شناسهٔ خبر: 15103087 - سرویس اقتصادی
نسخه قابل چاپ منبع: فارس | لینک خبر

شدت انرژی در اقتصاد ایران: اجزا و عوامل تعیین‌کننده - بخش سوم و پایانی

آیا یارانه ها بر شدت استفاده از انرژی موثر بوده است؟

اثر قیمت و سهم صنعت از تولید ناخالص داخلی بر شاخص‌های فوق محدود و اثر متغیرهای شاخص ادغام تجاری و سرمایه‌گذاری خارجی قابل اغماض ارزیابی شد.

صاحب‌خبر -

 

جدول (4)- نتایج حاصل از تصریح عوامل موثر بر شاخص تغییرات ساختاری
متغیر تصریح اول تصریح دوم تصریح سوم تصریح چهارم
ضریب خطای معیار ضریب خطای معیار ضریب خطای معیار ضریب خطای معیار
عرض از مبدأ ***343/3 (147/0) ***945/9 (393/0) ***713/5 (215/1) ***798/15 (119/1)
درآمد (تولید ناخالص داخلی) ***026/0 (003/0) ***042/0 (009/0) *319/0- (183/0) ***899/0- (204/0)
مجذور درآمد (تولید ناخالص داخلی) - - - - *013/0 (007/0) ***034/0 (007/0)
قیمت انرژی ***005/0- (001/0) ***011/0- (001/0) ***005/0- (001/0) ***011/0- (001/0)
سرمایه سرانه نیروی کار ***080/0 (008/0) ***295/2- (203/0) ***065/0 (007/0) ***158/2- (182/0)
مجذور سرمایه سرانه نیروی کار - - ***208/0 (018/0) - - ***195/0 (017/0)
شهرنشینی ***410/1 (235/0) ***735/1 (251/0) ***539/1 (231/0) ***310/2 (172/0)
شاخص ادغام تجاری ***009/0 (002/0) ***018/0 (004/0) ***010/0 (002/0) ***017/0 (002/0)
سهم صنعت ***229/0- (017/0) ***262/0- (015/0) ***224/0- (015/0) ***252/0- (013/0)
سرمایه گذاری خارجی 000/0- (000/0) 000/0- (000/0)

000/0-
 

(000/0)

***000/0 (000/0)
روند زمانی ***010/0- (002/0) ***013/0- (002/0) ***012/0- (001/0) ***018/0- (001/0)
وقفه مرتبه اول شاخص کارایی انرژی - - 024/0- (025/0) - - - -
درآمد نقطه عطف - - - - 530/12 - 352/13 -
سرمایه-نیروی­کار نقطه عطف - - 527/5 - - - 541/5 -
آماره‌ها R2 970/0   981/0   953/0   977/0  
Q(1) (40/0)695/0   (16/0)95/1   (15/0)08/1   (10/0)74/2  
Q(2) (64/0)91/0   (37/0)95/1   (35/0)11/2   (03/0)99/6  

مأخذ : یافته‌های تحقیق  

جهت اثرگذاری متغیر سرمایه سرانه نیروی کار یا نسبت سرمایه- نیروی کار نیز مشابه متغیر درآمد است. این متغیر نیز رابطه غیرخطی نشان می‌دهد و این رابطه به صورت U شکل است. محاسبه مقادیر نقطه عطف برای این متغیر در تصریح های دوم و چهارم نیز حاکی از آن است که اقتصاد ایران در آستانه عبور از این نقطه است و انتظار می‌رود افزایش سرمایه سرانه نیروی کار موجب افزایش شاخص تغییرات ساختاری شدت انرژی شود. با توجه به معنی‌داری ضرایب جمله توان دوم متغیر سرمایه سرانه نیروی کار، تصریح‌های اول و سوم برای بیان رابطه میان سرمایه سرانه نیروی کار و شاخص تغییرات ساختاری از اهمیت کمتری برخوردار خواهد بود. در تصریح اول انتظار می‌رود 10 درصد افزایش در سرمایه سرانه نیروی کار موجب افزایش شاخص تغییرات ساختاری به میزان 8/0 درصد شود و در تصریح سوم رقم متناظر بیش از 6/0 درصد است.

همانطور که عنوان شد سرمایه سرانه نیروی کار به عنوان متغیر بیانگر تکنولوژی نیز مورد استفاده قرار می‌گیرد. بر این اساس و با توجه به اینکه انباشت سرمایه سرانه نیروی کار در آستانه عبور از نقطه عطف است، می توان گفت افزایش استفاده از سرمایه و ورود تکنولوژی به گونه­ای موجب تغییر ساختار اقتصاد ایران می­شود که با افزایش استفاده از انرژی نیز توأم خواهد بود. به بیان دیگر، افزایش استفاده از سرمایه در بخش‌هایی رخ می‌دهد که از نظر شدت مصرف انرژی در سطح بالایی قرار دارند. از این حیث می‌توان گفت میان سرمایه و انرژی رابطه مکملی در حال وقوع است. این رابطه تنها در خصوص آن بخش از تغییرات شدت مصرف انرژی و سرمایه قابل بیان است که در قالب شاخص تغییرات ساختاری شدت انرژی بررسی می شود. زیرا در الگوی قبل (جدول 3) مشخص گردید در حوزه شاخص کارایی انرژی میان سرمایه و انرژی (شاخص کارایی انرژی) پس از عبور از نقطه عطف رابطه جانشینی حاکم خواهد بود.

