در میان ایدههای مختلفی که در این رویداد شرکت کردند، سه طرح «مدیریت مکانهای امکانسازی شده برای معلولان»، «با ما رو» و «هوشمندسازی چراغهای راهنمایی با استفاده از اپلیکیشن» بهترتیب در جایگاههای اول تا سوم قرار گرفتند. اما از میان این سه برگزیده، استارتآپ بامارو با تمرکز روی ایده متفاوتش توجه ما را به خود جلب کرد تا سراغ آنها برویم و پای صحبت یکی از ایدهپردازان آن بنشینیم. بامارو، یک استارتآپ برای ثبت سفارش کافه از راه دور است. شما با استفاده از بامارو میتوانید کافه خود را انتخاب کرده، سفارش خود را ثبت و پرداخت کنید و حتی زمان حضور خود را در کافه تعیین کنید.
حتما برای شما هم پیش آمده که برای سفارش یک فنجان قهوه یا یک لیوان لاته زمان زیادی را منتظر بمانید. این مساله زمانی بیشتر به چشم میآید که قصد نشستن در کافه را نداشته باشید و بخواهید با یک لیوان ماکیاتوی داغ در دست مسیر خود را در شهر ادامه دهید. استارتآپ بامارو با تمرکز روی این گروه از مشتریها و به نوعی مشتریهای گذری کافهها، روشی را ایجاد کرده که به شما امکان میدهد با استفاده از تلفن همراه و از راه دور سفارش خود را بدهید، صورتحساب آن را پرداخت کرده و تنها برای دریافت آن در کافه حضور پیدا کنید. محمد شاهبندی در مورد شکلگیری ایده اولیه میگوید: «کاملا اتفاقی ایده اولیه بامارو به ذهن ما رسید. زمانی که درگیر استارتآپ قبلی خود بودیم که آن هم مربوط به کافهها بود، بارها شده بود زمانی که در یک کافه در حال صحبت با مدیران آن بودیم، تعداد زیادی مشتری به کافه سرمیزدند و بدون اینکه میزی را برای نشستن اشغال کنند، سفارش خود را گرفته و از کافه خارج میشدند. همین کافی بود هسته اولیه ایده در ذهن ما ایجاد شود و دنبال روشی برای خدمترسانی به این گروه از مشتریها باشیم.»
به گفته او، هدف آنها از راهاندازی بامارو رسیدن به این جمله بود «سفارش بدی، برسی، بگیری و به مسیرت ادامه بدی». در واقع مشتریهای آنها گروهی از مردم هستند که وقتی برای نشستن در کافه ندارند و ترجیح میدهند نوشیدنی خود را در خودرو یا در ادامه مسیرشان بنوشند. وقتی شما حتی زمانی برای نشستن در کافه ندارید، انتظار اینکه نیم ساعت یا بیشتر منتظر دریافت سفارش خود باشید، کمی غیرمنصفانه است. بامارو به کاربران کمک میکند در زمان خود صرفهجویی کرده و از طرفی سفرهای درون شهری را بهصورت هدفمندتری برنامهریزی کنند. البته با اینکه بامارو در ایران بیرقیب بوده و تنها استارتآپی است که چنین خدماتی را ارائه میکند، اما در بازار جهانی نمونههای مشابهی مانند napkin، skip و tapingo دارد. شاهبندی در مورد نمونههای خارجی موجود میگوید: «ما بیشتر نمونههای خارجی موجود را بررسی کردهایم. بیشتر این اپها با توجه به سفارش شما عمل میکنند و کافههایی را که توانایی ارائه محصول مورد نظرتان را دارند، در اختیارتان قرار میدهند. اما ما موقعیت مکانی کاربر را ملاک قرار دادهایم تا کافههایی که در فاصله دو تا پنج کیلومتری هر مشتری قرار دارد فهرست شده و امکان ثبت سفارش از راه دور ایجاد شود.» نکته جالب این است که اگر به هر دلیل سفارش مشتری آماده نشده باشد یا کافه موردنظر امکان سفارشدهی نداشته باشد، اپلیکیشن گزینه دیگری را با توجه به منو جایگزین کرده و به کاربر پیشنهاد میکند.
ترس از بازارهای جهانی
فضای حاکم بر بازار اپلیکیشنهای داخلی در 90 درصد محصولات موجود اینگونه است که تنها به پلتفرم اندروید و بازارهای فارسیزبان داخلی محدود میشود و به نوعی توسعهدهندگان اپلیکیشن، بخش عظیمی از کاربران آیاواس و گوشیهای آیفون در ایران را از خدمات خود محروم میکنند. این مساله میتواند از عوامل مختلفی متاثر باشد. اولین مورد دانش کافی برای توسعه اپلیکیشن روی پلتفرمهای مختلف است. آیاواس با اینکه از زبان برنامهنویسی سوییفت استفاده میکند که زبان برنامهنویسی سادهای است، اما نبود توسعهدهندگان داخلی در این رشته، آن را در ایران بسیار محدود کرده است. مساله دیگر هزینهها و روبهرو شدن با فروشگاههایی مانند گوگلپلی و اپاستور است که سختگیریهای بیشتری نسبت به فروشگاههای داخلی برای قرار دادن اپلیکیشن در پیشخوان خود دارند.
