نحوه معرفی عوامل اثر در ابتدا و انتها بر مبنای شاخصهای آن اثر و البته گرافیک و طراحی آن که برگرفته از المانهای اثر است و میتواند توضیحی بر محتوای داستان سریال باشد، ویژگیهای مفهومیای است که به ماندگاری آن سریال در حافظه جمعی کمک خواهد کرد. خصوصا این که با توسعه فناوریهای رایانهای و وجود جلوههای ویژه بصری شاهد تیتراژهایی هستیم که سهم مهمی از سریال تلویزیونی را به عهده گرفتهاند.
شاید از یک منظر تیتراژ فقط شناسنامه آن فیلم یا آن برنامه باشد و شروع یک اثر را اعلام کند، اما برای بسیاری از کارگردانان تلویزیون و سینما، تیتراژ فرصتی برای فضاسازی ذهنی تماشاگر است و با درنظر داشتن اینکه تیتراژ یک فرم نمایشی است، عناصری مانند فضاسازی نمایشی داستان و پرداخت سینمایی یا تلویزیونی را هدف قرار میدهند و به مخاطب میگویند که با چه ژانری از سینما یا داستان تلویزیونی روبهروست.
ظرفیتهای تیتراژ در گذر زمان
با مروری بر آثار تلویزیونی چندان سابقه طولانی برای جدی گرفتن تیتراژ در تلویزیون ایران دیده نمیشود. تیتراژ مجموعه «دلیران تنگستان» (1353) در زمانی که آثار تلویزیونی چندان به عنوانبندی اهمیت نمیدادند، اثر در خور توجهی بود. بعدتر در دهه 60، تیتراژ مجموعههای هزاردستان (1358)، سربداران (1363) و میرزا کوچک خان (1366) که با تنظیم سید محمد میرزمانی و یکی از ترانههای محلی شمال ایران را استفاده کرد و «امیرکبیر» که غزلی از حافظ با صدای علیرضا افتخاری و آهنگسازی کامبیز روشنروان جذابیت بسیاری برای جذب مخاطب داشت، آثار قابل تأمل و به یاد ماندنی محسوب شدند. در آن دوره ترکیبی از موسیقی و تصاویری از فیلم بیشتر فرصتی و بهانهای برای ثبت و ارائه اطلاعات فیلم بود که البته به دلیل حضور خوشنویسان و آهنگسازان برجستهشان در زمان خود خوب و هنرمندانه بودند. هرچند دهه 70 با تحولاتی که در سازمان صداوسیما رخ داد و ورود به دیجیتال از آنالوگ فضای مساعدی برای هدف گذاری دقیق در سریالها فراهم کرد، اما اگر اثری در این مدت قابل اعتنا بود بیشتر به ذوق تهیهکننده و حساسیت کارگردانش مربوط میشد که روی طراحی تیتراژ وقت میگذاشت و آن را به اهلش میسپرد و مسلم است که اثر خوب و ماندگاری بهوجود میآمد. به طور مثال تیتراژ ابتدایی سریال روزی روزگاری با ضرباهنگ بالای موسیقی فرهاد فخرالدینی که از دویدن اسب الهام گرفته شده در کنار صدای زندهیاد خسرو شکیبایی روی نماهایی که از بنای خانههای شهر برداشته شده بود و به یک خانه سبز میرسید در سریال خانه سبز و تیتراژ سریال روزگارجوانی با صدای محمدرضا عیوضی یکی از اولین و البته پرمخاطبترینهای اینگونه از تیتراژهای تلویزیونی بود. سال 76 اجرای صدیق تعریف از تصنیف عبدالقادر مراغهای با آهنگسازی فرهاد فخرالدینی در تیتراژ سریال امام علی(ع) بسیار درخشید و البته با شکلگیری موج نوی موسیقی پاپ در اواخر دهه 70، تیتراژهای تلویزیونی اولین و بهترین صحنه اجرا برای جوانان جویای نام این عرصه شد. با انتخاب ترانههای تیتراژ مخاطبپسند، دست آهنگسازان نیز برای انتخاب اشعار بازتر شد. انتخاب شعری از علی معلم دامغانی با صدای مجید اخشابی در سریال گمگشته، تصنیف «گشته خزان نوبهار من، بهار من» از عباس شاپوری با صدای علیرضا قربانی در «کیف انگلیسی» و ترانهای از افشین یداللهی با صدای علیرضا قربانی در سریال تاریخی شب دهم که اتفاقا فضایی مذهبی و محرمی داشت فضای متفاوتی به تیتراژها بخشید. این مسیر فضا را برای آهنگسازان تیتراژ سریالهای