قیمت انرژی در تمامی تصریح‌های ارائه شده در جدول (4) اثر مبتنی بر انتظار و منفی دارد، اما مقدار مطلق ضریب آن در سطح بسیار پایینی قرار دارد و 10 درصد افزایش قیمت انرژی 1/0 درصد و کمتر بر شاخص تغییرات ساختاری اثر (منفی) خواهد داشت. البته همانطور که پیشتر نیز عنوان شد در مورد متغیر قیمت با توجه به حجم بالای یارانه انرژی می‌توان اثر افزایش قیمت ناشی از کاهش و حذف یارانه حامل­های انرژی را بر شاخص تغییرات ساختاری نیز قابل ملاحظه عنوان کرد.

برخلاف آنچه در مورد اثر متغیر سهم جمعیت شهری یا شهرنشینی بر شاخص کارایی مشاهده شد (جدول 3) بر اساس این تصریح افزایش شهرنشینی موجب افزایش شاخص تغییرات ساختاری شدت انرژی خواهد شد. اثر این متغیر در ازای 1 درصد افزایش شهرنشینی در تصریح‌های مختلف 4/2-4/1 درصد است که در مقایسه با اثر سایر متغیرها بسیار قابل ملاحظه است، به این معنی که با افزایش جمعیت شهری تغییرات ساختاری در اقتصاد ایران به نحوی رخ می­دهد که سهم بخش های انرژی­بر در اقتصاد افزایش یافته و موجب افزایش شدت انرژی خواهد شد. از جمله این موارد افزایش خدمات شهری مانند حمل و نقل شهری، دفع فاضلاب و زباله­ها است. (مالدر و همکاران[71]، 2014)

متغیر حائز اهمیت دیگر در این تصریح، سهم صنعت از تولید ناخالص داخلی است. در حالی که اثر آن بر شاخص کارایی انرژی در الگوی قبل چندان قابل توجه ارزیابی نشد (جدول 3) اما در این الگو هم از نظر سطح معنی­داری آماری و هم از نظر مقدار مطلق ضریب به دست آمده حایز اهمیت است به گونه‌ای که انتظار می‌رود با افزایش سهم صنعت در اقتصاد ایران به میزان 1 درصد، شاخص تغییرات ساختاری بیش از 2/0 درصد کاهش یابد (جدول 4). این یافته نشان می‌دهد الگوی توسعه صنعتی هر چند از طریق افزایش اثر کارایی مصرف انرژی موجب افزایش شدت استفاده از انرژی می‌شود (جدول 3) اما تغییرات ساختاری ایجاد شده ناشی از آن زمینه کاهش شدت انرژی را فراهم می‌کند و توسعه صنعتی لزوما موجب تغییر ساختار به نفع بخش­های انرژی­بر نخواهد شد. از نکات حائز اهمیت آن است که ضرایب به دست آمده برای این متغیر در تصریح‌های مختلف بسیار به یکدیگر نزدیک است.

متغیرهای شاخص ادغام تجاری و سرمایه‌گذاری خارجی از جهت مقدار مطلق ضریب به دست آمده دارای اهمیت پایین هستند (جدول 4) به ویژه ضریب به دست آمده برای متغیر سرمایه‌گذاری خارجی به سهولت قابل اغماض است و در مورد شاخص ادغام تجاری نیز به نظر می‌رسد افزایش تجارت در اقتصاد ایران به میزان 10 درصد حداکثر کمتر از 2/0 درصد افزایش در شاخص تغییرات ساختاری را به همراه خواهد داشت. به این معنی که الگوی تولید به شیوه­ای تغییر خواهد کرد که ضمن بهبود کارایی مصرف انرژی (با استناد به نتایج جدول 3) موجب افزایش سهم بخش­های انرژی‌بر در اقتصاد ایران خواهد شد. روند زمانی نیز مطابق انتظار و همانند الگوی قبل بر شاخص تغییرات ساختاری اثر منفی دارد و زمینه کاهش نامحسوس شدت انرژی را فرآهم می­کند، زیرا ضریب این متغیر در دامنه 03/0-01/0 قرار دارد.

در تصریح‌های ارائه شده در جدول (4) رابطه غیرخطی میان شاخص تغییرات ساختاری و متغیرهای درآمد (تولید ناخالص داخلی) و سرمایه سرانه نیروی کار همواره مورد پذیرش قرار گرفته است. بنابراین ترجیح با تصریح چهارم خواهد بود که در آن برای هر دو متغیر رابطه غیرخطی لحاظ شده است. در این تصریح مشاهده می­شود که تمامی متغیرهای مورد استفاده دارای سطح معنی­داری بالایی هستند، اما با توجه به ضرایب به دست آمده متغیرهای سرمایه‌گذاری خارجی، شاخص ادغام تجاری و روند زمانی از اهمیت کمتری برخوردار هستند.

در جدول (5) یافته­های به دست آمده برای شاخص شدت انرژی یا شاخص کل شدت انرژی ارائه شده است که در واقع تغییرات هر دو جز کارایی مصرف انرژی و تغییرات ساختاری را دربر می­گیرد. همانند آنچه در مورد روند تغییرات شاخص­های ذکر شده در نمودار (1) مشاهده شد، در خصوص تحلیل رگرسیون نیز یافته‌های به دست آمده برای شاخص شدت انرژی تا حدود زیادی مشابه نتایج به دست آمده برای شاخص کارایی مصرف انرژی است که در جدول (3) ارائه شد. مهم‌ترین تفاوت تأیید رابطه غیرخطی میان درآمد (تولید ناخالص) و شدت انرژی است. در حالی که در مورد شاخص کارایی این رابطه چندان مورد توجه نبود. اثر غیرخطی متغیر درآمد در هر دو تصریح (سوم و چهارم) به سهولت مشاهده می‌شود. رابطه غیرخطی میان متغیر سرمایه سرانه نیروی­کار و شاخص شدت انرژی نیز در هر دو تصریح (دوم و چهارم) مورد تأکید قرار گرفته است (جدول 5). به این ترتیب می‌توان گفت تصریح چهارم که دربرگیرنده رابطه غیرخطی هر دو متغیر یاد شده با شاخص شدت انرژی است از امکان بیشتری برای تبیین تغییرات شدت انرژی برخوردار است. البته در برخورد با نتایج این تصریح لازم است اندکی با احتیاط رفتار شود، زیرا رابطه غیرخطی متغیر درآمد در سطح معنی­داری 10 درصد و بیشتر معنی­دار است.

