یعنی فرد در اثر مشاهده خشم و خشونت، آن را یاد گرفته است. سوم، ممکن است رفتار تقویت شده باشد. یعنی فرد عصبی با داد و فریاد کردن به چیزی که میخواسته رسیده حالا از همین روش استفاده میکند. بهطور مثال با عصبانیت با زن حرف میزند و همسرش هم حرفش را گوش میکند، اما اصلیترین علت عصبانیت از دیدگاه روانشناختی ناکامی است. زمانی که افراد دچار ناکامی میشوند، با واکنش خشم مواجه میشوند یا از خود عکسالعملهای توام با خشم نشان میدهند. گاهی عصبانیت نشانه ابراز وجود آدمهاست.
انسانها با نشان دادن خشم خود سعی میکنند نوعی از هیجان و احساس خود را به دیگران نشان دهند. علت دیگر عصبانیت، ایجاد یا اصلاح رفتار طرف مقابل است. یعنی مرد پرخاشگری میکند و عصبانی میشود تا زن را وادار به اطاعت از کاری کند که مدنظر اوست. کنترل نکردن خشم گاهی باعث به وجود آمدن آسیبها و مشکلات شدیدتری مثل قتل شده است. خشم در درون خانواده باعث ایجاد ترس و دلهره در میان اعضای خانواده شده و فضای ارتباطی و عاطفی میان زوجین کمرنگ میشود. نتیجه آن هم چیزی جز دلسردی زوجین و گاهی از همپاشیدگی کانون خانواده نیست. مردان به علت هورمون تستوسترونی که در بدنشان وجود دارد، بیش از خانمها عصبانیت را تجربه میکنند. همچنین عصبانیت یک رفتار وابسته به فرهنگ است.
یعنی در جامعه اگر مردی رفتارهای پرخاشگرانه از خود نشان دهد، چیز عجیبی اتفاق نیفتاده و مرد حق عصبانی شدن دارد، اما زن خیر. عصبانیت باعث بروز انواع و اقسام مشکلات جسمی در فرد میشود. با بروز خشم و عصبانیت، انتقالدهندههای عصبی از یک سلول به سلول دیگر به سرعت منتقل میشوند و فرد کنترل خود را از دست میدهد؛ بنابراین با نوعی برانگیختگی و ترشحات هورمونی در درون بدن خود مواجه میشود و اقدام به پرخاشگری میکند. تکرار عصبانیت به بروز دردهای جسمی مثل زخم معده، دردهای معده، بالا رفتن و پایین افتادن فشار خون، بالا رفتن چربی خون، تغییر رنگ پوست، ریزش مو، لرزش دست و سایر رفتارهای سایکوسوماتیک یا روانتنی منجر میشود؛ ضمن اینکه اگر فردی مشکلات جسمی مثل درد در مهرههای کمر داشته باشد، با خشمگین شدن، این درد در او تشدید پیدا میکند.
گاهی اوقات هم باعث بروز بیماریهایی در فرد میشود که قبلا به آن بیماری مبتلا نبوده است؛ مثل فشار خون. برای از بین بردن احساس خشم راهحلهای متفاوتی وجود دارد. اولین راهحل تغییر نگرش است. یعنی افراد عصبی به دیگران هم حق حرف زدن بدهند، شاید آنها هم حرفی برای گفتن داشته باشند.
دوم ایجاد این تفکر در ذهن که چرا فکر میکنم اگر عصبانی شوم، مشکل حل میشود؟ وقتی میتوان با زبان آرامش و محبت صحبت کرد، چرا عصبانیت؟ چون خشم میتواند مشکل را بدتر کند. اگر خوب حرف بزنم، میتوانم دیگران را هم به آرامش دعوت و مشکل را هم حل کنم. راهکار دیگر تغییر انتظارات است. اگر فرد سطوح انتظارش را از دیگران پایین بیاورد، عصبانیتش کاهش خواهد یافت.
دور شدن از موقعیتی که به خشم منجر میشود، حاضرجوابی نکردن، تغییر وضعیت؛ یعنی اگر فرد خشمگین ایستاده، بنشیند یا اگر نشسته است، او را خواباند، خوراندن یک لیوان آب خنک، چون اکسیژنی که در آب وجود دارد باعث کنترل عصبانیت میشود، کشیدن نقس عمیق، یعنی با بینی نفس کشیدن و با دهان بیرون دادن؛ چون اکسیژنرسانی را بهتر کرده و خونرسانی را بیشتر میکند و در نهایت انجام ورزشهای منظم کمک میکند تا عصبانیت کنترل شود.
دکتر پرویز رزاقی - روانشناس