سرویس جنگ نرم مشرق - کارشناسان آمریکایی معتقدند توافق هستهای میان ایران و ۱+۵ یکی از چالشهای بزرگ آمریکا در مقابله با تهران را از میان برداشته است. با این وجود، شاید مهمترین فایده برجام برای آمریکاییها، اِعمال محدودیت علیه برنامه هستهای ایران نبوده، بلکه رقم زدن اولین موفقیت واشینگتن در رسیدن به اهدافش در مقابل ایران، به روشی مؤثر باشد که برجام صرفاً آغاز و بنیان آن است. این کارشناسان اگرچه اعتراف میکنند که چالش بزرگتری که اکنون مقابل آمریکا قرار دارد، فعالیتها و نفوذ منطقهای ایران است، اما تقریباً بلااستثنا، گزارشهای خود درباره چالش منطقهای ایران را با اشاره به موفقیت واشینگتن در کنترل برنامه هستهای این کشور آغاز مینمایند. یکی از نشانههای علاقه کارشناسان آمریکایی به استفاده از روش برجام در حل سایر مسائل میان آمریکا و ایران، اضافه شدن گزینه «تعامل و تقویت همکاریها با ایران» به فهرست پیشنهادهای این کارشناسان به مقامات کاخ سفید است (برای خواندن گزارشهای دیگر مشرق در اینباره به بخش «اخبار مرتبط» در انتهای همین گزارش مراجعه کنید).
یکی از گزارشهای مهمی که اخیراً در همینباره منتشر شده است، گزارش مشترک دو اندیشکده آمریکایی «موقوفه کارنگی برای صلح بینالملل» و «مرکز امنیت آمریکای جدید» است. این گزارش مهم و مفصل که تحت عنوان «مهار، اِعمال و تعامل: یک استراتژی یکپارچه آمریکایی برای حل چالشهای هستهای و منطقهای ایران» توسط جمعی از کارشناسان امور ایران و غرب آسیا (خاورمیانه) نوشته شده، تأکید زیادی بر برجام به عنوان یک «نقطه آغاز راه» دارد که سیاستهای دیگر آمریکا مقابل ایران باید بر پایه آن تدوین شوند.
آنچه در ادامه میآید، گزیدهای از مهمترین نکات گزارش موقوفه کارنگی و مرکز امنیت آمریکای جدید است. لازم به ذکر است که مشرق صرفاً جهت اطلاع نخبگان و تصمیمگیران عرصه سیاسی کشور از رویکردها و دیدگاههای اندیشکدههای غربی این گزارش را منتشر میکند و دیدگاهها، ادعاها و القائات این گزارش لزوماً مورد تأیید مشرق نیست.
برجام، آغاز راه مقابله با ایران است نه پایان آن
پیشگفتار گزارش مذکور به شکل مشترک توسط «ویلیام برنز» رئیس موقوفه کارنگی، سفیر سابق آمریکا در روسیه و معاون سابق وزیر خارجه این کشور، و «میشل فلورنوی» مدیرعامل مرکز امنیت آمریکای جدید و معاون سابق وزیر دفاع آمریکا نوشته شده است. در این پیشگفتار، بعد از توصیف دستآوردهای برجام، میخوانیم: «اگرچه حفظ و اجرای مؤثر برجام، ضروری است، اما نباید پایان راه دیپلماسی در برخورد با ایران باشد.»
برنز و فلورنوی تأکید میکنند: «توافق هستهای صرفاً آغاز این راه است: سنگ بنای یک استراتژی گستردهتر و بلندمدتتر است برای جلوگیری از دستیابی ایران به سلاح هستهای و تضعیف و مقابله با رفتارهای تهدیدآمیز ایران، از زرادخانه روبهگسترش موشکهای بالستیک این کشور گرفته تا استفاده خطرناک آن از نیروهای نیابتی منطقهای و تا نقض حقوق بشر در داخل این کشور.»
این دو توضیح میدهند: «این گزارش، عناصر کلیدی چنین استراتژیای را تشریح میکند: استراتژیای قوی و واقعگرایانه برای آمریکا تا دست برتر را در مقابل دشمنی داشته باشد که اگرچه «۳ متر هم قد ندارد»، اما [قدرتمند و] ترسناک است. این گزارش، به دولت آمریکا توصیه میکند تا همچنان به اعمال سختگیرانه توافق هستهای، تعبیه این توافق در یک استراتژی گستردهتر منطقهای با استفاده از همه عناصر قدرت آمریکا به منظور محدود کردن توانایی ایران در دخالت در امور داخلی شرکای منطقهای واشینگتن یا تهدید اسرائیل، و تعامل با ایران با هدف جلوگیری از بروز تنشهای ناخواسته، تفهیم نگرانیهای عمیق کاخ سفید درباره رفتارهای داخلی و خارجی ایران، حل مشکل غرب [و پایان] محدودیتهای هستهای برجام، و آزمودن فرصتهای پیشبرد منافع مشترک، ادامه دهد.»