طنز تلویزیونی یا سریالهایی که موضوع روز اجتماعی داشتند باز گذاشت و همین مساله سبب شد تا با رونق سریالهای مناسبتی در دهه 80 در سریالهایی همچون وفا، خانه به دوش، متهم گریخت، زیرزمین، پنجمین خورشید و... ترانه بیشتر استفاده شود. تنوع ژانرهای سریالسازی در این دوره سبب شد ژانرهای مختلفی از موسیقی تیتراژ پدید آید و حتی سریال تاریخی «مدار صفر درجه» نیز در تیتراژ خود در اثر ارکسترال فردین خلعتبری، ترانهای از افشین یداللهی با صدای علیرضا قربانی را انتخاب کند و به این ترتیب آهنگسازان بیشتری به بهرهگیری ترانه در آثار تیتراژ مجموعههای تلویزیونی ترغیب شدند.این فضا با موسیقی تلفیقی تیتراژ سریال تلویزیونی مرگ تدریجی یک رویا حاصل همکاری کارن همایونفر و رضا یزدانی شکل دیگری گرفت و به این ترتیب انتخاب درست در موسیقی تیتراژ در دهه 80 تیتراژها و موسیقیهای ماندگاری را به ارمغان آورد؛ که برای ذائقه مخاطبان سریالهای ایرانی تازگی داشت. از دیگر آثاری که در این دهه موسیقی تیتراژ آنها آثاری فاخر بودند میتوان به مجموعه خاک سرخ به آهنگسازی محمدرضا علیقلی، زیر تیغ و در چشم باد به آهنگسازی حسین علیزاده و میوه ممنوعه احسان خواجه امیری اشاره کرد. این مسیر تا امروز ادامه داشته و بیشک تیتراژ مجموعه تلویزیونی مختارنامه به آهنگسازی امیر توسلی در فضای موسیقی نواحی یکی از برجستهترین آثار این دوره خواهد بود.
اهمیت تعامل گروه تیتراژ و کارگردان
جواد افشار کارگردانی که با سریالهای «مادرانه» و «کیمیا» همکاریهایی با خوانندهها و ترانهسراها داشته است و موسیقی و ترانه در تیتراژ آثار نمایشی را بسیار مهم دانسته و میگوید: موسیقی فیلم و تیتراژ یکی از بخشهای مهم هر فیلمی محسوب میشود، چراکه حس و حال اثر از این طریق به مخاطب منتقل میشود.با اینحال موسیقی تیتراژ به ارتباط بیشتر مخاطب با سریال کمک میکند و گاهی میبینیم یک اثر با تیتراژش شناخته میشود و مخاطب لحظههای آن سریال را با یادآوری تیتراژ در ذهنش حفظ میکند.
وی یکی از دلایل همکاری و استقبال خوانندگان و ترانهسراها را از حضور در یک سریال، محبوبیت آنها در تولید این اثر دانسته و میافزاید: تولید موسیقی تیتراژ و خواندن آن سبب محبوبیت وشهرت بسیاری از خوانندگان شده است. بهطوری که گاهی استقبال از یک اثر تیتراژی، پدیدآورنده آن را به سمت تولید آلبوم سوق میدهد و بسیاری از مخاطبان به دلیل یادآوری تیتراژ آن سریال از آلبوم استقبال میکنند.افشار با تاکید بر ارتباط تنگاتنگ طراح تیتراژ، آهنگساز و خواننده با کارگردان و فیلمنامهنویس میگوید: وقتی میان آهنگساز خواننده و حتی ترانهسرا با فیلمنامهنویس تعامل مناسبی وجود داشته باشد و ترانهسرا نوع نگاه و اندیشه فیلمنامهنویس را درک کرده باشد، اتفاق خوبی در این زمینه میافتد و همه عناصر به درستی چیده میشود. حتی زمانی که طراح تیتراژ فضایی انتزاعی از محتوای سریال در ذهن دارد و با ابزارهای مناسب این مفهوم را ارائه میدهد، نوعی چالش میان مخاطب و مفهوم تیتراژ رخ میدهد که در کل با پایان یافتن سریال، به نتیجه خوبی خواهند رسید.
وی با اشاره به تیتراژ سریال «مادرانه» که ویژه ماه مبارک رمضان با صدای احسان خواجه امیری و ترانه روزبه بمانی روی آنتن سیما رفت، میگوید: در زمان پیشتولید این اثر به موسیقی تیتراژ فکر میکردم و با تهیهکننده درباره خواننده، ترانه و کیفیت آن بحث میکردم تا گروه تیتراژ در جریان کار قرار گرفته و آمادگی ذهنی کافی در این زمینه داشته باشند.
