویر سریالی است که در ذهن شما نقش میبندد.
شهر شلوغ است، آواربرداری همچنان ادامه دارد، نیروهای امدادی همچنان در تلاش هستند که کار آواربرداری را با کمک دستگاههای مختلف سنگین و با حضور مردم و در برخی موارد با کمک خود صاحبان منازل انجام دهند، در این میان هنوز آمارها از گشته شدن بیش از 400 نفر و زخمی شدن بیش از 9 هزار نفر در این زلزله خبر میدهد اما تلاشها همچنان برای خارج کردن افراد از زیر آوار ادامه دارد.
از ورودی شهر که میگذریم و به خروجی آن نزدیک میشویم اردوگاههای چادری را میبینیم که برای زلزلهزدگان ایجادشده است، برخی از خودروها حاوی کمکهای ارسالی که مردم به این مناطق ارسال کردهاند به این چادرها نزدیک میشوند مام به علت عدم توزیع نامناسب، با حضور و ازدحام زلزلهزدگان مواجه میشوند.
حضور خودجوش مردم نوعدوست از نقاط مختلف کشور در مناطق زلزلهزده علاوه بر ایجاد ترافیک سنگین در مسیر کرند به سرپل ذهاب و مسیر ورودی شهر سرپل ذهاب و مسیر سرپل به ازگله و روستاهای اطراف، موجب عدم توزیع مناسب اقلام کمکی به زلزلهزدگان شده است، به نظرم میآید که مردم عزیز و نوع دست بهتر بود این کمکها را از طریق مراجع ذیربط برای زلزلهزدگان ارسال میکردند.
مسیر را ادامه میدهیم تا به سمت منطقه ازگله و روستاهای اطراف حرکت کنیم، امام مسیر بسیار ترافیک است و برخی خودروها نیز از شانه خاکی جاده مجبور به تردد میشوند، همین امر هم موجب کندی خدماترسانی میشود، خودروهای کمکرسان مجبور میشوند در این ترافیک بمانند، خودروهایی که در مسیر فقط به یک سمت حرکت میکنند.
پیگیر موضوع میشویم، برخی مسئولان در مسیر هستند، از ایشان علت را جویا میشویم، در این میان مسئولان شهر سرپل ذهاب از مردم عزیز و نوعدوست میخواهند که از حضور در این مناطق و ارسال حضوری کمکها خودداری کنند و کمکهای خود را به جمعیت هلالاحمر و دیگر نهادهای حمایتی و خدماتی که اطلاعرسانی شده است، تحویل دهند تا این کمکها بهطور عادلانه در بین زلزلهزدگان توزیع شود و از ازدحام و ترافیک جلوگیری شود.
تصمیم میگیریم به روستاهای اطراف برویم، در مسیر چند روستا وجود دارد، در یکی از این روستاها پیاده میشویم، مردمی که در کنار جاده چادر زدهاند تا پیاده میشویم به سراغ ما میآیند، همراهشان میشویم، ما را برای بازدید از ویرانههای خانه خود دعوت میکنند، خانههایی که از سنگ و بتن بوده و سقف چوبی دارند، همه این خانهها ویرانشدهاند، خانهای هم وجود دارد که در دوطبقه ساختهشده است در نگاه اول سالم به نظر میآید چراکه با اسکلت فلزی ساختهشده است اما داخل که میشویم میبینیم که دیوارهای آنطرف دیگرش ریخته است، پیرزنی به ما نزدیکی میشود و میگوید که این خانه را با زحمت زیاد و هزینه گزاف ساختهایم، اما خراب شد شبها بیرون از آن و آنطرف جاده زیر چادر میخوابیم، هوا بسیار سرد است، هنگامیکه زلزله آمد پسر فرزندم در خانه پیش من بود، او را بین سرو سینه خود پنهان کردم و در بین پاها خود قراردادم که اگر آوری ریخت به او صدمهای وارد نکند، خوشبختانه از ما کسی فوت نشد امام مجروح و زخمی داشتیم، همسایهمان که در خانه سنگی و با سقف چوبی بودند متأسفانه یکی از آنها فوت شد.