توافق هستهای، ابزار مقابله با قدرت منطقهای ایران
کارشناسان دو اندیشکده موقوفه کارنگی و مرکز امنیت آمریکای جدید، فرضیه اولیهای را که گزارش خود را بر اساس آن نوشتهاند، اینگونه توصیف میکنند: «ایران یک چالش جدی و دشوار برای منافع آمریکا در غرب آسیا (خاورمیانه) به شمار میرود و آمریکا برای حل این چالش باید یک استراتژی جامع و یکپارچه را در قابل این کشور اتخاذ نماید که به شکل همزمان و هماهنگ از چندین ابزار سیاستی استفاده کند. در قلب این استراتژی، استفاده ترکیبی از تحمیل و تعامل است. تجربه قبلی نشان میدهد که ایران منافع آمریکا را نمیپذیرد، مگر اینکه کاخ سفید به گونهای ماهرانه از چنین ترکیب قدرتمندی از رویکردهای مختلف در مقابل این کشور استفاده شود.»
نویسندگان گزارش در تشریح «استراتژی ترکیبی» مدنظرشان برای مقابله با ایران تصریح میکنند: «در موضوع هستهای، آمریکا نباید بدون برخورداری از یک جایگزین دیپلماتیک معتبر، برجام را لغو کند. برجام اگرچه ناقص است، اما تا زمانی که ایران به آن عمل میکند، هنوز هم بهترین مکانیسم موجود است که اولاً آرمانهای کوتاهمدت و میانمدت هستهای ایران را مهار میکند و دوماً دست آمریکا را برای تمرکز انرژی خود بر متوقف کردن اقدامات منطقهای بسیار بیثباتکننده ایران باز مینماید.»
این تحلیلگران آمریکایی که اقدام ترامپ در عدم تأیید پایبندی ایران به توافق هستهای در گزارش اخیر خود به کنگره را به ضرر منافع کشورشان میدانند، ادامه میدهند: «در حال حاضر هیچ چشمانداز واقعبینانهای برای دستیابی به یک توافق بهتر در کوتاهمدت وجود ندارد، و این بدان معناست که رها کردن برجام، استراتژی فوقالعاده خطرناکی است. البته کنگره قطعاً در مورد سیاست ترامپ در مقابل ایران، از جمله سیاستهای تعبیهشده در برجام، اعمال نظر خواهد کرد و ممکن است شرایط سیاست آمریکا در قبال مسائل هستهای و غیرهستهای ایران را تعیین خواهد کرد.»
شش نویسنده گزارش مذکور، خاطرنشان میکنند: «در عین حال، تلاش برای به مذاکره مجدد گذاشتن برجام یا اِعمال شرایط جدیدی که اجرای تعهدات آمریکا تحت این توافق را دشوارتر کند، ممکن است نتیجهای معکوس برای منافع کاخ سفید داشته باشد... آمریکا به جای تلاش برای مذاکره مجدد درباره برجام در شرایط کنونی، باید همین توافق موجود را سختگیرانه اجرا و نگرانیهای اصلی خود را حلوفصل کند، ایران را به تبدیل صلحآمیز برنامه هستهایش [از یک برنامه نظامی به یک برنامه صلحآمیز] تشویق و گزینههای متعددی را برای ایجاد محدودیتهای پایدار علیه فعالیتهای هستهای ایران دنبال نماید.»
سیاست تحمیل و تعامل و ارتباط با آمریکادوستان در ایران
اندیشکدههای موقوفه کارنگی و مرکز امنیت آمریکای جدید، استفاده از سیاست ترکیبی تحمیل و تعامل را برای حل مشکلات غیرهستهای آمریکا با ایران نیز راهگشا میدانند و اینگونه ابراز تأسف میکنند: «در مورد فعالیتهای بیثباتکننده ایران در غرب آسیا (خاورمیانه) نیز ترکیب تحمیل و تعامل، تا کنون هرگز به طور کامل مورد آزمایش قرار نگرفته است. استفاده از این استراتژی در موضوعات منطقهای به معنای افزایش هزینههایی است که ایران برای حمایت از نیروهای وابسته و نیابتی خود میپردازد. این افزایش هزینه باید از طریق ترکیبی از عملیاتهای مستقیم نظامی و اطلاعاتی با هدف افشا و مقابله با اقدامات ایران، اعمال تحریمهای اقتصادی، و در برخی موارد، اعزام نیروهای نظامی آمریکا به نقاط مشخص با هدف تقویت اهرمهای قدرت آمریکا و مقابله با اهداف و اقدامات خاص ایران انجام شود.»
