سعيد سبحاني
نظريه صلح دموکراتيک مبتني بر دغدغه دولتها و بازيگران بين المللي براي تحقق صلح درمناسبات جهاني است. اين نظريه در تلاش براي تبيين رابطه دموکراسي و صلح است. تلاش براي بررسي نوع رابطه صلح با نوع حکومتها و دولتها منتج به پيدايش نظريه صلح دموکراتيک شده است. صلح دموکراتيک از نظريات جديد در حوزه روابط بين الملل محسوب مي شود. با اين حال امانوئل کانت فيلسوف نامدار آلماني براي نخستين بار در مقاله مشهور خود تحت عنوان صلح ابدي بر لزوم ايجاد صلح ميان دولتهاي جمهوري مستقر در زمان خويش تأکيد کرد . در آن زمان دموکراسي بار معنايي و ارزش ايجابي نداشت و دولتهاي جمهوري بسيار اندک و شامل کشورهايي مانند آمريکا و فرانسه
مي شدند. کانت در اين خصوص معتقد است از آنجا که مردم در دموکراسي ها تعيين کننده بوده و بار جنگ از جمله شرکت در جنگ و تحمل هزينه هاي آن بر دوش مردم
مي باشد، آنها از ورود به اين عرصه خودداري مي کنند. به طور طبيعي مردم به صورتي بسيار محتاطانه در اين بازي مخاطره آميز وارد خواهند شد. بنابراين دموکراسي به طور طبيعي صلح را توسعه خواهد داد و پايان تاريخ تحقق صلح ابدي ميان کشورهاي دموکراتيک خواهد بود.
در آغاز قرن بيستم ميلادي، جوزف شومپيتر اقتصاددان مشهور اتريشي مدعي شد که نظام سرمايه داري، دولت هاي نوين ليبرال و دموکرات را ذاتاً صلح جو و مخالف هرگونه سلطه اي نموده است.وقوع دو جنگ جهاني اول و دوم از يک سو و گسترش ليبرال دموکراسي در غرب نقش به سزايي در تدوين نهايي نظريه صلح دموکراتيک داشت.
دين بابست براي نخستين بار در دهه 1960 اثبات کرد که در بازه زماني سالهاي 1789 و 1941 که 116 جنگ مهم در گرفته است، هيچ جنگي ميان کشورهاي داراي دولت منتخب (دولتهاي دموکرات) رخ نداده است. نتيجه تحقيقات بابست نقش مهمي در تدوين نظريه صلح دموکراتيک داشت.آر. جى. رامل اين تحقيقات را به همراه تحقيقات خود تکميل و مقالاتي را ذيل تشريح علل جنگ و منازعه در نظام بين الملل و تحت عنوان "فهم درگيرى و جنگ " از سال 1975 تا 1981 منتشر نمود.
او در سال 1983 نظريه اصلي خود را مطرح نمود. بر پايه نظريه اي که از سوي رامل مطرح شد، نه تنها کشورهاي دموکراتيک در روابط ميان خود گرايش به حل و فصل مسالمت آميز اختلافات دارند، بلکه اصولاً در سياست خارجي خود دولتهايي صلح جو هستند. منتقدان نظريه رامل معتقدند که کشورهاي دموکراتيک تنها در روابط ميان خود گرايش به حل و فصل مسالمت آميز اختلافات داشته و سرشت اين دولتها تفاوتي با دولتهاي ديگر ندارد.