شاهبندی که در استارتآپ خود این سختیها را به جان خریده و اپ خود را در هر دو پلتفرم محبوب توسعه داده، میگوید: «قبل از اینکه کار را بهصورت عملیاتی شروع کنیم، تحقیقات زیادی روی مشتریان احتمالی خود در این بازار کردیم. طبق آماری که به دست آوردیم نزدیک 60 درصد مشتریهای احتمالی ما از گوشیهای آیفون استفاده میکردند. همین مساله کافی بود تا سختیها را به جان بخریم تا اکثریت مشتریهای خود را از دست ندهیم.»
او هزینه را دلیل اصلی توسعهدهندگان داخلی برای صرف نظر کردن از نسخه آیاواس میداند، چراکه برای توسعه هر محصولی مجبور هستند دو برابر و حتی بیشتر از هزینه معمول را خرج طراحی اپلیکیشن کنند. شاهبندی میگوید: «گذر از هفت خوان فروشگاههای خارجی برای قرار دادن اپلیکیشن در فهرست محصولاتشان نیز یک دردسر بزرگ است. وجود تحریمها و برخی محدودیتهای مالی مساله را سخت کرده و همین مساله سنگی بزرگ برای استارتآپهای ایرانی است. از طرف دیگر شرکتی مثل اپل حساسیت زیادی روی محصولی که در فروشگاه آنها قرار میگیرد، دارد. شاید باورتان نشود، اما برای قرار دادن یک اپلیکیشن روی اپ استور، خط به خط کدهای برنامهنویسی را چک میکنند و بارها مسائل مختلف را بررسی و اصلاحیه آن را به ما محول میکنند. بسیاری از استارتآپها بازار خود را آنقدر وسیع نمیبینند که به آب و آتش بزنند تا مشتریهای بیشتری داشته باشند.»
شتاب اولیه
یکی از اصلیترین مسائلی که استارتآپها با آن سرو کار دارند، رفتن به سراغ شتابدهندهها یا نرفتن است. شتابدهندهها که چند سالی است در ایران همزمان با زیاد شدن استارتآپها پا گرفتهاند، حامیانی برای ایدههای آیندهدار هستند تا به موفقیت آنها کمک بیشتری کنند و به مسیر موفقیت آنها سرعت ببخشند؛ اما اگر پای صحبت دستاندرکاران استارتآپهای مختلف بنشینید، هیچوقت به یک جواب قطعی در مورد انتخاب استفاده از شتابدهندهها یا انتخاب نکردن آن نخواهید رسید؛ چراکه گروهی سراغ شتابدهندهها رفتن را مساوی با دورشدنشان از ایده اصلی میدانند و گروهی دیگر نیز شتابدهندهها را قلب تپنده یک استارتآپ برای ادامه حیات عنوان میکنند. شاهبندی که خود هر دوی این تجربهها را از سر گذرانده میگوید: «در استارتآپ کورتادو که اولین فعالیت استارتآپی ما به حساب میآمد، فعالیت زیر نظر یک شتابدهنده کمکهای بسیاری به ما کرد و باعث شد سازو کار لازم را برای اجرای چنین پروژههایی بیاموزیم. اما در پروژه دوم و استارتآپ بامارو تصمیم گرفتیم این پروژه را بهصورت خصوصی و بدون استفاده از شتابدهندهها جلو ببریم. البته با اینکه این بار از شتابدهندهها استفاده نکردیم، اما گروههای مختلفی به ما کمک کردند.» مجموع این صحبتها و نگاهی به تجربیات دیگر نشان میدهد شتابدهندهها میتوانند نقش عمدهای در موفقیت ایدههای اولیه و کم تجربه داشته باشند، اما با به بلوغ رسیدن تیمهای توسعهدهنده، این وابستگی به شتابدهندهها کاهش پیدا میکند.
محمد و علی شاهبندی
موسسان استارتآپ بامارو
این دو برادر متولد 1371 در رشته تجارت الکترونیک تحصیل میکنند. گروه بامارو از چهار نفر بهصورت ثابت تشکیل شده که شامل برادران شاهبندی، عاطفه ثقفی و ترانه محمدپور میشود.
آرش جهانگیری