نویسندگان در ادامه گزارش، بر حفظ کانالهای دیپلماتیک میان واشینگتن و تهران نیز تأکید میکنند و مینویسند: «برای تکمیل این اقدامات، باید کانالهای چندگانه گفتوگو میان دو طرف همچنان باز باقی بماند. وجود مکانیسمهای کاهش اختلاف برای جلوگیری از بروز تنشهای ناخواسته، لازم است. آمریکا باید همچنان تمایل خود به گفتوگو با ایران درباره اختلافات را حفظ کند، چراکه هر چه باشد، ایران یک بازیگر در غرب آسیا (خاورمیانه) است و برای آنکه ترتیبات سیاسی با هدف برقراری ثبات در این منطقه بتوانند موفقیتآمیز باشند، تهران دستکم باید به آنها تن داده باشد.»
کارشناسان برجسته امور ایران و غرب آسیا (خاورمیانه) دو اندیشکده موقوفه کارنگی و مرکز امنیت آمریکای جدید تأکید میکنند: «آمریکا همزمان با دنبال کردن سیاستهای مذکور، باید ابزارهای دیگر برای تعامل با ایران، از جمله کانالهای دیپلماتیک، تبادلهای شهروند با شهروند، و تعاملات اقتصادی را نیز گسترش دهد... در برقراری اینگونه روابط نباید به دنبال تغییر ماهیت حکومت ایران بود، اما در عین حال نباید در تضاد با مهار برنامه هستهای ایران و موشکهای دارای ظرفیت هستهای این کشور باشد، یا سد راه مقابله با سیاستهای منطقهای بیثباتکننده این کشور شود. دیپلماسی باید پنجرهای را باز نگه دارد که از طریق آن بتوان آهستهآهسته روابط میان آمریکا و ایران را با کمک افرادی در ایران بهبود بخشید که خواستار تعامل بیشتر اقتصادی و سیاسی میان دو کشور هستند.»
تکههای پازل سیاست یکپارچه آمریکا مقابل ایران
گزارش اندیشکدههای موقوفه کارنگی و مرکز امنیت آمریکای جدید به دولت ترامپ توصیه میکند تا به منظور اجرای استراتژی ترکیبیِ یکپارچه مقابل ایران، اقدامات لازم در حوزههای زیر را در دستورکار قرار دهد:
اجرای برجام: آمریکا برای تأمین منافع استراتژیک کوتاهمدت تا میانمدت خود، باید برجام را حفظ و از ابزارهای راستیآزمایی آن با قدرت استفاده کند. واشینگتن در این راستا باید:
- آژانس بینالمللی انرژی اتمی را به نظارت کامل بر فعالیتهای هستهای ایران تشویق و در این زمینه از آژانس حمایت کند.
- اقدامات در زمینه رفع ابهامات و اختلافات درباره برجام را به نفع خود مدیریت نماید.
- بر اجرای کامل پروتکل الحاقی و بهکارگیری هوشمندانه اهرمهای راستیآزمایی بیشتری که در برجام تعبیه شدهاند، اصرار کند.
- همچنان در برنامه هستهای صلحآمیز ایران دخالت داشته باشد.
- همچنان به اجرای تعهدات خود در تعلیق تحریمها ادامه دهد.
- با اتحادیه اروپا، فرانسه، آلمان و انگلیس، هماهنگی نزدیک، و با روسیه و چین همکاری فعالانه داشته باشد.
- به طور کامل در کمیسیون مشترک شرکت نماید.
- وزارت خارجه و فرایند بینسازمانی [میان نهادهای مختلف درون آمریکا] را به گونهای سازماندهی کند که به اجرای مؤثر توافق هستهای منجر شود.
مسائل ساختاری هستهای: آمریکا از همین الآن باید گزینههای متعددی را برای محدود کردن فعالیتهای هستهای ایران بعد از آغاز انقضای بندهای برجام در سال ۲۰۲۳ بررسی کند، نه اینکه صرفاً روی مذاکره مجدد درباره برجام یا هر رویکرد واحد دیگری تمرکز نماید. کاخ سفید باید چهار گزینه زیر را به طور همزمان بررسی کند:
- پروندهای را درباره چالشهای حال و آینده در مسیر اجرای برجام و قطعنامههای مرتبط با آن در شورای امنیت سازمان ملل تشکیل دهد تا به ایران اجازه ندهد بعد از آنکه محدودیتهای برجام و قطعنامهها علیه فعالیتهای هستهای این کشور شروع به منقضی شدن کردند، این فعالیتها را افزایش یا گسترش دهد.