محاسبه مقادیر نقطه عطف نشان داد که در مورد هر دو متغیر اقتصاد ایران در آستانه عبور از نقطه عطف است، به این معنی که با افزایش درآمد از این پس شدت انرژی تمایل به افزایش خواهد داشت در حالی که با افزایش سرمایه سرانه نیروی کار، شدت انرژی رو به کاهش خواهد رفت.

از معدود مطالعاتی که رابطه غیرخطی متغیرهای یاد شده را آزمون کرده­اند، می­توان به سانگ و ژنگ[72] (2012) اشاره کرد که میان درآمد و شدت انرژی رابطه U شکل و میان سرمایه سرانه نیروی کار و شدت انرژی رابطه­ای به صورت U معکوس ارزیابی کردند. در خصوص رابطه میان سرمایه سرانه نیروی کار و انرژی در تشریح نتایج جدول (3) توضیح داده شد. همچنین نمونه­ای از رابطه مشابه میان درآمد و شدت انرژی در نتایج مربوط به شاخص تغییرات ساختاری (جدول 4) مشاهده شد.

قیمت انرژی همانند دو الگوی قبل اثر منفی بر شدت انرژی دارد که البته مقدار ضریب آن در سطح پایینی قرار دارد و در بالاترین سطح، کاهش شاخص شدت انرژی در اثر افزایش قیمت به میزان 10 درصد کمتر از 4/0 درصد است. اثر منفی اما اندک قیمت بر شدت انرژی در مطالعات دیگر (عمادزاده و همکاران، 1382؛ هرریاس و همکاران[73]، 2013؛ سانگ و ژنگ، 2012) نیز مشاهده می­شود. البته برخی از مطالعات مانند عبدلی و ایرانشاهی (1393)، آرمن و تقی‌زاده (1392) و ادم (2015) اثر منفی نسبتا قابل ملاحظه برای قیمت ارزیابی کرده­اند.

متغیر شهرنشینی نیز همانند آنچه در مورد اثر آن بر متغیر شاخص کارایی انرژی مشاهده شد بر شاخص شدت انرژی اثر منفی دارد. با توجه به اثر مثبت شهرنشینی بر شدت انرژی از طریق شاخص تغییرات ساختاری (جدول 4) در جدول (5) نیز مشاهده می­شود که اثر این متغیر بر شدت انرژی کمتر از اثر آن بر شاخص کارایی است. در تصریح سوم کاهش شاخص شدت انرژی در اثر یک درصد افزایش جمعیت شهری کمتر از 8/0 درصد است اما در سایر تصریح­ها این رقم بالاتر از 8/1 درصد است و در تصریح چهارم که دارای ترجیح تلویحی بر سایر تصریح‌ها است، رقم یاد شده حدود 2/2 درصد است. این کاهش شدت انرژی بیشتر از طریق بهبود در کارایی مصرف انرژی حاصل می‌شود. این یافته دال بر کارایی بالاتر استفاده از انرژی در میان جمعیت شهری در مقایسه با جمعیت روستایی و وجود صرفه های حاصل از مقیاس است.

شاخص های ادغام تجاری و سرمایه گذاری خارجی هر یک تنها در یک تصریح دارای ضریب معنی­دار هستند که در مورد سرمایه‌گذاری خارجی مقدار بسیار پایین ضریب به دست آمده حاکی از اثر قابل اغماض سرمایه‌گذاری خارجی بر شدت انرژی است. شاخص ادغام تجاری نیز اثر روشنی بر شدت انرژی نشان نمی­دهد و می‌توان آن را فاقد اثر قابل ملاحظه بر شدت انرژی در اقتصاد ایران عنوان نمود. در مطالعه ادم (2015) نیز مساعدت این متغیرها به شدت انرژی در نیجریه در سطح پایین به دست آمد.

سهم صنعت نیز در اغلب تصریح‌ها بر شاخص شدت انرژی اثر منفی نشان می‌دهد، اما ضریب آن در سطح بالایی قرار ندارد. پیشتر نیز مشاهده شد که افزایش سهم صنعت از طریق بهبود در ساختار اقتصاد می‌تواند زمینه کاهش شدت انرژی را فراهم کند (جدول 4). در اینجا اثر آن کمتر از 1 درصد به ازای 10 درصد افزایش در سهم صنعت در اقتصاد ایران است. البته در مطالعاتی مانند هرریاس و همکاران (2013) و ادم (2015) اثر افزایش سهم صنعت بر شدت انرژی در مورد اغلب حامل­های انرژی هر چند اندک، اما مثبت به دست آمد. یافته‌های سیف (1387) نیز به طور تلویحی حاکی از چنین مساعدتی در میان کشورهای مختلف جهان است، زیرا مشخص شد افزایش سهم خدمات می­تواند موجب کاهش شدت انرژی در میان کشورها شود. همچنین اثر متغیر روند زمانی بر بهبود شاخص شدت انرژی کمتر از 3/0 درصد در ازای هر 10 دوره است.