بنابراين منتقدان نظريه رامل، نظريه صلح دموکراتيک را به اين صورت بيان مي دارند: «دموکراسي ها از درگير شدن در منازعات مسلحانه با ديگر دموکراسيهاي شناخته شده خودداري ميکنند.نظريه صلح ابدي کانت (که هم اکنون نظريه صلح دموکراتيک کانت نيز خوانده مي شود) بر پايه سه استدلال بنا نهاده شده است .استدلال نخست کانت مبتني بر ارزشهاي اخلاقي دموکراتيک مي باشد. در اين استدلال کانت به ارزشهاي اخلاقي و عمومي دموکراتيک اشاره دارد. از آنجا که شهروندان در داخل دولتهاي دموکراتيک داراي حقوق شهروندي و احترام برابر هستند، اين فرهنگ و ارزشها در روابط با ديگر دولتهاي دموکراتيک نيز تجلي پيدا مي کند. در اينجا احترام به سايرين نيز از اهميت ويژه اي برخوردار خواهد شد که نتيجه آن تمايل به حل و فصل اختلافات از راههاي مسالمت آميز است. بنابراين به سبب اينکه دولتهاي دموکراتيک داراي ايدئولوژي و فرهنگ مشابهي هستند، مداخله در امور ساير کشورهاي دموکراتيک منتفي خواهد شد.
کانت در استدلال دوم خود به نهادهاي دموکراتيک و روش تصميمگيري در نظامهاي دموکراتيک اشاره مي-کند. اينکه سرشت نهادهاي دموکراتيک و نقش و مسئوليتي که مردم در تصميمگيري هاي دولت بر عهده دارند، مانع از اقدام به خشونت خواهد شد.
اما سومين استدلال کانت که حوزه اقتصاد سياسي بين الملل نيز کاربرد زيادي دارد، مربوط به روابط اقتصادي حاکم ميان دولتهاي دموکراتيک است. اين استدلال معطوف به سود حاصل از تجارت بين المللي در نظام اقتصادي بازار است. در اين ساختار دولتها به دنبال منافع متقابل با يکديگر هستند. اين در حالياست که جنگ نه تنها براي دولتهاي دموکراتيک سود متقابلي ندارد بلکه منجر به ضرر و زيان آنها مي شود. کانت معتقد است توسعه اقتصادي منجر به وابستگي متقابل دولتها با يکديگر شده و همين مسئله منجر به رشد فرهنگ تجارت خواهد شد. از اين رو برقراري صلح براي رسيدن به اين سود متقابل و مشترک ضروري است.
اهميت نظريه صلح دموکراتيک در اين است که تعامل ميان دولتهاي دموکراتيک در نظام بين الملل را بر مبناي ايجاد صلح، در راستاي رسيدن به سود و منفعت مشترک اقتصادي توضيح مي دهد. اين نظريه معتقد است که وقوع منازعات بين المللي، خصوصاً ميان دولتهاي دموکراتيک که از داد و ستد در بازار سود مي برند، مضر و منجر به زيان مالي آنها مي گردد. از اين رو دولتهاي دموکراتيک در صددند منازعات و اختلافات خود را از طريق احترام متقابل به يکديگر و با تکيه بر ارزشهاي جامعه اي آزاد و دموکرات حل و فصل نمايند.
آنچه از آراء کانت احصاء ميشود اين است که نمي توان روابط نظام مند دولتها را جدا از يکديگر مطالعه کنيم. همچنين کانت به لحاظ محتوايي فرايند صلحآميز شدن يک اتحاديه و مجموعهاي ليبرال را پيشبيني و تبيين کرده و در عين حال تأکيد دارد که دولتهاي ليبرال در روابط خود با دولتهاي غير ليبرال صلح جو نيستند.
مهم ترين نکته اي که در خصوص نظريه صلح دموکراتيک بايد در نظر گرفت، محدود شدن اين صلح در بين دموکراسي هاست. بر اين اساس دولتهاي دموکراتيک در مواردي که جنگ بتواند از وجهه مردمي برخوردار باشد، (مثلا جهت حفظ مالکيت خصوصي) نسبت به آن مبادرت مي ورزند. از اين رو دموکراسي ها ذاتاً صلح طلب نيستند. يکي از نظريهپردازاني که استدلال و نظريه صلح دموکراتيک را در کنار تجارت آزاد به کار ميگيرد، مايکل ماندلبوم ميباشد. از ديدگاه وي سه عنصر ليبرال يکديگر را تقويت ميکنند: صلح، دموکراسي و بازار آزاد. بر اين اساس دموکراسي در سياست خارجي خود تمايل به صلح دارند و بازار آزاد نيز در طول زمان مشوق دموکراسي و صلح ميباشد.