- با تمدید و تعمیم برخی از نوآوریهای برجام و جلب حمایتهای بینالمللی، در جهت تشکیل یک چارچوب جدید جهانی با هدف افزایش ظرفیتهای موجود برای تفکیک فعالیتهای انرژی هستهای صلحآمیز و غیرصلحآمیز تلاش کند.
- یک مکانیسم منطقهای خاورمیانهای (یا شبهمنطقهای در خلیج [فارس]) برای مدیریت فعالیتهای مرتبط با چرخه سوخت هستهای ایجاد نماید.
- مدتها پیش از انقضای بندهای مربوط به غنیسازی اورانیوم در برجام (چهبسا حتی قبل از «روز انتقال» [سال ۲۰۲۳، یعنی ۸ سال بعد از «روز پذیرش» و زمانی که تحریمهای سازمان ملل علیه موشکهای بالستیک ایران برداشته میشوند])، توافقنامهای را به مذاکره بگذارد که ایران را متعهد کند تا زیرساختهای خود در راستای ایجاد ظرفیت ساخت سلاحهای هستهای گسترش ندهد.
تحمیل: فشارهای متمرکز و هوشمندانه از طریق انجام عملیاتهای نظامی، فعالیتهای اطلاعاتی، و تحریمهای هدفمند میتواند از اقدامات بیثباتکننده تهران جلوگیری کند، عواقب پرهزینهای را در پاسخ به اقدامات تحریکآمیز ایران به این کشور تحمیل نماید، روند دستیابی تهران به سیستمهای تسلیحاتی بیثباتکننده را کُند و پیچیده کند، و مستقیماً با فعالیتهای ایران در منطقه مقابله نماید. واشینگتن به طور خاص باید:
- با همکاری شرکای همسو در برجام، از نزدیک بر برنامه هستهای ایران نظارت کند تا هرگونه نشانهای از فعالیت این کشور در جهت دستیابی به سلاحهای هستهای و یا نقض برجام به شکلهای دیگر را تشخیص دهد.
- از همین الآن و پیشاپیش با همکاری نزدیکِ همتایان بینالمللی خود، برنامهای را برای ارائه یک واکنش هماهنگ و متناسب به نقض آشکار برجام توسط ایران تدوین نماید.
- برنامهریزیها و مانورهایی را با هدف آمادگی برای اجرای عملیاتهای لازم به منظور جلوگیری از دستیابی ایران به سلاحهای هستهای انجام دهد.
- حضور نظامی قدرتمند خود در غرب آسیا (خاورمیانه) را حفظ کند.
- با هدف تضعیف فعالیتهای نامتقارن ایران در غرب آسیا (خاورمیانه) و سراسر جهان، این فعالیتها را افشا کند و از این طریق، آبروی ایران را ببرد و این کشور را منزوی نماید.
- منابع بیشتری را به شناسایی و مقابله با نقش اقتصادی سپاه پاسداران در داخل و خارج از ایران اختصاص دهد.
- با نهایت قدرت، فعالیتهای تدارکاتی موشکی ایران را شناسایی و تحریم و با آنها مقابله کند.
- گامهای نظامی لازم برای جلوگیری از حضور شبهنظامیان تحت حمایت ایران و حزبالله در بلندیهای جولان و جنوب غربی سوریه را بردارد.
- منابع بیشتری را به شناسایی و تحریم مقامات، سازمانها، بانکدارها و تسهیلکنندگانی اختصاص بدهد که به انجام عملیات توسط حزبالله کمک میکنند.
- با استقرار نیروهای تحت حمایت واشینگتن در شرق سوریه و پس گرفتن بخش اعظم مناطق تحت تصرف داعش، بهاصطلاح «پل زمینی» میان ایران و مدیترانه را محدود کند.
- روند تشکیل و تقویت یک نیروی نظامی متعارف توسط ایران در سوریه را متوقف یا محدود نماید.
- با نهایت قدرت، افراد و نهادهایی را شناسایی و تحریم کند که ایران برای حمایت از بشار اسد، رئیسجمهور سوریه، از آنها استفاده میکند.
- حضور نظامی محدود اما درازمدت خود در عراق را در سطح کنونی حفظ کند.