جدول (5)- نتایج حاصل از تصریح عوامل موثر بر شاخص شدت انرژی
متغیر تصریح اول تصریح دوم تصریح سوم تصریح چهارم
ضریب خطای معیار ضریب خطای معیار ضریب خطای معیار ضریب خطای معیار
عرض از مبدأ ***484/9  (716/0) **820/2 (178/1) ***636/35 (048/1) *798/11 (483/6)
درآمد (تولید ناخالص داخلی) ***244/0 (020/0) ***165/0- (023/0) ***066/4- (148/0) *030/2- (007/1)
مجذور درآمد (تولید ناخالص داخلی) - - - - ***141/0 (005/0) *067/0 (035/0)
قیمت انرژی ***038/0- (004/0) ***025/0- (005/0) ***022/0- (001/0) ***024/0- (007/0)
سرمایه سرانه نیروی کار ***062/0- (018/0) ***758/1 (515/0) ***145/0- (011/0) ***695/2 (693/0)
مجذور سرمایه سرانه نیروی کار - - ***161/0- (046/0) - - ***246/0- (062/0)
شهرنشینی *841/1- (088/1) ***448/2- (634/0) ***798/0- (151/0) **180/2- (913/0)
شاخص ادغام تجاری 008/0 (038/0) 004/0 (021/0) ***071/0- (003/0) 011/0- (029/0)
سهم صنعت *063/0- (035/0) **091/0- (035/0) ***091/0- (005/0) 048/0- (045/0)
سرمایه گذاری خارجی 001/0- (001/0) ***011/0- (002/0) 000/0- (000/0) 001/0 (001/0)
روند زمانی ***030/0- (008/0) ***031/0 (005/0) ***011/0- (001/0) ***025/0 (006/0)
وقفه مرتبه اول شاخص کارایی انرژی - - 180/0 (113/0) - - ***410/0 (096/0)
درآمد نقطه عطف - - - - 435/14 - 179/15 -
سرمایه-نیروی­کار نقطه عطف - - 451/5 - - - 478/5 -
آماره‌ها R2 970/0   996/0   992/0   996/0  
Q(1) (40/0)695/0   (47/0)51/0   (16/0)92/1   (61/0)25/0  
Q(2) (64/0)91/0   (75/0)56/0   (37/0)96/1   (88/0)24/1  

مأخذ : یافته های تحقیق  

5- جمع­بندی و پیشنهادها

به موازات تمرکز روی حجم بالای یارانه پرداختی به انرژی، شدت بالای استفاده از انرژی نیز همواره مورد بحث بوده است. برخی از مطالعات نیز یارانه را علت شدت بالای استفاده از انرژی عنوان کرده ­اند. (باستانزاد و نیلی، 1384) این مطالعه با تجزیه شدت انرژی به دو جزء تغییرات کارایی و تغییرات ساختاری و شناخت عوامل مؤثر بر آنها امکان تحلیل دقیق­تر را فراهم می­آورد.

تجزیه شدت انرژی نشان داد در دوره منتخب هر چند سهم شاخص کارایی رو به کاهش بوده، اما در مجموع بیش از 80 درصد از افزایش شدت انرژی در اقتصاد ایران ناشی از کاهش کارایی استفاده از انرژی و کمتر از 20 درصد آن نیز ناشی از افزایش تمرکز تولید در بخش‌های انرژی‌بر (تغییرات ساختاری) بوده است. از همین رو شباهت میان عوامل تعیین­کننده کارایی انرژی و شدت انرژی بیش از شباهت میان عوامل مؤثر بر شدت انرژی و تغییرات ساختاری است. بر همین اساس توصیه می­شود روی بهبود کارایی استفاده انرژی تمرکز بیشتری صورت گیرد تا تغییر در ساختار استفاده از انرژی. در مطالعات مشابه در چین نیز مشاهده شد که تغییرات شدت انرژی بیشتر ناشی از تغییرات در شاخص کارایی است. (وو، 2012؛ سانگ و ژنگ، 2012) یافته­های مشابهی در ایران نیز مشاهده می‌شود. (شریفی و همکاران، 1387؛ ابونوری و نیکبان، 1388)

یافته­ها نشان داد شاخص کارایی انرژی و شاخص کل شدت انرژی از درآمد (تولید ناخالص داخلی)، سرمایه سرانه نیروی­کار و شهرنشینی بیش از سایر متغیرها متأثر می‌شود. در تصریح تغییرات ساختاری افزون بر متغیرهای یاد شده سهم صنعت نیز تعیین‌کننده ارزیابی شد. اثر سایر متغیرها بر شاخص­های شدت انرژی در سطح بسیار پایین‌تری قرار دارد. البته در مورد نقش قیمت باید به پتانسیل بالای افزایش قیمت ناشی از حذف یارانه حامل­های انرژی و پتانسیل بالای کاهش شدت انرژی اشاره کرد.

در مطالعه فرج‌زاده و بخشوده (2015) کاهش مصرف انرژی در فرآیند تولید پس از حذف یارانه حامل­های انرژی بیش از 15 درصد برآورد شد. بر اساس این استدلال، افزایش قیمت انرژی (البته به صورت تدریجی) که همانا نزدیک شدن به الگوی تخصیص مبتنی بر مکانیزم بازار آزاد نیز است، توصیه می‌شود.

