به گزارش خبرنگار گروه سیاست خارجی خبرگزاری فارس، ماموریت در مصر برای دیپلماتی که در یکی از سرنوشتسازترین و پرحادثهترین مقاطع کشور تاریخی مصر و منطقه و همزمان با بیداری اسلامی، سکان نمایندگی ایران در قاهره را بر عهده داشته است؛ میتواند بسیار پرخاطره باشد. خاطرات مجتبی امانی رئیس سابق دفتر حفاظت منافع ایران در قاهره ابعاد مختلفی را در بر میگیرد. وی خاطرات خود را در قالبی داستانی روایت میکند.
گروه سیاست خارجی خبرگزاری فارس اقدام به انتشار خاطرات وی کرده است.
***
نبیل العربی اولین وزیر خارجه مصر بود که بعد از سقوط مبارک در بهمن 1389 و در حالی که مخالفتهای شدیدی با وزیر خارجه منصوب مبارک یعنی احمد ابوالغیط که عنصری وابسته به آمریکا و علاقهمند به اسرائیل بود وجود داشت؛ از سوی ارتشبد طنطاوی به عنوان وزیر خارجه مصر برگزیده شد. نبیل العربی دکترای خود را در حقوق از دانشگاه نیویورک گرفته است. وی در سال 1357 با عنوان مشاور حقوقی، عضو هیأت مصری مذاکره کننده با رژیم صهیونیستی بود که منجر به قرارداد کمپ دیوید شد. وی در کارنامه وزارت خارجه خود، سفیری مصر در هند، ژنو و نیویورک را نیز دارا میباشد.
نبیل العربی چهار ماه بیشتر در مسئولیت وزارت خارجه مصر نماند و در دهم تیر 1390 به جانشینی عمرو موسی به عنوان دبیرکل اتحادیه عرب برگزیده و محمد العرابی جانشین وی در وزارت خارجه مصر شد. با اینکه اسلاف نبیل العربی همچون عصمت عبدالمجید و عمرو موسی، یک دوره 10 ساله را در مسئولیت دبیرکلی اتحادیه عرب طی کرده بودند؛ او بعد از پنج سال و در سال 1394 جای خود را به احمد ابوالغیط داد.
سابقه ارتباط نبیل العربی با موضوع ایران به زمان سفارت وی در ژنو بازمیگردد. وی در سال 1369 سفیر مصر در دفتر اروپایی سازمان ملل در ژنو بود. او و سفیر وقت کشورمان در ژنو، توافقنامه بازگشایی دفاتر حفاظت منافع دو کشور را در تهران و قاهره امضا کرده بودند. بعد از پایان جنگ تحمیلی، بحث اعاده روابط ایران با چند کشور عربی که در زمان جنگ روابط خود را با ایران قطع کرده بودند؛ مطرح شد. اردن، مغرب (مراکش آن زمان) یمن و مصر از جمله این کشورها بودند.
در سالهای جنگ تحمیلی، چهار کشور عراق، اردن، مصر و یمن، «شورای همکاری عرب» را به غرض مقابله با ایران تشکیل داده بودند. این کشورها روابط خود را در سال 1363 با ایران قطع کرده بودند. مراکش هم به این چهار کشور پیوسته بود. البته روابط مصر و عراق در آن زمان قطع بود و تعدادی دیپلماتهای کشورمان در بغداد و قاهره با عنوان دفتر حفاظت منافع ایران در این کشورها فعال بودند. به همین علت این دو کشور هم برای اینکه اقدامی سیاسی انجام داده باشند؛ همه اعضای دفاتر حفاظت منافع کشورمان را اخراج کرده بودند. در آن سال آقای محمود مهتدی ریاست دفتر حفاظت منافع کشورمان در قاهره را بر عهده داشت که سختی زیادی را در این باره کشید.
در هر حال بعد از پایان جنگ تحمیلی در کنار تلاشهایی که از سوی دو طرف برای بازگرداندن رابطه با این کشورها برقرار شده بود؛ تماسهایی بین آقایان سیروس ناصری و نبیل العربی سفرای وقت ایران و مصر در ژنو صورت گرفت که منجر به امضای توافقنامهای برای بازگشایی دفاتر حفاظت منافع ایران و مصر در قاهره و تهران شد؛ بدون آنکه برقراری رابطه به سطح سفیر برسد. البته در توافقنامهای که امضا شد؛ تاکید شده بود که روسای دو دفتر در سطح سفیر انتخاب شوند.