در خانهای دیگر که نصف آن تخریبشده و نصف دیگر نیز پابرجا مانده اما دیوارهای آن ترکهای شدیدی برداشته است، در حیاط خانه زنی در حال جمعکردن بساط و اثاث منزل در حیاط خانه است، سرش باندپیچیشده است، همسرش میآید و مار ره خانهای که جز دیواری از آن باقی نمانده دعوت میکند، سقف چوبی ریخته است و طویله آن نیز بهکلی از بین رفته است، گاوشان نیز زیر آوار تلفشده است. او نیز زیر چادر آنطرف جاده این چند روز را سپری کرده است مردم این روستا از توزیع اقلام کمکی همانند توزیع در مناطق شهری و دیگر روستاها گلهمندند، البته باید گفت که در این چند روز زلزله همه مردم و مسئولان برای کمکرسانی و امداد پای کار بودند اما حجم و گستردگی زلزله در منطقه و شدت آن، ناهماهنگیهایی که در این چند روز اول از روی دادن زلزله وجود دارد را طبیعی مینماید.
جاده بین خانههای این روستائیان و چادرهای امدادی که شبها را در آن به سر میبرند، شلوغ است، کمکهای مردمی و نهادهای مختلف اجرایی از همین جاده عبور میکنند تا به سمت ازگله حرکت کنند، از این عزیزان نیز خداحافظی میکنیم و برای آنان آرزوی سلامتی مینماییم.
آب شهر در برخی مناطق وصل است اما گلآلود است، در کرند که آب لوله را برای وضو گرفتن باز کردیم آب گلآلود بود، نیاز اصلی مردم این مناطق آبمعدنی، چادر، خوراک و وسایل گرمایشی است، گویا هفته آینده شاهد برودت هوا و بارشهایی در این منطقه خواهیم بود.
آنچه در گفتوگو با مردم زلزلهزده حس کرم این بود که هنوز ترس و واهمهای از زلزله وجود دارد و طبیعی هم هست اما در این بازه زمانی لازم است که از طریق اقدامات فرهنگی و دینی، مردم را به آرامش اولیه بازگرداند که این امر هم در امر خدمترسانی مؤثر است و هم در آرامش مردم.
الآن نزدیک غروب آفتاب است، گرمی هوایی که ظهر وجود داشت جای خود را به سوز سردی میدهد و این مرا رنج میدهد که در این شبهای سرد مردمان این منطقه چه میکشند، خانههای ویران، عزیزانی ازدستداده، زیر چادر و کمبود امکانات رفاهی، خوف و ترس از پسلرزهها که هرکدام از ما در این شرایط قرار بگیرم، شاید همان حال و هوای این عزیزان زلزلهزده را داشته باشیم.
سفر یکی روزه ما در مناطق زلزلهزده به پایان مرسد، با آقای سعادتی و مسئولان کانونهای مساجد غرب کشور همصحبت میشوم، نتیجه بحثها و بازدید امروز این میشود که ایستگاه فرهنگی در مناطق زلزلهزده ایجاد شود، کمکهای کانونهای فرهنگی و هنری مساجد سراسر کشور ساماندهی شود و به مناطق زلزلهزده ارسال گردد، گروههایی از کانونهای مساجد با رویکرد کار فرهنگی و دینی به منطقه اعزام شوند و هر دبیرخانه کانونهای فرهنگی و هنری مساجد از استانهای غرب کشور به مدت یک هفته زمینههای لازم برای استقرار در منطقه را فراهم کنند و در راستای کمک روحی و روانی به نوجوانان و جوانان آسیبدیده در مناطق زلزلهزده فعالیت شود.
اما آنچه امروز در بازدید از مناطق زلزلهزده سرپل ذهاب به ذهنم خطور کرد این است که ما چه مردمانی نوعدوست و فداکاری داریم که هر وقت حادثهای پیش میآید همه در کنار هستیم و به هم کمک خواهیم کرد و باید قدر این نعمت بزرگ را دانشت و شکر گذار آن بود اما در شرایطی مانند زلزله میبایست تمهیداتی اندیشیده شود که با خاطر مدیریت بهتر بحران، از حضور خودجوش در این مناطق خودداری کرد و کمکهای ارسالی از طریق مراجع ذیربط اعلامشده از سوی ستاد بحران به این مناطق ارسال گردد که زمان و وقت مسئولان و نیروهای امدادی صرف کمکرسانی بیشتر و ارائه خدمات بهتر به حادثه دیدگان شود.
و باید گفت که حادثه روی میدهد و این قانون طبیعت است اما باید شرایط را برای مقابله با حوادث اینگونه و استحکام منازل مسکونی و حداقل تلفات جانی و مالی در نقاط مختلف کشور با توجه بهقرار گرفتن در منطقه زلزلهخیز را فراهم کرد و همه باید در این امر چه مردم و چه مسئولان سهیم باشند.
∎