متغیر سرمایه سرانه نیروی کار با شاخص کارایی انرژی رابطه غیرخطی نشان داد و مشخص شد انباشت سرمایه سرانه نیروی کار در آستانه عبور از نقطه عطف است و از این پس انتظار می‌رود افزایش سرمایه سرانه نیروی کار زمینه کاهش شدت استفاده از انرژی را از طریق بهبود کارایی مصرف انرژی فرآهم کند.

متغیر سرمایه سرانه نیروی کار از آن جهت حایز اهمیت زیاد است که به عنوان نموداری از تکنولوژی نیز مورد توجه است. به همین دلیل این یافته به معنی آن است از این پس (با توجه به نقطه عطف به دست آمده) افزایش انباشت سرمایه با ورود تکنولوژی کاهنده شدت استفاده از انرژی همراه خواهد بود. این مساعدت سرمایه سرانه نیروی کار به کاهش شدت انرژی از طریق بهبود کارایی استفاده از انرژی تا آن حد حائز اهمیت است که حتی با وجود اثر مثبت آن بر شاخص تغییرات ساختاری شدت انرژی بر کل شدت انرژی نیز اثر منفی داشته و موجب کاهش آن می­شود. بنابراین افزایش انباشت سرمایه سرانه نیروی کار توصیه می‌شود. در خصوص رابطه غیرخطی میان سرمایه سرانه نیروی کار و شدت انرژی یافته­های مشابهی در چین (وو، 2012؛ سانگ و ژنگ، 2012) نیز مشاهده می‌شود. این در حالی است که اندرسون و کارپستم[74] (2013) اثر افزایش سرمایه را روی شدت انرژی برای گروهی از کشورهای توسعه­یافته اروپای غربی و امریکا و دو کشور هند و چین مثبت ارزیابی کردند.

متغیر روند زمانی نیز به عنوان معیار دیگری از تکنولوژی تلقی می­شود که مطابق انتظار و هماهنگ با مطالعات یاد شده بر شدت انرژی اثر منفی نشان داد، اما با توجه به ضریب بسیار پایین آن در مقایسه با متغیر سرمایه سرانه نیروی کار دارای اهمیت به مراتب پایین­تر است.

افزایش درآمد (تولید ناخالص داخلی) از طریق شاخص کارایی انرژی باعث کاهش اندک شدت انرژی می­شود، اما با توجه به رابطه غیرخطی آن با شاخص تغییرات ساختاری و نقطه عطف به دست آمده، انتظار می­رود زمینه افزایش شدت انرژی را فراهم کند.

در تصریح شاخص شدت انرژی کل (جدول 5) نیز مشخص شد با توجه به نقطه عطف به دست آمده از این پس افزایش درآمد موجب افزایش شدت انرژی خواهد شد که در واقع برآیند اثر مثبت و محسوس آن بر شاخص تغییرات ساختاری و اثرغیرمحسوس و منفی آن بر شاخص کارایی مصرف انرژی است. اثر مثبت درآمد بر شدت انرژی می‌تواند به معنی افزایش مصرف کالاهای انرژی­بر و نوعی از تغییر الگوی زندگی باشد (سانگ و ژنگ، 2012) بنابراین توصیه می‌شود همزمان با رصد شدت انرژی در تولید، تغییر الگوی مصرف انرژی در مصرف نهایی در میان خانوارها نیز تعقیب شود. این اثر در تحلیل اثر متغیر شهرنشینی نیز مورد بحث بیشتر قرار گرفته است.

افزایش سهم جمعیت شهری از طریق تغییرات ساختاری موجب افزایش شدت استفاده از انرژی می‌شود. این تغییرات می­تواند ناشی از افزایش تقاضا برای مواردی مانند
حمل و نقل (جونز[75]، 1991؛ هولتدال و جولتز[76]، 2004)، خدمات شهری دفع فاضلاب و زباله­ها (مالدر و همکاران[77]، 2014) و به طور کلی افزایش تقاضا برای کالاهای تامین‌کننده رفاه که به نوعی انرژی‌بر هستند، (اندرسون و کارپستم، 2013) باشد.

نتایج همچنین نشان داد می‌توان از طریق بهبود کارایی مصرف انرژی موجب کاهش شدت استفاده از انرژی شد. این بهبود می‌تواند از طریق صرفه‌های حاصل از مقیاس و بهبود کارایی مصرف انرژی فراهم شود. (جونز، 1991)

 افزایش در بهبود کارایی به نحوی است که در مجموع افزایش سهم جمعیت شهری موجب کاهش شدت مصرف انرژی خواهد شد. ممکن است بخشی از کارایی پایین مصرف انرژی در الگوی زندگی روستایی ناشی از پراکندگی آنها باشد که با انتقال آنها به مناطق شهری، صرفه‌های مقیاس حاصل می‌شود.

در عین حال باید توجه داشت که در حال حاضر بیش از 71 درصد جمعیت ایران در مناطق شهری زندگی می‌کنند (مرکز آمار ایران، 1390) و با نگاه به متوسط جهانی نرخ شهرنشینی در کشورهای توسعه­یافته که 80-70 درصد است (2012WDI[78],) ممکن است از ناحیه انتقال جمعیت روستایی به مناطق شهری پتانسیل چندانی برای کاهش شدت انرژی در دسترس نباشد. به هر حال در شرایط فعلی افزون بر موارد دیگر مانند ضرورت انتقال عوامل تولید از مناطق روستایی و یا تلاش در جهت کاهش شکاف شهری -روستایی از نگاه کاهش شدت انرژی نیز انتقال جمعیت قابل توصیه است.