در اینکه چرا در آن زمان رابطه با مصر، همچون روابط با عراق و مغرب و اردن به سطح سفارت نرسید؛ نقل قولهای متفاوتی وجود دارد. مصریها میگویند در آن زمان مصر آماده برقراری رابطه در سطح سفارت بوده است؛ ولی ایران آمادگی آن را نداشته است. این را نبیل العربی در ملاقاتی که در سال 1390 با وی داشتم؛ ادعا کرد. این موضوع شاید درست باشد و ایران هنوز بعد از گذشت 10 سال از امضای قرارداد کمپ دیوید که آن را خیانت مصر به قضیه فلسطین میداند؛ حاضر به موافقت برای برقراری روابط با مصر نبوده است. اما این یک سوی ماجراست. مصر نیز به علت گرفتار شدن در محدودیتهای صریح و غیر صریح قرارداد کمپ دیوید؛ نمیتوانسته با برقراری رابطه با ایران موافقت کند. به نظر من عدم دقت در ارزیابی اراده طرف مصری برای برقراری رابطه سیاسی با ایران در سال 1369، باعث شد که توپ مخالفت با برقرای رابطه ایران و مصر به زمین ایران بیفتد. البته بعد از آن که در سالهای 1370، 1380 و 1385، ایران برای برقراری رابطه با مصر اعلام موافقت کرد و تمهیداتی نیز برای آن فراهم شد؛ این مصریها و شخص مبارک بودند که با برخی ادعاها و گذاشتن شروطی، صراحتا گفتند که روابط با ایران را برقرار نخواهند کرد.
سخن درباره فراز و نشیب این دوره از روابط ایران و مصر زیاد است و شرح این مفصل در این مجمل نمیگنجد و فرصت دیگری را میطلبد. نبیل العربی 25 روز بعد از سقوط مبارک یعنی ۱۷ اسفند 1389 توسط ارتشبد طنطاوی به عنوان وزیر خارجه مصر انتخاب شد. هنوز چند روزی از انتصاب نبیل العربی نگذشته بود که وی در یک اظهارنظر رسانهای اعلام کرد که مصر خواهان باز کردن صفحه جدیدی با ایران بوده و آماده برقراری رابطه با ایران است.
این سخنان برای ما که در گرماگرم حوادث مصر بودیم و سقوط یک دیکتاتوری 30 ساله و با درجه وابستگی شدید با آمریکا و اسرائیل را شاهد بودیم؛ سخنانی تعیینکننده و مهم بود. اظهارات نبیل العربی را به تهران منعکس کردم. با توجه به اینکه هنوز چیزی در مصر تغییر نکرده بود؛ توقع زیادی از انقلاب مصر نداشتیم. ارتش سرجایش بود و محور اصلی قدرت و تصمیمگیری در مصر بود. طنطاوی هم با حکم مبارک مسئولیت اداره کشور را برعهده داشت. در نهادهایی که وظیفه حفظ نظام مبارک را برعهده داشتند؛ هیچ تغییری رخ نداده بود. میدانستیم تصمیمگیری درباره رابطه با ایران در حیطه مسئولان امنیتی مصر است. آنها نیز تغییری نکرده بودند. بنابراین چندان نمیتوانستیم به این اظهارات خوشبین باشیم.
چند روزی صبر کردیم تا واکنشها را ببینیم. اولین واکنش از سوی سخنگوی وزارت خارجه آمریکا بود. وی مخالفت صریح آمریکا را با برقراری رابطه مصر و ایران اعلام کرد. سفیر آمریکا در مصر هم یکی دو روز بعد به صدا درآمد و گفت «برقراری رابطه مصر و ایران به سود مصر نیست.» معنی این سخنان برای من روشن بود؛ پیام آمریکا به مصر این بود: در صورت برقراری رابطه با ایران، کمکهای اقتصادی آمریکا به مصر قطع خواهد شد.
بهترین کار درخواست ملاقات با نبیل العربی بود؛ تا حقیقت ماجرا بیشتر روشن شود. درخواست وقت ملاقات به سرعت انجام شد. دفتر وزیر خارجه مصر نیز به سرعت با این وقت ملاقات موافقت و ساعت 11 روز سهشنبه دوم فروردین 1390 را اعلام کرد. اما روز قبل از ملاقات اطلاع دادند که به علت برنامه کاری وزیر، وقت لغو و فرصت دیگری اطلاع داده خواهد شد. البته در این بین نبیل العربی به یک سفر خارجی نیز رفت و بالاخره ساعت 13:30 روز 15 فروردین را برای ملاقات معین کردند.
