شناسهٔ خبر: 159272 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: روزنامه مردم‌سالاری | لینک خبر

قاعده بازي

صاحب‌خبر -

بين بيست‌وچهارم خرداد تا سوم تير، ده روز فاصله است. ولي ما براي اين‌که از انتهاي اين دهه به ابتداي آن برسيم، هشت سال سخت را سپري کرديم و نه‌تنها اصلاح‌طلبان و حتّي اصولگرايان که نظام اسلامي و جامعه ايران نيز هزينه گزافي را براي پيمودن اين راه پرداخت. با اين حال، شايسته است در حالي که اصولگرايان در آستانه يک‌سالگي بيست‌وچهارم خرداد به آسيب‌شناسي رفتار سياسي خود پرداخته‌اند، اصلاح‌طلبان نيز با مقايسه رفتار انتخاباتي خود در سال‌هاي 84 و 92، موجبات رخداد سوم تير را بررسي نموده و از اشتباهاتي که در آن‌جا مرتکب شده‌اند عبرت بياموزند؛ که مولاي پرهيزگاران و آزادگان فرمود:«عبرت‌ها چه بسيارند و عبرت‌پذيران چه اندک!»

دور اوّل انتخابات: يکي از مسائلي که در طول هشت سال اخير بسيار گفته شده و از فرط بيان به مانند عقيده‌اي عمومي درآمده آن است که علّت شکست اصلاح‌طلبان در اوّلين دوره نهمين انتخابات رياست‌جمهوري، تعدّد نامزدها بود. حال آن‌که اين عارضه در آن دوره از انتخابات، گريبان اصولگرايان را نيز گرفت ولي درنهايت پيروز انتخابات يک اصولگراي خالص و ناب بود! هم‌چنين اگر آراي نامزدهاي اصلاح‌طلب بر اساس بررسي‌هاي جامعه‌شناختي بررسي گردد، مشخّص مي‌شود که آراي بدنه اجتماعي اصلاح‌طلبان جامعه نه ميان دکتر معين و حجت‌الاسلام کروبي که اتّفاقاً ميان دکتر معين و دکتر قاليباف تقسيم شد. زيرا کساني که به حجت‌الاسلام کروبي رأي دادند، از اقشاري محروم و ضعيف اقتصادي بودند که به دليل شعارهاي عوام‌پسندانه وي به او رأي دادند ولي بخشي از طبقه متوسط شهري که عمدتاً رأي خود را به نام اصلاح‌طلبان به صندوق مي‌انداخت، خسته از شعارزدگي برخي از اصلاح‌طلبان؛ به دليل وجهه تکنوکرات و مديريتي دکتر قاليباف، به او رأي دادند. در اين حالت، تنها راه راهيابي يکي از دو نامزد اصلاح‌طلب، انصراف معين به نفع کروبي در روزهاي پاياني تبليغات انتخاباتي بود، زيرا در صورت انصراف کروبي، آراي وي نه به سبد معين که برعکس به سبد احمدي‌نژاد منتقل مي‌شد. اين همان وضعيّتي است که در دور يازدهم ميان دکتر عارف و دکتر روحاني وجود داشت و اصلاح‌طلبان با درس گرفتن از آن و با اقدام اخلاقي و عقلاني دکتر عارف و پيروي از خرد جمعي و رهبري سيّدمحمّد خاتمي توانستند يکي از دو نامزد مورد حمايت خود را در همان دور اوّل به پيروزي برسانند. بنابراين تکثّر نامزدها به تنهايي و في‌نفسه موجب شکست يک جريان نخواهد بود. آن‌چه عامل اصلي شکست در اوّلين دوره از انتخابات گرديد، بي‌توجّهي به مطالبات و خواسته‌هاي اکثريت جامعه از سوي اصلاح‌طلباني بود که به خود لقب پيشرو داده و گمان مي‌نمودند با استفاده از پشتوانه حزبي و وام گرفتن از نام خاتمي مي‌توانند هر نامزدي را به پاستور برسانند.

دور دوم انتخابات: پيش از برگزاري دومين دوره انتخابات نهم، براي برخي از تحليل‌گران سياسي از پيش روشن بود که نگرش اکثريت جامعه ايران به آيت‌الله هاشمي، مثبت نيست. امّا حاميان آيت‌الله دچار اين گمان نادرست شدند که چون اکثر نامزدهاي دور اوّل از وي حمايت کرده‌اند، پس لزوماً آراي آن نامزدها نيز به نام ايشان به صندوق واريز خواهد شد، غافل از آن‌که هر يک از آراي اجتماعي با دلايل، خواست‌ها و انگيزه‌هاي متفاوتي به نامزدي اختصاص مي‌يابد و در نبود نظام حزبي در کشور، نمي‌توان به اين آرا جهت داد و آن‌ها را هدايت نمود. در اين وضعيّت بار ديگر راهي براي جلوگيري از بروز پديده احمدي‌نژاد وجود داشت و آن کناره‌گيري آيت‌الله هاشمي از عرصه انتخابات و ورود کروبي به عرصه دومين دوره از انتخابات بود. زيرا تنها کروبي مي‌توانست در برابر شعارهاي عوام‌گرايانه احمدي‌نژاد بايستد و کرسي رياست‌جمهوري را از وي سلب کند. با اين حال، آيت‌الله هاشمي نيز در اين دوره از انتخابات، با درس‌آموزي از رخدادهاي پيشين، با وجود نامزدي در انتخابات، ديگر نامزدها را از انصراف بر حذر داشت و پس از ردصلاحيت توسط شوراي نگهبان نيز با آرامي و متانت با اين مسئله برخورد نمود و درنهايت با حمايت از اجماع اصلاح‌طلبان توانست موجب تغيير مسير اشتباهي شود که هشت سال پيش آغاز شده بود.

احمدي‌نژاد نتيجه عدم رعايت قاعده بازي از سوي عقلاي اصلاح‌طلب و اصولگرا بود و هر چند که عمر سياسي شخص احمدي‌نژاد به پايان رسيده ولي تفکّري که در اين هشت سال زمام امور اجرايي را در دست داشت، مترصد بازگشت به عرصه است و اين تيزبيني و دقّت بيشتر نيروهاي معتدل و اصلاح‌طلب را مي‌طلبد. توجّه به خواسته‌هاي عمومي جامعه؛ تبعيت از رهبري جمعي و پرهيز از راديکاليسم در کنار حفظ تعامل با نهادها و ارگان‌هاي نظام از جمله قواعدي است که مي‌تواند سلسله پيروزي‌هاي اصلاح‌طلبان در سال‌هاي دور را بار ديگر زنده سازد. آري، هنگامي که قاعده بازي را بياموزيم و آن را به درستي به کار بنديم، در نااميدانه‌ترين حالت و در شرايطي که هيچ‌کس گمان بر موفقيّت ما ندارد، مي‌توانيم شاهد پيروزي را در آغوش بگيريم.

نظر شما