در مجموع اثر متغیرهای شاخص ادغام تجاری و سرمایه‌گذاری خارجی بر شاخص‌های شدت انرژی چندان حائز اهمیت ارزیابی نشد. از جهت نظری، افزایش این متغیرها به معنی نزدیک شدن به اقتصاد مبتنی بر مکانیزم بازار آزاد و در نتیجه کاهش شدت انرژی است، اما به نظر می‌رسد اقتصاد ایران در حوزه این متغیرها بهره­ای نبرده است.

در خصوص سرمایه­گذاری خارجی بیشتر ایده آن است که بنگاه­های خارجی از کارایی بالاتر در تولید برخوردارند. (اسکلند و هریسون[79]، 2003) این یافته مطالعه به طور تلویحی می‌تواند به معنی هدایت جریان تجارت و جریان ورود سرمایه‌گذاری خارجی به سویی باشد که منطق بازار آزاد از آن حمایت نمی­کند، به این معنی که افزایش متغیرهای فوق در شرایط «توام با مداخله» صورت گرفته است و از همین رو پیامد مطلوب مورد انتظار را که همانا کاهش شدت استفاده از انرژی است فراهم نکرده است. البته در حوزه تجارت تنوع بسیار پایین سبد صادراتی با محوریت انرژی خود می­تواند دلیل دیگر بر این یافته باشد. به طور مشخص لازم است زمینه تجارت متنوع و ورود سرمایه­گذاری خارجی بر اساس مزیت طبیعی در اقتصاد فراهم شود و از ایجاد مزیت کاذب خودداری شود.

شاخص سهم صنعت اثر معنی­داری بر شدت انرژی نشان نداد. البته مشاهده شد که حتی موجب کاهش اندک شدت انرژی از طریق تغییرات ساختاری خواهد شد، اما این یافته از این جهت که توسعه صنعتی مانعی برای کاهش شدت انرژی نیست، حائز اهمیت است، زیرا همانگونه که در مطالعه وانگ[80] (2013) نیز مشاهده می‌شود در مورد اغلب حامل‌های انرژی در چین، افزایش سهم صنعت با افزایش شدت انرژی توام بوده است.

در مطالعه هرریاس و همکاران (2013) و ادم (2015) نیز هر چند اندک اما اثر مثبت افزایش تولید صنعتی بر شدت انرژی احراز شده است. این یافته برای اقتصاد ایران از جهت دیگری نیز حائز اهمیت است؛ به این ترتیب که برای تعیقب اهداف کلان اقتصادی مانند اشتغال با توجه به ظرفیت بالای بخش صنعت در ایجاد اشتغال (ترحمی و اسفندیاری، 1389) به طور ویژه روی این بخش تمرکز خواهد شد. مهم آن است که این تمرکز افزون بر اینکه می­تواند به هدف ایجاد اشتغال مساعدت نماید، موجب افزایش شدت مصرف انرژی نیز نخواهد شد.، از همین رو توسعه صنعتی توصیه می‌شود.

پی نوشت:

[71]- Mulder et al.

[72]- Song and Zheng

[73]- Herrerias et al.

[74]- Andersson and  Karpestam

[75]- Jones

[76]- Holtedahl and Joutz

[77]- Mulder et al.  

[78]- World Development Indicators

[79]- Eskeland and Harrison

[80]- Wang

مراجع

الف) فارسی

1- ابونوری، ع. و آ. نیکبان (1388)، «عوامل موثر بر شدت مصرف انرژی به روش دیویزیا (مطالعه موردی سیمان تهران)»، فصلنامه مدل سازی اقتصادی، 7: 92-77

2- آرمن، س. ع. و ر. ا. زارع (1384)، « بررسی رابطه علیت گرنجری بین مصرف انرژی و رشد اقتصادی در ایران طی سال‌های 1346-1381»، فصلنامه پژوهش‌های اقتصادی، سال هفتم، شماره 24: 143-117

3- آرمن، س. ع. و س. تقی‌زاده (1392)، «بررسی عوامل مؤثر بر شدت انرژی در صنایع کارخانه‌ای ایران»، فصلنامه اقتصاد انرژی ایران، 8: 20-1

4- آماده، ح. قاضی، م. و ز. عباسی‌فر (1388)، «بررسی رابطه مصرف انرژی و رشد اقتصادی و اشتغال در بخش‌های مختلف اقتصاد ایران»، مجله تحقیقات اقتصادی، شماره 86: 38-1

5- باستانزاد، ح. و ف. نیلی (1384)، «تحلیل سیاستی قیمت‌گذاری حامل‌های انرژی در اقتصاد ایران»، تحقیقات اقتصادی، 68: 226-201

6- بانک مرکزی ایران، (1391)، پایگاه اطلاعاتی بانک مرکزی، اطلاعات سری‌های زمانی

7- ترحمی، ف. و ع. ا. اسفندیاری (1389)، «رتبه‌بندی پتانسیل‌های تولیدی و اشتغال‌زایی بخش‌های اقتصاد ایران»، پژوهشنامه اقتصادی، 286-267

8- راسخی، س. و پ. سلمانی (1392)، «رابطه شدت انرژی و کارایی اقتصادی در کشورهای منتخب با استفاده از الگوی گشتاور تعمیم یافته: کاربردی از تحلیل پنجرهای پوششی داده‌ها»، فصلنامه پژوهش‌ها و سیاست‌های اقتصادی، سال بیست و یکم، 67: 24-5