*العربی سخنانش را تحریف کرد
به اتفاق دو نفر از دیپلماتهای نمایندگی به این ملاقات رفتم. از ابتدای ملاقات فهمیدم که ورق برگشته است. نبیل العربی کمی سخنان خودش را تحریف کرد. وی در همان جملات اول ملاقات گفت: من همچنان که گفتهام مصر آماده باز کردن صفحه جدیدی از روابطش با دنیا و منجمله ایران است. یعنی ایران را از خاص بودن در سخنان قبلی خود خارج کرد. از سخنانش پیدا بود که کسی او را به خاطر سخنانش درباره آمادگی مصر برای برقراری رابطه با ایران توبیخ کرده است. وی در ادامه سخنان خود و در جایی که من سخنان او را که توسط رسانه ها منتشر شده بود به یاد وی آوردم؛ گفت: ما در سال 1991 (همان گفتگوهای ژنو) آماده برقراری رابطه بودیم و شما حاضر به اینکار نشدید.
به دفتر که بازگشتم با جناب آقای شیبانی، معاون وقت وزیر خارجه در امور کشورهای عربی و آفریقا تماس گرفتم. به او گفتم شرح ملاقات را برای او خواهم فرستاد؛ ولی خلاصه آن که «در بر همان پاشنه سابق میچرخد.» البته هنوز هم که حدود پنج سال از آن تاریخ میگذرد؛ در بر همان پاشنه سابق میچرخد.
مصر به علت تعهدات خود در قرارداد کمپ دیوید، موظف به ترویج صلح با رژیم صهیونیستی در منطقه است و هر حرکتی در جهت خلاف آن، موجب تحدید استمرار کمکهای اقتصادی آمریکا به مصر خواهد شد. این موضوع به معنای اعطای نقش منطقهای در خاورمیانه به مصر نیز بوده است. نقشی که در راستای منافع آمریکا و رژیم صهیونیستی میباشد. از زمان مبارک تا به حال، مصر از نظر اقتصادی بیشتر از قبل به این کمکها وابسته شده است؛ به گونهای که حتی تصور قطع کمکهای خارجی را نیز نمیتواند بکند. به ویژه شرایط حاضر که وضعیت اقتصاد این کشور بسیار بحرانی است.
توجیه این موضوع برای تهران سخت بود. شور و هیجان در ایران بالا بود و همه تصور میکردند نظام مبارک سرنگون شده است. مردم مصر انقلابی کرده بودند و شعارشان سرنگونی نظام مصر بود. «الشعب یرید اسقاط النظام» همچون شعار «استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی» در انقلاب اسلامی ایران، شعار محوری انقلاب مصر بود. ارتش با زرنگی توانسته بود با کنار زدن مبارک، وانمود کند که این شعار مردم محقق شده است. نظام مبارک از نهادهایی شامل ارتش، دستگاه امنیتی، دستگاه قضایی، پلیس، بنگاههای اقتصادی، مدیریت الازهر و رسانههای وابسته به آن تشکیل شده بود. در انقلاب بهمن 1389 مصر، فقط مبارک از رأس این نظام برداشته شد. نیروی سرکوبگر پلیس نیز فقط نامش از «امنالدوله» به «امنالوطنی» تغییر کرد. بقیه اجزای نظام هیچ تغییری نکردند. انقلاب و حتی اخوان المسلمین نیز که یک سال کرسی ریاست جمهوری مصر را در اختیار داشتند؛ قدرت نهادسازی نداشتند. هیچیک از نهادهای نظام مبارک تغییری نکردند و آن تظاهر نیم بندی هم که این نهادها برای پایبندی به انقلاب مصر نشان میدادند؛ در بعد از سقوط مرسی و آمدن سیسی، به تدریج رنگ باخت و مجددا نظام مبارک با همان سیاست قدیم و برخی چهرههایی جدید، بر سر کار آمد.
داستان رابطه مصر با ایران هم که نبیل العربی نیز با تصور بروز انقلاب در مصر به آن وارد شده بود به فراموشی سپرده شد. به نظرم نبیل العربی هم خیلی زود فهمید که در کشورش انقلابی ناتمام صورت گرفته و دامنه آن هرگز منجر به تغییرات اساسی در مصر و مقابله با منافع آمریکا و رژیم صهیونیستی نرسیده است.
بخش شصت و ششم این خاطرات در اینجا قابل مشاهده است.
انتهای پیام/
∎