افشار خلاقیت طراحان تیتراژ را بسیار موثر میداند و بیان میکند: به نظرم شیوه درست تعامل میان کارگردان و طراح تیتراژ در این است که طراح با داستان سریال و رویکردش ارتباط برقرار کند و ایدههایی که دارد را مطرح کند، اما طرح این ایده نباید با محدودیت کارگردان روبهرو شود. وی در ادامه میافزاید: در ساخت یک اثر محدودیتهای ذهنی کاملا بازدارنده است و اگر تیم تولید با هم در ارتباط دوستانه باشند خلاقیت بیشتری شکل خواهد گرفت و تیتراژ بهتری ساخته خواهد شد.
خلاقیت در طراحی تیتراژ
اسماعیل عفیفه، تهیهکننده باسابقه تلویزیون که این روزها با سریال پریا در تلویزیون حضور دارد درباره اهمیت تیتراژ در سریالها میگوید: اقناع مخاطب و رضایت او در مواجهه با یک سریال تلویزیونی پیش از هر چیز به ساختار داستانی سریال برمیگردد و این محتوا میتواند در خدمت تیتراژ باشد چون تیتراژ اولین تصویری است که مخاطب در مواجه با یک سریال میبیند و اگر به دقت انتخاب و ساخته شود میتواند تاثیر ویژهای در جذب مخاطب داشته باشد.
وی میافزاید: این آمادهسازی وقتی با زیباییهای بصری و موسیقی مناسب همراه باشد هویتی مستقل پیدا میکند و همانطور که چکیده محتوای یک سریال میتواند در یک تیتراژ گنجاندهشود موسیقی و ترانه آن نیز به کیفیت و جذابیت آن کمک میکند و البته مخاطب متوجه این نکته میشود که برای تهیهکننده یا کارگردان چقدر این انتقال حس داستان در قالب تیتراژ مهم بوده است.
تهیهکننده سریالهای پس از باران و میوه ممنوعه با اشاره به روند مناسب تولید تیتراژ از گذشته تاکنون بیان میکند: وقتی یک دهه قبل موسیقی و ترانههای پاپ وارد تیتراژ سریالها شدند، میشد امیدوار بود که ما در ساخت تیتراژ به بلوغ مناسبی رسیدهایم و خصوصا آثار مناسبتی در این حوزه بیشتر به این امیدواری دامن زد، اما متاسفانه این روند در سالهای اخیر کند شده و به نظر میآید همزمان با افت کیفی، فیلمنامهها نیز کماهمیت شدهاند. بدیهی است وقتی اثری در اندازههای استاندارد سریالسازی ساخته میشود حتما دارای عنوانبندی و تیتراژ قابل توجهی است و نوع نگاه کارگردان و تهیهکننده- که خالقان اصلی آن هستند- بر این است که آهنگساز، ترانهسرا و خواننده تیتراژ به اندازه محتوای سریال ارزشمند باشند.
عفیفه یک تیتراژ خوب را حاصل مشارکت و همراهی طراح تیتراژ و آهنگساز میداند و میگوید: انتخاب ترانه و خواننده باید همسو با موسیقی متن سریال و آهنگساز آن باشد. وجود تعامل میان این سه نفر لازمه یک کار خوب است آنها باید زمان کافی برای تعامل با هم داشته باشند و در یک همنشینی به همان اندازه که آهنگساز به جنبههای گرافیکی و زیباییشناسانه کار توجه میکند و ملودیاش را در تعامل با ایدههای طراح مینویسد، خواننده نیز ایده هایش را در اختیار آهنگساز میگذارد و این سه گروه هماهنگ و متاثر از هم هستند.
درک متقابل آهنگساز و ترانهسرا
احمد میرمعصومی، آهنگساز و پژوهشگر موسیقی رسانه با اشاره به فرآیند تولید یک اثر موسیقایی برای تیتراژ میگوید: برای ساخت قطعه باکلام ابتدا شعر یا ترانه مورد نظر از سوی طراح تیتراژ انتخاب میشود و پس از تائید تهیهکننده و کارگردان به آهنگساز سپرده میشود و آهنگساز نیز روی شعر یا ترانه ملودی میسازد، هرچند گاهی هم پیش میآید که براساس یک ملودی ترانه گفته میشود.