9- سلیمی‌فر، م. حق‌نژاد، ا. و م. رحیمی (1393)، «بررسی تأثیر عوامل تولید بر شدت مصرف انرژی در ایران: یک تجزیه و تحلیل مبتنی بر تابع تولید کاب – داگلاس»، دانش و توسعه، 34: 192-2

10- سیف، ا. م. (1387)، «شدت انرژی: عوامل تأثیرگذار و تخمین یک تابع پیشنهادی»، فصلنامه مطالعات اقتصاد انرژی، 18: 201-177

11- شریفی، ع. م. صادقی، م. نفر، م. و ز. دهقان شبانی (1387)، «تجزیه شدت انرژی در صنایع ایران»، فصلنامه پژوهش‌های اقتصادی ایران، 35: 110-79

12- شهبازی، ک. و د. حمیدی رزی (1393)، «همگرایی شدت انرژی بین کشورهای عضو اوپک (یک رویکرد دوجانبه)»، فصلنامه پژوهش‌ها و سیاست‌های اقتصادی، 71: 198-173

13- صادقی، س. ک. و س. سجودی (1390)، «مطالعه عوامل مؤثر بر شدت انرژی در بنگاه های صنعتی ایران»، فصلنامه مطالعات اقتصاد انرژی، 29: 180-163

14- عبدلی، ق. و ز. ایرانشاهی (1393)، «تحلیل اقتصادسنجی عوامل کلیدی مؤثر بر بهبود شدت انرژی در صنایع فعال در بورس اوراق بهادار تهران»، فصلنامه پژوهش‌ها و سیاست‌های اقتصادی، 71: 124-103

15- عمادزاده، م. شریفی، ع. م. دلالی اصفهانی، ر. و م. صفدری (1382)، «تحلیلی از روند شدت انرژی در کشورهای OECD»، فصلنامه پژوهشنامه بازرگانی، 28: 118-95

16- فرج زاده، ز. (1391)، اثرات زیست‌محیطی و رفاهی اصلاح سیاست‌های تجاری و انرژی در ایران، پایان‌نامه دکتری، دانشگاه شیراز، شیراز

17- مرکز آمار ایران (1390)، پایگاه اطلاعات نشریات

18- وزارت نیرو، دفتر برنامه‌ریزی کلان برق و انرژی (1387)، بانک اطلاعات انرژی، ترازنامه انرژی

http://pep.moe.org.ir/Homepage.aspx?site=pep.moe.org&tabid=7314&lang=fa-IR.

ب) انگلیسی

1- Adom, P. K. (2015), "Asymmetric Impacts of the Determinants of Energy Intensity in Nigeria", Energy Economics, 49: 570–580.

2- Andersson, F. A., Karpestam, P. (2013), "CO2 Emissions and Economic Activity: Short-and Long-run Economic Determinants of Scale, Energy Intensity and Carbon Intensity", Energy Policy, 61: 1285–1294.

3- Ang, B. W. (2005), "The LMDI Approach to Decomposition Analysis: A Practical Guide", Energy Policy, 33: 867–871.

4- Ang, B. W., Liu, F.l., Chew, E. p. (2003), “Perfect Decomposition Techniques in Energy and Environmental Analysis”, Energy Policy, 31: 1561–1566.

5- Aqeel, A. and Butt, M. S. (2001), "The Relationship between Energy Consumption and Economic Growth in Pakistan", Asia-Pacific Development Journal, 8: 101-110.

6- Baltagi, B.H. (1995), Econometric Analysis of Panel Data, Wiley, New York.

7- Clevland, C. J. (1994), “Energy and US Economy: A Biophysical Perspective”, Sience, 225 (4665): 890-897.

8- Davidson, R., MacKinnon, J. G. (1993), Estimation and Inference in Econometrics, Oxford University Press, New York.

9- Dube, I. (2003), "Impact of Energy Subsidies on Energy Consumption and Supply in Zimbabwe, Do the Urban Poor Really Benefit?”, Energy Policy, 31: 1635–1645.

10- Erdal, G., Erdal, H., Esengün, K.(2008), "The Causality between Energy Consumption and Economic Growth in Turkey", Energy Policy, 36: 3838-3842.

11- Eskeland, G.S., Harrison, A.E. (2003), "Moving to Greener Pastures? Multinationals and the Pollution haven Hypothesis", Journal of Development Economics, 70: 1–23.

12- Farajzadeh, Z. Bakhshoodeh, M. (2015), "Economic and Environmental Analyses of Iranian Energy Subsidy Reform Using Computable General Equilibrium (CGE) Model", Energy for Sustainable Development, 27: 147–154.

13- Gangopadhyay, S., Ramaswami, B., Wadhwa, W. (2005), "Reducing Subsidies on Household Fuels in India: How will it Affect the Poor?", Energy Policy, 33 (18): 2326–2336.

14- Glashur, Y. U. (2002), "Energy and National Income in Korea: Futher Evidence on the Role of Omitted Variables", Energy Economics, 24: 355-365.

15- Grossman, G., Helpman, E. (1991), Innovation and Growth in the Global Economy, MIT Press, Cambridge.

16- Halkos, G. E. Paizanos, E. A. (2013), "The Effect of Government Expenditure on the Environment: An Empirical Investigatio", Ecological Economics, 91: 48–56.       

17- Herrerias, M. J., Cuadros, A., Orts, V. (2013), "Energy Intensity and Investment Ownership Across Chinese Provinces", Energy Economics, 36: 286–298.

18- Holmes, T.J., Schmitz, J.A. (2001), “Competition at Work: Railroads VS. Monopoly in the U.S.”, Shipping Industry Q. Rev. 3–29.