- با استقرار نیروهای نظامی خود، پیامی واضح را با این مضمون به ایران مخابره کند که هرگونه تلاش این کشور برای ایجاد اختلال در روند تجارت از طریق تنگه بابالمندب، با واکنش و عزم مستحکم آمریکا مواجه خواهد شد.
- به منظور مقابله با بیثباتکنندهترین ابعاد فعالیتهای ایران، با اسرائیل و دیگر متحدان واشینگتن در منطقه همکاری نزدیک نظامی و اطلاعاتی داشته باشد.
- از عملیاتهای هدفمند ردیابی و توقیف دریایی با هدف جلوگیری از انتقال محمولههای تسلیحات توسط ایران حمایت کند.
- کمکهای نظامی به شرکای منطقهای در خلیج [فارس] را ادامه دهد.
- در بررسی هرگونه مدرکی مبنی بر انجام فعالیتهای متضمن نقض تحریم توسط هر یک از نهادهای خارجشده از فهرست تحریم به موجب برجام، جوانب احتیاط را رعایت کند.
تعامل: تعامل آمریکا با ایران به منظور تکمیل سیاست تحمیل، و برای مخابره واضح پیامها، جلوگیری از درگیری، کاهش تنشها پس از وقوع درگیریهای ناگزیر، بررسی فرصتهای موجود برای یافتن راهحلهای دیپلماتیک برای مسائل هستهای و منطقهای، اثبات عقلانیت به شرکای واشینگتن و نیروهای پراگماتیک درون ایران، و ایجاد انگیزه برای تهران جهت محدود کردن فعالیتهای نگرانکننده هستهای و منطقهایش، ضروری است. کاخ سفید در این زمینه باید:
- مستقیماً با مقامات ایرانی ارتباط برقرار کند.
- پیامها و صدای واشینگتن را از طریق کانالهای غیرمستقیم، تقویت و منعکس نماید.
- ارتباط شهروند با شهروند را میان جوانان، کارآفرینان و گروههای جامعه مدنی در ایران و همتایان آنها در آمریکا گسترش دهد.
- گفتوگوهای آزادانه درباره برجام و چالشهای منطقهای، خصوصاً درگیریها در عراق، سوریه، یمن و افغانستان را حفظ کند.
- یک روند قویتر را برای کاهش درگیریهای دریایی دنبال نماید.
- صندوق بینالمللی پول را به ارائه پشتیبانی فنی و راهنمایی بیشتر به ایران درباره انجام اصلاحات تجاری تشویق کند.
- به عنوان انگیزهای برای تحمیل تعهدات بیشتر هستهای به ایران و یا اخذ امتیازات بیشتر از این کشور، مجوز «دوربرگردان» (U-turn) را تجدید کند و به سازمانهای خارجی اجازه دهد تا از بانکهای آمریکایی به منظور انجام معاملات ارزی دلاری مربوط به نهادهای ایرانی، استفاده نمایند.
- به ازای تعدیل سیاستهای هستهای، موشکی و منطقهای ایران، گزینههای محدودی را بررسی کند که به موجب آنها شرکتهای آمریکایی اجازه حضور مستقیم در این کشور را داشته باشند.
- ایران را به احترام به حقوق بشر در داخل این کشور تشویق کند.
زنگ خطر؛ پیشنهادهای خطرناک به رئیسجمهوری نامعقول
گزارش فوق از نظر محتوایی از جنبههای زیادی قابلتوجه است و انتشار آن توسط اندیشکدههای مهم موقوفه کارنگی و مرکز امنیت آمریکای جدید نیز بیشک بر اهمیت آن میافزاید. آنچه در این گزارش به آن پرداخته شد، صرفاً خلاصهای از نکات مهم گزارش تحلیلگران آمریکایی این دو اندیشکده بود. گزارش مذکور حاوی نکات مهم دیگری نیز هست که توضیح تفصیلی آنها از حوصله این گزارش خارج است.
با این وجود، ارائه راهکارهایی به ترامپ برای استفاده از برجام به منظور ضربه زدن به برنامه هستهای ایران حتی پس از انقضای محدودیتهای توافق هستهای، تأکید نویسندگان گزارش بر برخورداری ایران از یک «پل زمینی» به مدیترانه و پیشنهاد به کاخ سفید برای استفاده از این بهانه در جهت توجیه باقی ماندن نیروهای آمریکایی در غرب آسیا (خاورمیانه) پس از شکست داعش، و البته اشاره به لزوم برقراری روابط مستقیم یا حتی غیرمستقیم با عواملی درون ایران و همینطور گسترش نفوذ مدنی در این کشور، همه ابعادی از گزارش مذکور هستند که باید زنگ خطر را برای مسئولین امر به صدا دربیاورند.
نظر شما