وی با اشاره به ضرورت تعامل و همکاری نزدیک میان آهنگساز و ترانهسرا میافزاید: آهنگساز و ترانهسرا باید در کنار هم باشند و حس یکدیگر را دریافت کنند. آهنگساز باید ایده بدهد، مثلا در این قسمت میتوانم از این ساز استفاده کنم یا بهتر است هارمونی به این شکل باشد و... البته گاهی پیش میآید که ترانهسرا قبل از شروع کار با آهنگساز صحبت کرده؛ گفته چه نوع ترانهای مورد نیاز است؛ منتها زبان و ساختار ترانه در این گونه باید با جنس تصویر و روند روایی داستان همخوانی داشته باشد. این آهنگساز و پژوهشگر موسیقی در تعریف تیتراژ یک سریال میگوید: تیتراژ باید چکیدهای از محتوای آن اثر را بیان کند و به مخاطب ذهنیت بدهد که با چه چیز روبهرو خواهد بود. اهمیت تیتراژ که امروزه بسیاری از کارگردانان به آن واقف هستند در این است که عنصری جذاب برای سریال تلویزیونی است و میتواند مخاطب را پای کار بنشاند و سبب همراهی او با برنامه شود. میرمعصومی با اشاره به تیتراژهایی با موسیقی بدون کلام و با کلام آن را یک امر سلیقهای میداند و تاکید میکند: مسلما این انتخاب به سلیقه تهیهکننده یا سلیقه مخاطب برمیگردد. در کل یک تیتراژ بیکلام از زحمت آهنگساز کم نمیکند، چون یک سریال بنا به شرایطی که دارد، تفکر و تلاش خاص خود را میطلبد. با این حال گاهی تهیهکننده و کارگردان سریال به دلیل اشتیاق مخاطب، از یک خواننده خوششان میآید و دوست دارند کارشان از طریق او دیده شود. در این میان مخاطب نیز معمولا به خواننده بیشتر توجه میکند تا موسیقی، و موسیقی بستری است که صدا تجلی پیدا میکند و بیشتر اهل فن به موسیقی توجه میکنند.
دقت در ساختار درام
مازیار معاونی، منتقد سینما و تلویزیون با اشاره به اهمیت همخوانی تیتراژ یک اثر با مضمون و محتوای ارائه شده میگوید: روند تولید تیتراژ یا تولید موسیقی پایانی مجموعههای تلویزیونی در طول سه دهه متناسب با روند حاکم بر سلیقه عمومی شکل گرفته و اکنون این روند به حدی اهمیت پیدا کرده که گاه در سطح کارگردانی اثر هم مورد توجه قرار میگیرد. به همین دلیل اغلب کارگردانان در تولید این اثر سراغ آهنگساز و خواننده صاحب نام میروند تا مهر تائیدی بر کیفیت اثر نمایشیشان باشد.
وی در ادامه میافزاید: ما نمونههای موفقی در این زمینه داشتیم، مثلا تیتراژ ابتدای سریال «زیر تیغ» و«در چشم باد» با یک فضاسازی خوب ذهن را برای ورود به داستان پرتنش آماده میکردند و کاملا با کار هماهنگ بودند. با این حال چون فرهنگ ما بسیار متکی بر کلام است و شعر جایگاه والایی در فرهنگ ما دارد، برخی کارگردانان به موسیقی با کلام نیز اهمیت میدهند و برای افزایش مخاطب و تاثیرگذاری بیشتر سراغ ترانهسرا میروند تا آهنگساز از شعر در اثرش بهره ببرد.
این منتقد با اشاره به اهمیت هماهنگی ترانه، ملودی و فضای تیتراژ با محتوای اصلی داستان سریال میگوید: هر کاری اعم از سریال یا برنامه ترکیبی در وهله اول باید در نسبت درست با تیتراژش باشد و هر دو باید در یک فضا حرکت کنند و یکی ساز ناکوک نزند. در این میان گاهی با تیتراژهایی روبهرو میشویم که خیلی به این مهم توجه نکرده و بیشتر بر انتخاب فاکتورهایی مانند خواننده مشهورتر و عامه پسندتر تکیه کردهاند. البته این اشکال بیشتر در برنامههای ترکیبی به چشم میآید. با اینحال در طول دو دهه گذشته فرهنگ تیتراژسازی برنامههای تلویزیونی بشدت جا افتاده و دیگر شاهد تمهیدات ابتدایی مانند ثابت شدن بی مقدمه آخرین پلان و پخش موسیقی روی آن نیستیم.
معاونی در پایان با تاکید بر لزوم انتخاب موسیقی به جهت سازبندی و انتخاب دستگاه موسیقایی میگوید: این انتخاب گویای شناخت درست آهنگساز از کلیت موسیقی، درک درست از پیام سریال و دقت در ساختار درام است. به طور مثال استفاده از ضرب زورخانه و تلفیق آن با سازهای تعزیه در سریال «شب دهم» تاثیر داستان و درام را دوچندان تصویری میکند.
یکی از اولین کارهایی که در آن بحث ساخت تیتراژ جدیتر گرفته شد، تیتراژ پایانی امام علی بود در آن مقطع زمانی کار متفاوتی محسوب میشد مخصوصا در قیاس با کارهای تاریخی دیگر مثل تنهاترین سردار و ولایت عشق که فرم تیتراژ قدیمی یعنی استفاده از تصاویر خود سریال را داشتند. البته میرباقری روی مقوله ساخت تیتراژ کار جدی تری کرد و ساسان توکلی فارسانی هم برای خیلی از مجموعههای دهه 80 تیتراژهای خوب و قابل تاملی ساخت.
نیره رضایی مطلق