19- Holtedahl, P., Joutz, F.L.(2004), "Residential Electricity Demand in Taiwan", Energy Economics, 26: 201–224.

20- Hubler, M. (2011), "Technology Diffusion under Contraction and Convergence: A CGE Analysis of China", Energy Econ., 33: 131–142.

21- IEA (1999), World Energy Outlook Insights, Looking at Energy Subsidies: Getting the Prices Right. OECD, Paris.

22- Jones, D.W. (1991), "How Urbanization Affects Energy Use in Developing Countries", Energy Policy, 19 (7): 621–630.

23- Kebede, B. (2006), "Energy Subsidies and Costs in Urban Ethiopia: The Cases of Kerosene and Electricity", Renewable Energy, 31: 2140–2151.

24- Kwiatkowski, D., Phillips, P. C. B., Schmidt, P. Shin, Y. (1992), "Testing the Null Hypothesis of Stationarity Against the Alternative of a Unit Root: How Sure are We that Economic Time Series have a Unit Root?", Journal of Econometrics, 54: 159-178.

25- Lin, B., Jiang, Z."Estimates of Energy Subsidies in China and Impact of Energy Subsidy Reform", Energy Economics, 33: 273–283.

26- Liu, W., Li, H. (2011), "Improving Energy Consumption Structure: A Comprehensive Assessment of Fossil Energy Subsidies Reform in China", Energy Policy, 39: 4134–4143.

27- Ma, B. (2015), "Does Urbanization Affect Energy Intensities Across Provinces in China? Long-run Elasticities Estimation Using Dynamic Panels with Heterogeneous Slopes", Energy Economics, 49: 390–401.

28- Ma, H., Oxley, L., Gibson, J. (2009), "Substitution Possibilities and Determinants of Energy Intensity for China", Energy Policy, 37 (5): 1793–1804.

29- Marrero, G.A. (2010), "Greenhouse Gases Emissions, Growth and the Energy Mix in Europe", Energy Econ., 32: 1356–1363.

30- Menyah, K., Wolde-Rufael, Y. (2010), "Energy Consumption, Pollutant Emissions and Economic Growth in South Africa", Energy Econ., 32: 1374–1382.

31- Mulder, P., de Groot, H. L. F., Pfeiffer, B. (2014), "Dynamics and Determinants of Energy Intensity in the Service Sector: A Cross-country Analysis, 1980–2005", Ecological Economics, 100: 1–15.

32- Oh, W., Lee, K. (2004), "Causal Relationship between Energy Consumption and GDP Revisited: The Case of Korea. 1970-1999", Energy Econ., 26: 51-59.

33- Pao, H.T., Yu, H.C., Yang, Y.H. (2011), "Modeling the CO2 Emissions, Energy Use, and Economic Growth in Russia", Energy, 36: 5094-5100.

34- Sbia, R., Shahbaz, M., Hamdi, H. (2014), "A Contribution of Foreign Direct Investment, Clean Energy, Trade Openness, Carbon Emissions and Economic Growth in UAE”, Econ. Model, 36 (1): 191–197.

35- Seddighi, H. R., Lawler, K. A., Katos, A. V. (2000), Econometrics: A Practical Approach, Routledge, New York.

36- Sharif Hossain, Md. (2011), "Panel Estimation for CO2 Emissions, Energy Consumption, Economic Growth, Trade Openness and Urbanization of Newly Industrialized Countries", Energy Policy, 39: 6991-6999.

36- Song, F., Zheng, X. (2012), "What Drives the Change in China’s Energy Intensity: Combining Decomposition Analysis and Econometric Analysis at the Provincial Level', Energy Policy, 51: 445–453

37- Soytas, U., Sari, R. (2003), "Energy Consumption and GDP: Causality Relationship in G-7 Countries and Emerging Markets", Energy Econ., 25: 33-37.

38- Stern, D. I. (2000), "A Multivariate Cointegration Analysis of the Role of Energy in the US Macrieconomy", Energy Economics, 22: 267-283.

39- Tsani, S.Z. (2010), "Energy Consumption and Economic Growth: A Causality Analysis for Greece", Energy Econ., 32: 582–590.

40- UN data, 2011. < http://data.un.org>

41- UNDP (United Nations Development Program), (2010). Department of Environment. Iran Second National Communication to United Nations Framework Convention on Climate Change (UNFCCC). National Climate Change Office, Department of Environment. Tehran.

42- UNEP and IEA, (2002). Reforming Energy Subsidy, an Explanatory Summary of the Issues and Challenges in Removing or Modifying Subsidies on Energy that Undermine the Pursuit of Sustainable Development. UNEP, Paris.

43- Wang, C. (2013), “Changing Energy Intensity of Economies in the World and its Decomposition”, Energy Economics, 40: 637–644.

44- Wang, S.S., Zhou, D.Q., Zhou, P., Wang, Q.W. (2011), "CO2 Emissions, Energy Consumption and Economic Growth in China: A Panel Data Analysis", Energy Policy, 39: 4870–4875.

45- WDI (World Development Indicators), (2012). http://data.worldbank.org/data-catalog/world-development-indicators.

46- Wu,Y. (2012), "Energy Intensity and its Determinants in China’s Regional Economies", Energy Policy, 41, 703–711.

47- Yang, H. Y. (2000), "A Note on the Causal Relationship between Energy and Gdp in Taiwan", Energy Economics, 22: 309-377.

نویسنده:

زکریا فرج‌زاده:  بخش اقتصاد کشاورزی دانشگاه شیراز

پژوهشنامه اقتصاد انرژی ایران شماره 15

انتهای متن/